رضا سیدحسینی روز گذشته با علاقهمندانش خداحافظی کرد
بدرقه پیرمرد تنها
پیکر رضا سیدحسینی چهره برجسته ادبیات معاصر ایران روز گذشته تشییع شد. شاید مهمترین نکتهای که در مراسم دیروز توجه علاقهمندان این چهره تاثیرگذار معاصر را جلب میکرد تعداد آدمهایی بود که خودشان را به تالار وحدت رسانده بودند تا سیدحسینی بیشتر از این تنها نماند.
پیکر رضا سیدحسینی چهره برجسته ادبیات معاصر ایران روز گذشته تشییع شد. شاید مهمترین نکتهای که در مراسم دیروز توجه علاقهمندان این چهره تاثیرگذار معاصر را جلب میکرد تعداد آدمهایی بود که خودشان را به تالار وحدت رسانده بودند تا سیدحسینی بیشتر از این تنها نماند.
متاسفانه بیاعتنایی به چهرههای فرهنگی، یعنی همانهایی که عمرشان را برای فرهنگ این سرزمین گذاشتهاند ادامه دارد. در مراسم دیروز، مدیا کاشیگر، بابک احمدی و مهدی فیروزان درباره حضور 50 ساله رضا سیدحسینی در عرصه فرهنگ ایران سخنرانی کردند و بعد دوستداران او، مترجم پیشکسوت را تا خانه همیشگیاش بدرقه کردند.
جواد مجابی:
دلسوزانه به فرهنگ ایران علاقهمند بود
رضا سیدحسینی دلسوزانه به فرهنگ ایران علاقهمند بود.
شروع و پایان کار رضا سیدحسینی، دریچههای بزرگی را رو به فرهنگ غرب باز کرد. او با انتشار کتاب «مکتبهای ادبی» کاری کرد که ما از بومیگرایی خود فراتر رویم.
سیدحسینی آغاز کارش با «مکتبهای ادبی» بود که فرهنگ ایران و بسیاری از هنرمندان و ادبای نسل ما با «مکتبهای ادبی» او توانستند ادبیات جهان را بشناسند؛ چون پیش از این، کتاب معتبری در دست نبود و این اثر شوق آموختن را در همه برانگیخت.
او ترجمههای درخشانی نیز در زندگیاش داشت و در پایان عمر، شش جلد «فرهنگ آثار» که زیر نظر او منتشر شد، گنجینه بزرگی بود که ما از ادبیات جهان دست یافتیم.
هر کسی از عهده کاری که سیدحسینی در «فرهنگ آثار» انجام داد، برنمیآمد؛ پایمردی، انضباط و مدیریت او باعث شد در مدت کوتاهی این فرهنگ چاپ شود. او آدم بسیار مهربانی بود و با علاقه تمام به جزئیات ادبی کشورش فکر و کمک میکرد.
محمدعلی سپانلو:
کاشف استعدادهای جوان
با مرگ رضا سیدحسینی، نقش مهمی در ادبیات ما جایش خالی میماند. سیدحسینی مترجم برجستهای بود و کتابهای مهمی چون «طاعون» آلبر کامو و «امید» و «ضدخاطرات» آندره مالرو را ترجمه کرده بود. از تالیفات مهم او میتوان به «مکتبهای ادبی» اشاره کرد که چندین نسل با آن زندگی کرده و چیزهای فراوانی از آن یاد گرفتهاند. نقش دیگر سیدحسینی، کشف استعدادهای تازه بود. اواخر دهه 30 و اوایل دهه 40، چه زمانی که در مجله «سخن» و چه زمانی که در مجله «اطلاعات» کار میکرد، داستانهای داستاننویسان جوان را چاپ میکرد. دبیرستان که بودم، انشایی به شکل داستان نوشته بودم. یکی از همکلاسیهایم آن را برای مجله «سخن» فرستاد. سال 37 بود که این داستان چاپ شد و بعدها که سیدحسینی را دیدم، به من گفت، او آن داستان را چاپ کرده است. به نظر من، سیدحسینی در سه زمینه نقش داشت؛ اول حسن ترجمه، دوم حسن تالیف و نظارت مهمی که بر «فرهنگ آثار» داشت و سومین نقش او، کشف استعدادهای جوان بود.
ارسال نظر