دایرهالمعارف اقتصاد
مالیات بر مصرف - ۱۳ اردیبهشت ۸۸
مترجم: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
بخش دوم و پایانی
برای درک چگونگی عملکرد اختلاف مالیاتی، ابتدا در نظر بگیرید که مالیات بر درآمد، چگونه بر فردی با درآمد ۱۰ هزاردلار تاثیر میگذارد. برای سادگی، فرض کنید که تنها بازه مالیاتی، بازهای است که در قانون مالیاتی سال ۲۰۰۳ مشمول ۳۵درصد مالیات باشد و نرخ بهره اوراق قرضه پیش از کسر مالیات ۵درصد و نرخ تورم انتظاری، برابر صفردرصد باشد.
مترجم: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
بخش دوم و پایانی
برای درک چگونگی عملکرد اختلاف مالیاتی، ابتدا در نظر بگیرید که مالیات بر درآمد، چگونه بر فردی با درآمد ۱۰ هزاردلار تاثیر میگذارد. برای سادگی، فرض کنید که تنها بازه مالیاتی، بازهای است که در قانون مالیاتی سال ۲۰۰۳ مشمول ۳۵درصد مالیات باشد و نرخ بهره اوراق قرضه پیش از کسر مالیات ۵درصد و نرخ تورم انتظاری، برابر صفردرصد باشد.
با اعمال مالیات بر درآمد، فرد مالیاتی به میزان 3500دلار میپردازد و سپس، میتواند 6500دلار کالا یا خدمات، مصرف کرده یا آنها را در اوراق قرضهای با نرخ بهره 5درصد سرمایهگذاری کند. اگر وی این پول را پسانداز کند بعد از یک سال، 325دلار بهره دریافت خواهد کرد که بابت آن 750/113دلار مالیات خواهد داد و لذا، درآمد حاصل از سرمایهگذاری، برای وی پس از کسر مالیات، 25/211دلار خواهد بود. اعمال مالیات سبب میشود که نرخ بهرهای که وی دریافت مینماید، از 5درصد به 25/3درصد کاهش یابد. مصرف بالقوه این فرد در پایان سال یک، برابر با 25/6711دلار خواهد بود.
در مقابل، اگر فرد، این ۶۵۰۰دلار را در یک حساب Roth IRA میگذاشت و اوراق قرضه خریداری میکرد، ۳۲۵دلار درآمد بهره دریافت میکرد و ۶۸۲۵دلار میتوانست در انتهای سال مصرف کند( با این فرض که برداشت پول از این حساب قبل از زمان خاصی مشمول جریمه نشود). نتیجه این تصمیم با سرمایهگذاری در IRA سنتی هیچ فرقی ندارد. در این حالت، فرد کل ۱۰۰۰۰دلار را سرمایهگذاری کرده و هیچ گونه مالیاتی را در ابتدا نمیپردازد. یک سال بعد، وی ۱۰۵۰۰دلار (۱۰۰۰۰دلار اولیه، به اضافه ۵درصد درآمد حاصل از بهره آن) خواهد داشت. اگر وی کل این مبلغ را برداشت کند بابت کل آن، ۳۵درصد مالیات پرداخت خواهد نمود. این میزان مالیات، برابر ۳۶۷۵دلار است. در نهایت، وی ۶۸۲۵دلار خواهد داشت که با حالت حساب Roth IRA، برابر میباشد.
مالیات بر مصرف، با وجود آنکه منجر به کاهش پسانداز نمیشود، از سوی برخی از اقتصاددانها که اغلب اقتصاددانان دموکرات هستند، به شدت مورد مخالفت قرار میگیرد. همان طور که قبلا بیان شد، مخالفت اصلی این اقتصاددانها، در آن است که بیشترین منافع مستقیم مالیات بر مصرف، نصیب افراد پردرآمد خواهد شد. واضح است که از آنجا که افراد پردرآمد، در بازههای مالیاتی بالاتر قرار دارند، از معافیتهای مالیاتی که در بالا در قالب طرح IRA سنتی و Roth IRA مطرح شد منفعت بیشتری میبرند.
علاوهبر آن، افراد پر درآمد، توانایی و تمایل بیشتری به پسانداز داشته و لذا احتمال آنکه از فرصتهای مربوط به درآمد حاصل از سرمایه معاف از مالیات بهرهمند شوند، بیشتر است. از دو نظر میتوان به این انتقادات پاسخ داد. اول آنکه طبیعی است که آنهایی که بیشترین مقادیر مالیات را میپردازند، بیشترین منفعت را از کاهش مالیات ببرند. ثانیا، منافع اقتصادی حاصل از پساندازهای بیشتر (نوآوری بیشتر و رشد بیشتر GDP)، به شکل رشد سریعتر درآمدهای واقعی، از جمله دستمزدها، در میان همه افراد توزیع خواهد شد.
مخالفتی نیز بر پایه اقتصاد محض با مالیات بر مصرف صورت میگیرد و آن این است که در مالیاتبر مصرف، برای این که دولت بتواند به اندازه مالیاتبر درآمد (شامل مالیاتبر درآمد حاصل از سرمایه) درآمد مالیاتی کسب کند، نرخ مالیات بالاتری نیاز است. به همین دلیل میتوان گفت که مالیاتبر مصرف، کمتر از مالیاتبر درآمد جاری، بین کار و فراغت خنثی است. این امر، سبب خواهد شد که افراد کمتر کار کنند و زیان رفاهی، در نتیجه اختلاف مالیاتی بر درآمد نیروی کار افزایش خواهد یافت. مدافعان مالیات بر مصرف، اعتقاد دارند که فایده حاصل از افزایش پسانداز و سرمایهگذاری، بسیار بیشتر از هزینه کاهش ساعات کار میباشد. البته غیرممکن است که با قطعیت مشخص کنیم که آیا، این ادعا، صحیح است یا خیر. با این وجود، باید متذکر شد که «مالیات یکنواخت» که توسط آلوین رابوشکا و رابرتهال مطرح گردیده است و عملا نوعی مالیات بر درآمد مصرفشده میباشد، نرخ مالیاتی 19درصد را ایجاب میکند که نرخ بالایی نیست.
انتقاد دیگری که بر مالیاتبر مصرف وارد است، این است که نظارت و ردیابی مقادیری که افراد هر سال پسانداز کرده یا مبالغی که از پساندازهایشان برداشت میکنند بسیار مشکل است، اما همان گونه که چندین دهه تجربه کار با IRAها، ۴۰۱(k)ها و دیگر ابزارهای ویژه پسانداز، نشان داده است انجام این کار بسیار راحت است. حرکت به سوی سیستم کاملتری از مالیات بر مصرف، برای تطابق با قانون مالیات، بسیار شبیه این است که اجازه دهیم همه افراد IRAهایی داشته باشند که در آنها برداشت کردن پسانداز قبل از زمان خاص، با جریمه مواجه نشود (در حسابهای بازنشستگی اصولا برداشت پسانداز قبل از سن خاصی مشمول جریمه میشود). افراد میتوانند IRAها یا (k۴۰۱)های فعلی خود را ادامه دهند یا آنها را به طرحهای جدید تبدیل نمایند.
IRAهای جدید، میتوانند شکل IRAهای معمولی یا Roth IRA را به خود بگیرند. تنها تفاوت واقعی میان این دو نوع حساب که تفاوتی مهم نیز به شمار میآید، تاثیر آنها روی درآمدهای مالیاتی دولت فدرال است.
ارزش حال درآمدهای مالیاتی در هر دو سیستم، یکسان است، اما زمانبندی دریافت درآمدهای مالیاتی به شدت متفاوت است. در IRAهای سنتی، وزارت خزانهداری، در زمان حال چیزی دریافت نمیکند، زیرا مشارکت در این حسابهای بازنشستگی مشمول مالیات نمیشود، اما وقتی که برداشتها صورت پذیرند مالیات دریافت میشود. بنابراین در این حسابها درآمدهای مالیاتی آتی دولت افزایش مییابند، اما در Roth IRA، درآمدهای مالیاتی فعلی، چندان تحتتاثیر قرار نمیگیرند، اما درآمدهای آتی کاهش مییابد، زیرا برداشتها اصلا مشمول مالیات نمیشوند. با این فرض که کنگره میتواند به گونهای، به نظم مالی واقعی دست یابد، میتواند برای تامین مالی کسریهای بودجه که در حال حاضر، به واسطه IRAهای عادی به وجود آمدهاند، استقراض نموده و این وامها را با درآمدهای مالیاتی مربوط به برداشتهای آتی بازپرداخت کند. در دنیای واقعی، روش Roth، مقبولیت بسیار بیشتری در دولت آمریکا دارد، چراکه درآمدهای بیشتری را در زمان فعلی به وجود میآورد.
هم IRAهای عادی و هم Roth IRA با شیوه دولت بوش، مبنیبر حذف مستقیم مالیات بر درآمد حاصل از سرمایه فرق دارند. این تفاوت از نوع رفتار با پساندازها و ثروت موجود ناشی میشود. حذف این مالیات به روش بوش، سبب میشود که ثروت بیشتری نصیب ثروتمندان شود؛ چراکه این امر، سبب کاهش مالیاتی میشود که آنها انتظار داشتند برای داراییهایی که در آن زمان خریده بودند، بپردازند.
به عبارت دیگر، این کاهش مالیات سبب میشود که قواعد بازی، پس از شروع بازی به نفع ثروتمندان تغییر کند(صاحبان ثروت، در واقع به نوعی دیگر نیز ثروت غیرمترقبهای را به شکل افزایش قیمت سهام که در واکنش به کاهش مالیات بر سود سهام ایجاد میشود، به دست میآورند. البته این بخش از ثروتی که برای افراد پردرآمد ایجاد میشود، تحت هر رویکردی که برای حذف مالیاتبر درآمد حاصل از سرمایه اتخاذ شود، به وجود میآید).
در مقابل در روش IRA، منافع حذف مالیاتها تنها نصیب پساندازهای جدید میشود. در IRAهای سنتی، تمامی درآمد (چه از محل کار باشد و چه از سرمایه حاصل شده باشد) را میتوان بدون آنکه مشمول مالیات شود، سرمایهگذاری نمود. در Roth IRAها درآمد پس از کسر مالیات از هر منبعی (کار یا سرمایه) را میتوان در طرحهایی سرمایهگذاری نمود که بازده این سرمایهگذاری معاف از مالیات باشد. در هر دوی این IRAها، مبلغ مالیات اخذ شده یکسان است و با کاهش یافتن نرخ مالیاتبر بازده پسانداز به صفر، خاصیت خنثی بودن موقتی ایجاد میشود. به علاوه از آن جا که نرخ مالیاتبرابر صفر فقط برای پساندازهای جدید اعمال میشود، هزینهای که خزانهداری متحمل میشود کاهش مییابد. رویکرد بوش، به شدت به نفع ثروتمندان تمام میشد، زیرا در این رویکرد فردی با 100هزار دلار درآمد حاصل از سرمایه (بدون در نظر گرفتن بهره)، در بیشترین حالت 15هزاردلار مالیات پرداخت کرده و میتواند 85هزار دلار سرمایهگذاری نماید. در مقابل فردی با درآمد بالای حاصل از کار، باید 35هزاردلار مالیات پرداخت نماید و پس از آن، تنها 65هزاردلار برای سرمایهگذاری خواهد داشت.
دولت بوش در سال ۲۰۰۱، پیشنهاد کرد که حسابهای پسانداز مادامالعمر و نیز حسابهای پسانداز بازنشستگی ایجاد شوند. هر دوی اینها، طرحهایی از نوع Roth هستند، یعنی درآمدها پس از پرداخت مالیات پسانداز میشوند. بوش، پیشنهاد داد که برای مشارکت در این طرحها محدودیتی برابر ۷۵۰۰دلار برای هر فرد و ۳۰هزار دلار برای یک زوج بدون فرزند اعمال شود. دولت، هر دوی این طرحها را در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴، دوباره مطرح ساخت، اما این بار، محدودیت به ۵هزار دلار برای هر فرد و به ۲۰۰۰۰ دلار برای زوج بدون فرزند کاهش یافته بود. هر دوی این طرحها شکست خوردند، چراکه با مخالفت لیبرالها و لابیهایی روبهرو شدند که بهرههای زیادی از قانون فعلی مالیات میبردند. این لابیستها، شامل شرکتهای بیمه و شرکتهای سرمایهگذاری میشدند. شرکتهای بیمه، از رفتار خاص مالیاتی نسبت به آنچه که مستمری سالانه معوق نامیده میشود، منتفع میگردند و بنگاههای سرمایهگذاری نیز برنامههای ۴۰۱ (k) را اجرا میکنند. هر دوی اینها نگران آن بودند که طرحهایشان، تحتشعاع فرصتهای پسانداز مستقیم و معاف از مالیات قرار گیرند.
انتظار میرود که مالیات بر درآمد حاصل از سرمایه، همچنان مورد بحث قرار خواهد گرفت و راه زیادی برای دستیابی به یک مالیاتبر مصرف واقعی باید پیموده شود.
درباره نویسنده
آل اربار، رییس یک شرکت مشاوره سرمایهگذاری است.
منابعی برای مطالعه بیشتر:
Bradford, David F. "U.S. Treasury Tax Policy." In Blueprints for Basic Tax Reform. 2d rev. ed. Washington, D.C.: U.S. Government Printing Office, 1984.
Hall, Robert T., and Alvin Rabushka. The Flat Tax ۲d ed. Standard, Calif.: Hoover Institution Press, ۱۹۹۵.
McCaffery, Edward J. Fair Not Flat: How to Make the Tax System Better and Simpler. Chicago: University of Chicago Press, 2002.
ارسال نظر