ایران و شرایط جدید جهانی شدن

دکتر مهدی بهکیش

بحران مالی آمریکا و غرب به مرور پیامدهای خود را در حوزه‌های گوناگون آشکار می‌کند. یکی از مهم‌ترین پیامدها، تحول در فرآیند جهانی شدن است که موجب شده عقاید و آرای تازه‌ای در میان ۳ گروه از مدیران و رهبران شامل رهبران نهادهای تجاری و کسب و کار مثل اتاق بازرگانی بین‌المللی و سازمان تجارت جهانی، رهبران و مدیران دولت‌های مختلف و همچنین رهبران و کارشناسان نهادهای فکری پدیدار شود. پیش از آنکه به این تحول بپردازم، ضرورت دارد تاکید کنم، فرآیند جهانی شدن مزیت‌های قابل‌توجه واقعی و بزرگی برای کشورهای در حال توسعه فراهم کرد. انصاف علمی و کارشناسی حکم می‌کند که بپذیریم رشد سریع و شتابان اقتصاد چین در ۳ دهه اخیر، مرهون فرآیند جهانی شدن است. سرمایه‌های قابل‌توجه و عظیمی که از طرف بنگاه‌های بزرگ به سوی چین سرازیر شد تا از عوامل تولید ارزان این کشور استفاده شود از پایه‌های مستحکم شکل‌دهنده رشد شتابان چین است. رشد اقتصادی یک دهه اخیر کشور فقیر هندوستان که این کشور را در ردیف قدرت‌های بزرگ اقتصادی قرار داده است نیز مرهون فرآیند جهانی شدن است. علاوه‌بر این دو کشور می‌توان به پیشرفت فوق‌العاده اقتصادی ترکیه نیز اشاره کرد. رهبران این کشور با استفاده از فضای مناسب جهانی توانستند نرخ رشد اقتصادی بالا را تجربه کرده و نرخ تورم ۳ رقمی خود را به زیر ۱۰درصد برسانند. جهانی شدن فرآیندی است که برای ایران نیز دستاوردهای مثبتی داشته است و این مساله‌ای است که اکنون تا اندازه‌ای پذیرفته شده و در صورت استفاده مناسب از این فرآیند می‌توان دستاوردهای مثبت دیگری را نیز انتظار داشت.

اما استفاده از این امکانات بنا به قول اقتصاددانان که غذای مجانی وجود ندارد، البته برخی هزینه‌ها را نیز دارد. آن گروه از کشورهایی که این فرآیند را بهتر درک کرده‌اند این توانایی را داشته‌اند که برای به دست آوردن امکانات و سودآوری، هزینه‌های کمتری پرداخت کنند.

جهانی شدن قدیمی

فرآیندی که به نام جهانی شدن می‌شناسیم و تا امروز ادامه دارد، ساخته و پرداخته افکار و عقاید و شرایط جهان پس از جنگ جهانی است. ناکامی‌های اجتماعی کردن اقتصاد در کشورهای دنیا به ویژه کشورهای اروپایی موجب شد که کنفرانس برتن‌وودز در آمریکا برپا شود. در این کنفرانس بود که آمریکا، انگلستان و کانادا توانستند کشورهای شرکت‌کننده را مجاب کنند تا نهادهای بین‌المللی مالی مثل صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی تاسیس شود. این کنفرانس هنوز آمادگی تاسیس سازمان جهانی تجارت را نداشت و موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت که به گات مشهور شد را اما ایجاد کردند. این نهادها بسترهای اقتصاد آزاد را در قالب تصمیم‌های اتخاذ شده در کنفرانس برتن‌وودز فراهم کردند. این بسترها و تصمیم‌های اتخاذ شده در همه این چند دهه بر موضوع جهانی شدن از طریق مقررات‌زدایی تاکید کرد. در چنین وضعیتی کشورهای گوناگون مقررات زاید و بازدارنده انتقال ساده کالا و خدمات را در دستور کار قرار دادند و از ۱۹۹۵ به این طرف نیز مقررات‌زدایی از آزادی سرمایه در سطح جهانی را نیز اجرا می‌کنند.

بحثی که اکنون در حال مطرح شدن است و هر روز پررنگ‌تر می‌شود این است که نباید دنبال وضع مقررات جدیدی در سطح جهان باشیم، چون وضع مقررات و ضوابط جدید در سطح مناسبات جهانی در غیاب یک حکومت جهانی فاقد کارآمدی خواهد بود و بهتر است که چنین اتفاقی نیفتد، اما می‌توان تصور کرد که وظایف و ماموریت‌های سازمان جهانی تجارت، صندوق بین‌المللی پولی و بانک جهانی تغییر یابد و برای ایجاد نظم تازه جهانی و تغییر ماموریت این نهادهای بین‌المللی سازمان تازه‌ای ایجاد شود که بر این نهادها با ماموریت‌های جدید حکومت کند و شاید ضرورت داشته باشد که ماموریت‌های سازمان ملل متحد نیز دگرگون شود. در بحث‌های مربوط به شرایط جدید گفته می‌شود که چون حکومت جهانی وجود ندارد، تاسیس سازمان بین‌المللی که تصمیم‌های آن برای همه کشورها لازم‌ اجرا باشد یک اتفاق خطرناک است. در برابر این شرایط از یک سو دولت‌ها مقاومت خواهند کرد و از طرف دیگر فضای کسب و کار مقاومت جدی نشان می‌دهد. اجلاس اخیری که در ژنو با همکاری سازمان جهانی تجارت، اتاق بازرگانی بین‌المللی و نهاد فکری پشتیبان این سازمان‌ها به نام موسسه بین‌المللی توسعه مدیریت (IMD) برگزار شد و کارشناسان و مدیران بنگاه‌ها و اتاق‌های بازرگانی از سراسر جهان در آنجا حاضر بودند، این پرسش جدی مطرح بود که چگونه می‌توان فرآیند جهانی‌شدن را تصحیح کرد. در این اجلاس بحث‌های مهمی انجام شد که یکی از آنها نیز موضوع حمایت‌گرایی کشورها از اقتصاد خودشان و احیای نوعی ناسیونالیسم اقتصادی بود واقعیت این است که دولت‌های جهان به دلیل گسترش بحران جهانی، نگرانی عمیقی دارند که این بحران به بیکاری گسترده ملی منجر شده و خواهد شد و برای اجتناب از پیامدهای سیاسی و اجتماعی بیکاران می‌خواهند از فعالیت‌های اقتصادی خود حمایت کنند. اگر چه جنس این حمایت‌ها دیگر وضع تعرفه‌های بالا نیست و بیشتر از جنس موانع غیرتعرفه‌ای مثل توجه به محیط‌زیست و اخلاق کسب و کار است، اما به هر حال ایجاد مانع به حساب می‌آید. حرکت‌هایی در مسیر جلوگیری از ژرف‌تر شدن بحران در آمریکا و انگلستان دیده می‌شود که کمک دولت به بنگاه‌ها است. این حرکت دولت‌های یادشده به ویژه در آمریکا مخالفان جدی دارد و منتقدان می‌گویند برنامه جبران خسارت بنگاه‌ها با پول شهروندان نباید انجام شود. در برابر این انتقادها، دولت می‌گوید این حرف درستی است که خسارت وارد شده به بنگاه‌ها باید از محل دارایی خود شرکت‌ها باشد، اما بیکاری گسترده می‌تواند به خسارت‌های اجتماعی بزرگی منجر شده و برای اجتناب از این خسارت‌های اجتماعی دولت ناگزیر به حمایت از بنگاه‌ها شده است، اما یک جریان فکری نیرومند که بین جامعه کسب و کار که نمایندگان آنها در اتاق بازرگانی بین‌المللی حضور دارند، دولت‌ها که نمایندگان آنها در سازمان جهانی تجارت فعالیت می‌کنند و گروه فکری جمع شده در IMD شکل گرفته است، معتقد است که چنین حرکت‌هایی مخالف جهانی شدن است. این جریان فکری و اجرایی در عین حال به این سوال می‌خواهد پاسخ دهد که جهانی‌شدن برگشت‌ناپذیر شده را به کدام مسیر هدایت کنیم تا در آینده شاهد چنین بحران‌هایی نباشیم. این جریان فکری از زبان دکتر فانگ، رییس اتاق بازرگانی جهانی شنید که «در فرآیند جهانی شدن تولید یک کالا، به تولید قطعات متعدد تبدیل شده که در زیر یک سقف انجام نمی‌شود و برگشت از جهانی شدن به معنای برگرداندن جریان تولید همه قطعات یک کالا در زیر یک سقف ناممکن شده است و پذیرفتنی نیست» و فانگ تاکید کرد که حمایت‌گرایی در عمل به این معنا است که کشوری بخواهد همه قطعات تولید یک کالا را در کشور خودش انجام دهد. فانگ در همایش ژنو تاکید کرد کشورهای غربی با دخالت در بازار و برای رهایی از بحران تلاش می‌کنند که چنین کاری کنند و شاید این کار در کوتا‌ه‌مدت نوعی امیدواری ایجاد کند، اما مشکلاتی که در سطح کشورها ایجاد می‌کند در بلندمدت بسیار بیشتر از وضعیت فعلی است.

جمع‌بندی من از مجموع بحث‌هایی که در ژنو انجام شد و مجموعه تحلیل‌هایی که درباره شرایط جدید جهانی شدن صورت پذیرفته این است که دولت‌ها می‌خواهند اقتصاد بحران‌زده خود را به صورت موقت درمان کنند، اما می‌دانند که برگشت به سیاست‌های حمایت‌گرایی درمان قطعی نیست. دنیای امروز در حال شکل‌دهی یک محیط پرتلاش و پرتوان دیگری است که بتواند روند ۴۰ سال گذشته را تصحیح و تقویت کند.

برتن وودز جدید

بحث بسیار جدی و گسترده‌ای که در فضای تجارت جهانی و در میان کارشناسان و بنگاه‌داران سازمان‌های ۳گانه یاد شده وجود دارد و به عنوان یک پرسش بسیار اساسی مطرح شده این است که آیا برتن وودز جدیدی در راه است. در ژنو این پرسش را به طور واضح می‌شنیدیم، اما هنوز پاسخ روشنی وجود ندارد. موسسه بین‌المللی توسعه مدیریت (IMD)، سازمان تجارت جهانی (WTO) و اتاق بازرگانی بین‌المللی (ICC) اکنون یک حرف می‌زنند و معتقدند که نباید مقررات تازه‌ای وضع کرد،‌ اما باید فضای تجارت جهانی را نوعی مدیریت کنیم تا آبستن بحران‌های جدی نباشد. این پرسش زیاد می‌شود که روش مدیریت جدید آیا نیازمند وضع ضابطه‌های جدید است با اینکه باید به سمت رقابت بیشتر حرکت کرد، اما یک چیز قطعی شده است: دنیای کسب و کار باور دارد که نمی‌توان به وضع مقررات و ضابطه‌های جدید برگشت. چرا چنین داوری قطعی پدیدار شده است؟ چند دلیل وجود دارد: یک دلیل مهم این است که دنیای IT شکل و ماهیت تازه‌ای به کسب و کار داده است. شکل تازه دارای این ماهیت است که نمی‌تواند در درون مرزها محصور شود. IT تبادل‌نظر و اطلاعات کامل در این حوزه را ممکن کرده و شهروندان جهانی در جهانی بدون مرز فعالیت می‌کنند.

در دنیای امروز یک شهروند هندی که در یک روستای دور افتاده‌ زندگی می‌کند با استفاده از ابزارهای نوین به آسانی می‌تواند سهام یک شرکت در واشنگتن را خریداری کند و این مساله‌ای است که جهانی شده و مرزپذیر نیست. دلیل بسیار مهم دیگر این است که ایجاد ضابطه‌های جدید با رویکرد ایجاد مرز و سد در مسیر کسب و کار و تجارت به تقابل کشورهای کمتر توسعه‌یافته و کشورهای توسعه یافته منجر خواهد شد. در حال حاضر این کشورهای کمتر توسعه یافته‌اند که تمایل دارند جهانی شدن متوقف نشود، چون در صورت حمایت‌گرایی و مرزبندی‌های تازه آنها بیشترین خسارت را می‌بینند و این چیزی است که اکنون شاهد آن در جریان مذاکرات آزادسازی تجارت کالاهای کشاورزی در دوره دوم هستیم. اکنون بازار کشورهای توسعه یافته هدف اصلی تولید در تعداد قابل‌توجهی از کشورهای کمتر رشد یافته است و جلوگیری از ورود کالاها به کشورهای قدرتمند موجب بیکاری گسترده در کشورهای ضعیف‌تر می‌شود.

ایران در شرایط جدید

در جهان به شدت پیچیده شده تجارت در دنیای امروز و آشکار شدن پیامدهای بحران، برای حفظ و گسترش منافع ملی ایرانیان چه باید کرد. به نظر می‌رسد ایران باید با کشورهای کمتر توسعه یافته متحد شده و به صورت دسته جمعی علیه حمایت‌گرایی قدرت‌های بزرگ ایستادگی کند. این یک فرآیندی است که درک بالا و هوشمندانه‌ای نیاز دارد که ایران خود به عنوان قدرت منطقه‌ای در این فرآیند حضور داشته باشد واقعیت این است که تقابل‌های آینده در سطوح گوناگون، تقابل اقتصادی است و تقابل نظامی ذهن‌های کمتری را مشغول کرده و در مرتبه بعد از جنگ اقتصادی قرار دارد.

اگر به این فکر می‌کنیم که باید نرخ اشتغال در جامعه در سطح بالایی باشد، اگر تصور می‌کنیم که باید سطح رفاه جامعه و شهروندان را افزایش دهیم، اگر توجه داریم که این عناصر را حفظ و توسعه دهیم، ضرورت دارد فرآیندهای جهانی شدن در شرایط جدید را درک کنیم و مفاهیم و روش‌های نوین در این حوزه را شناسایی کرده و براساس آن منافع ملی را توسعه دهیم و راه دیگری وجود ندارد. مساله بسیار مهم دیگری که در شرایط بحران جهانی طرح شده و در کانون توجه‌اندیشمندان قرار گرفته این است که آن دسته از کشورها که توانسته‌اند در یک تعامل و دموکراتیک نهادینه شده، درجه همبستگی میان شهروندان و نهاد دولت را افزایش دهند، در حل بحران کامیاب‌ترند.

به طور مثال گفته می‌شود که اکنون ژاپنی‌ها به دلیل اینکه ضریب همبستگی و تعامل مثبت و اعتماد میان شهروندان و نهاد دولت درآن بالاست، توانایی بیشتری برای حل بحران دارند. اکنون شهروندان که منافع خود را در معرض تهدید می‌بینند، تمایل دارند با نهاد دولت سازگاری بیشتری داشته باشند و این در ایران نیز می‌تواند اتفاق بیفتد.

جامعه ایرانی در شرایط بسیار دشوار فعلی باید چند مساله را مورد توجه قرار دهد، یکم: شهروندان ایرانی نباید در ابهام بمانند و باید شرایط وضعیت و تحولات بحران و روزگار جهانی شدن برای آنها به صورت شفاف توضیح داده شود.

دوم: در وضعیت جدید، بنگاه‌های اقتصادی و صنعتی، محور رشد و توسعه شده‌اند و دولت‌ها فقط سیاستگذاری می‌کنند.

نهاد دولت در ایران باید در تعامل مثبت با جهان قرار گیرد و در فضای جهانی شدن چتر بزرگی بر سر بنگاه‌های ایرانی باز کند تا بتوانند با بنگاه‌های دیگر دادوستد سرمایه، کالا و خدمات در شرایط مطلوب انجام دهند و از مزیت‌های این مبادله به نفع منافع ملی استفاده کنند. ذهنیت‌های مبهم که آیا در فرآیند جهانی شدن حاضر باشیم یا نه، در فضای جدید پاسخگوی حل مسائل ایران نیست و می‌تواند سم مهلکی باشد. دادن اطلاعات و تحلیل‌های غلط و غیرکارشناسی موجب گمراهی شهروندان می‌شود و در چنین وضعیتی دولت، شهروندان و بنگاه‌ها نمی‌توانند تصمیم‌های منطقی بگیرند. دولت‌‌ها اکنون سعی می‌کنند با سیاستگذاری‌های کارآمد حمایت‌های خود از بنگاه‌ها را به گونه‌‌ای سامان دهند که قدرت رقابت آنها افزایش یابد تا بتوانند در جریان فعالیت و دادستد با سایر بنگاه‌ها توانایی بیشتری داشته باشند. این را باید بپذیریم که در جهان امروز، بدون تعامل گسترده با دنیا نمی‌توان فعالیت بنگاه‌ها را سامان داد. باید سرمایه، تکنولوژی، کالا و خدمات تبادل شود. مدیریت این وضعیت در شرایط جدید جهانی، نیازمند مدیران فرهیخته است. به نظر من ایران پایه‌های حضور پرتوان را در شرایط جدید دارد، چون اقتصاد گسترده‌ای داریم و سنت‌های قوی نیز وجود دارد که می‌توان با استفاده از آنها ضریب اعتمادسازی میان شهروندان و نهاد دولت را از آنچه هست نیز بالاتر برد و این یک عنصر حیاتی است.

منبع: رستاک

www.Rastak.com