نگاه -خیریه هم میتواند بر مبنای سود بنیان نهادهشود
چگونه میتوان خیریهها را اداره کرد؟
مترجمان: بُربُر- مریم کاظمی
بین سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۲ در آمریکا، در مسابقات راهپیمایی و دوچرخهسواری که یک بنگاه انتفاعی جمع آوری اعانه به نام «گروه پالوتا» سازمان دهی کرده بود، بیش از ۳۰۰میلیون دلار برای بنیادهای خیریه ایدز و سرطان سینه گردآوری شد.
نویسنده: مت مندلسون
مترجمان: بُربُر- مریم کاظمی
بین سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۲ در آمریکا، در مسابقات راهپیمایی و دوچرخهسواری که یک بنگاه انتفاعی جمع آوری اعانه به نام «گروه پالوتا» سازمان دهی کرده بود، بیش از ۳۰۰میلیون دلار برای بنیادهای خیریه ایدز و سرطان سینه گردآوری شد.
پس از آن که در اگوست ۲۰۰۲، بنیادهای خیریه تصمیم گرفتند تا دست سرمایه دارانی را که تا آن زمان از طریق آنها تغذیه میشدند کوتاه کنند، ناگزیر این بنگاه لس آنجلسی نیز تعطیل شد و ۳۵۰ نفر از نیروی کارش اخراج شدند. مشکل آخر هم تصمیمیبود که توسط بنیاد محصولات آوون اتخاذ شد. این تصمیم به منظور راهاندازی یک راهپیمایی سه روزه برای سرطان سینه بود که توسط گروه پالوتا که توسط این بنیاد از دور خارج شد تکمیل شده بود.
پس از اینکه برخی از روزنامهها در مورد پر هزینه بودن برنامههای پالوتا شروع به انتقاد نمودند، این انتقادات دیگر بنیادهای خیریه را نیز برانگیخت. گله بنیادهای خیریه معطوف به این بود که پالوتا یک بنگاه سودآور بوده و موسس آن، دانپالوتا، درآمدی بسیار بالاتر از حد رایج ، برای خود برداشت میکند و با این کار اسم خیریه را خراب میکند ، بنابراین باید این بنگاه تعطیل شود.
آن گونه که آقای پالوتا اشاره میکند، انحلال بیرحمانه شرکت وی، شاید هزینهها را پایین آورده باشد، اما دستاوردی برای خیریهها نداشته است. به طوری که بیشترین رقمیکه آوون در راهپیمایی سه روزهاش به دست آورد، پس از کسر هزینهها ۷/۲۲میلیون دلار بود. در حالی که آخرین راهپیمایی که توسط گروه پالوتا سازماندهی شده بود، پس از کسر هزینهها ۹/۷۰میلیون دلار برای آوون، جهت اهدا فراهم کرد. دیگر بنیادهای خیریه نیز بدون خدمات آقای پالوتا دچار سقوط های مشابهی شده بودند و برخی حتی ناچار شدند به اشتغال کارمندانشان خاتمه دهند.
خشم آقای پالوتا از این جریان، اندیشه مهمیرا به ذهن میآورد: آری بخش خیریه هم باید به آغوش سرمایه داری بازگردد، و نه فقط با استقراض از متدهای تجاری دنیای متحد، بلکه با جستوجوی فعالانه در جهت کسب سود از طریق انجام بهترینها، در این راه گام بردارد. پالوتا میپرسد، چرا بیشتر خیریهها به شکل ناامید کنندهای غیر موثر و کم درآمد هستند؟ وی پاسخ میدهد: چرا که بر مبنای نگرشی اداره میشوند که شکستشان را قطعی میکند، بنگاههای خیریه معمولا از کمبود پول، تکنیک و استعدادهای لازم برای موفقیت، صدمه میبینند. چیزهایی که در عالم آنها ستوده نیست.
آقای پالوتا، پاکدینان بنیانگذار آمریکا به ویژه جان ویتروپ را به خاطر سخنرانی مشهورش، شهر روی تپه، سرزنش میکند. وی گفته بود: الگوی خیریه مسیحی ، صدقه دادن به فقرا را بیش از کمک به نجاتشان از فقر میطلبد. پالوتا استدلال میکند: «خیریه، دیگر جابهجایی پول بین بی نیاز و نیازمند نیست، بلکه معاوضهای بین دو سوی برابر، برای کمک به نیازمندان است. معاوضه بین بی نیاز (صدقهدهنده) و بی نیاز(عامل خیریه) برای ارائه خدمات به نیازمندان است.» چرا جامعه از این موضوع که خودروسازان سود میبرند، دستمزد رقابتی میپردازند و کالایشان را تبلیغ میکنند، شادمان است، اما اگر همین کار را بنیادهای خیریه بکنند خشمگین میشود؟
در این راستا، آقای پالوتا میزان قابل توجهی برهان و اطلاعات ارائه میدهد. بنا بر نظر وی ، اگر شما از ابتدا نتایج جمع آوری اعانه را تحلیل نکنید، چگونه میتوانید قضاوت کنید که این عواید عادلانه هزینه شده اند یا خیر؟ او همچنین دلایل قانع کنندهای میآورد که خیریهها باید برای تبلیغات، بیشتر هزینه کنند و حتی برای پرداخت این هزینهها سهام بفروشند. اگر این شما را قانع نمیکند، حتما کتاب آقای پالوتا را بخوانید. همانگونه که او نیز میگوید:«برپا کردن کمپینی برای نشاندن مهر در دل ششمیلیارد نفر -که شرط ضروری خیریه است- پول زیادی میبرد... برای پیشبرد این هدف باید سرمایهتان را با پیشنهاد بازگشت سرمایه و با به کارگیری توانمندترین افراد برای مدیریت و استفاده صحیح از تبلیغات برای گسترش این اندیشه ، افزایش دهید. با سرمایه داری باید با روشهای خودش در بیافتید.
منبع : اکونومیست
ارسال نظر