۳۰ سال- ۳۰ فیلم -اجارهنشینها: داریوش مهرجویی/۱۳۶۵
نتیجهگیری از ایسمها و همراهی با مردم
در یک خانه چهار طبقه مجهولالوارث عدهای سکنی دارند. یکی از مستاجرها با تبانی بنگاهدار قصد تملک ساختمان را دارد و بقیه با پشتیبانی بنگاهدار دیگری – که رقیب اولی است- قصد بر هم زدن نقشه آنها را دارند.
علیرضا مجمع
در یک خانه چهار طبقه مجهولالوارث عدهای سکنی دارند. یکی از مستاجرها با تبانی بنگاهدار قصد تملک ساختمان را دارد و بقیه با پشتیبانی بنگاهدار دیگری - که رقیب اولی است- قصد بر هم زدن نقشه آنها را دارند. خانه به تعمیرات احتیاج دارد، ولی از بنا و کارگران ساختمانی در میان تضادهای همسایهها، کاری ساخته نیست. بالاخره منبع بزرگ آبی که روی پشت بام تعبیه شده بر اثر پوسیدگی ساختمان فرو میریزد و خانه را ویران میکند.
یکی از بهترین کمدیهای تاریخ سینمای ایران و فیلمی به دور از روال همیشگی مهرجویی در فیلمسازی. اجارهنشینها به مدد قصه سادهاش و همین طور میزانسن دقیق و سینمایی فیلم بدون اینکه بخواهد فلسفهبافیهای مرسوم سینمایی مهرجویی را که پیش از آن دیده بودیم به رخ بکشد، توانست در زمان خود با بلیت ۱۲ تومان، چیزی حدود ۱۸میلیون تومان در تهران فروش کند و تا مدتها پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران لقب بگیرد. این نکته یعنی مهرجویی به عنوان فیلمسازی که کارش را بلد است، اما اصرار دارد مفاهیم عمیق و پیچیده را دستمایه کارش قرار دهد، توانسته فرمی را بیابد که با مردم ارتباط برقرار کند و بیجهت اصرار به گزافهگویی نداشته باشد و بدین ترتیب یکی از شاهکارهای تاریخ سینمای پس از انقلاب را رقم بزند. خستگی مهرجویی از فرم فیلمسازی قبلیاش نتیجهاش فیلم درخشانی به نام اجارهنشینها شد، خودش هم در مصاحبهای بر این نکته تاکید میکند: «به هر حال از نظر احساس اولیه باید بگویم بله، نوعی سرخوردگی از ایسمها و رسیدن به اینکه دیگر دوران ایسمها به سر آمده و دیگر آن ژست خیلی جدی را گرفتن که آدم تمام مسائل را بخواهد حل کند و ... بله ... در این فیلم دیگر دلم نمیخواست مسالهای جدی مطرح کند.»
کمتر کسی است که اجازهنشینها را تاکنون ندیده باشد، اما فیلم شیرین داریوش مهرجویی با عباس آقاسوپر گوشت (عزتالله انتظامی)، آقای قندی (اکبر عبدی) و دیگرانی که خیلیهایشان در ایران نیستند هنوز هم یک فیلم کالت قابل دیدن است، حتی اگر چند بار هم دیده باشی. اما دلیل محکمتری هم برای دیدار دوباره فیلم وجود دارد، حسین سرشار موسیقیدان و خواننده اپرا که در این فیلم درخشان بازی کرد و در بحبوحه سالهای نیمه دوم دهه هفتاد و تنشهای سیاسی این دوره، جسدش در یکی از معابر جنوبی تهران پیدا شد. میگویند در پایان عمر آلزایمر گرفته بود و یک روز که از خانهاش بیرون آمده دیگر برنگشته، باورش سخت است، اما ...،
خدایش بیامرزد.
ارسال نظر