سبز، آسان و اشتباه

مترجم: خشایار قدیم‌زاده

دنیا با دو مشکل جدی روبه‌رو است: افت اقتصاد و گرم شدن کره زمین. متناسبا راه‌حلی عرضه می‌شود که به ظاهر هر دو مشکل را برطرف می‌کند: دولت‌ها باید به مقدار زیادی در تکنولوژی سبز، سرمایه‌گذاری کنند و بدین گونه هنگام انتقال تجارت انرژی، تقاضا را افزایش دهند. (از این راه‌حل در مقاله‌ای که در همین صفحه در هفته گذشته‌ترجمه شده بود، دفاع شده بود.)

این مفهوم در حال به دست آوردن اعتبار در سراسر دنیا است. ماه پیش، سازمان ملل اعضای خود را برای «معاهده جدید سبز جهانی» فراخواند، اما این ایده در آمریکا است که به طور جدی در حال شکل گرفتن است.

کنفرانس شهرداران آمریکا چنین محاسبه می‌کند که سرمایه‌گذاری سبز باید ۵/۲میلیون فرصت شغلی فراهم کند.

مرکز پیشرفت آمریکا که یک سازمان پژوهشی چپ‌گراست، معتقد است که صرف کردن ۱۰۰میلیارد دلار در منطقه، بذر ایجاد ۲‌میلیون فرصت شغلی را می‌پاشد. رییس‌جمهور جدید از هر دو پیشی می‌گیرد. باراک اوباما پیشنهاد خرج ۱۵۰‌میلیارد دلار طی ۱۰ سال را می‌دهد تا کمکی باشد برای برای ایجاد ۵‌میلیون فرصت شغلی. (به این وسیله مثلا با یک تیر دو هدف مدنظر قرار می‌گیرد یعنی هم به محیط‌زیست کمک می‌شود و هم از کاهش رشد اقتصادی جلوگیری می‌شود.)

مشابهی تاریخی برای این هم افزایی بین دو هدف ارزشمند وجود دارد. درست مثل خرج‌های ارتش در پایان دهه ۱۹۳۰ که هم فاشیسم و هم کسادی را از بین برد، همین طور خرج جنگ علیه تغییرات آب‌وهوایی باید هم بشر را از سوخت‌های فسیلی جدا کند و هم آنچه را که ممکن است در غیر این صورت به جدی‌ترین کسادی بعد از دهه ۱۹۳۰ تبدیل شود را تغییر دهد. آیا این طرح زبردستانه‌ای نیست؟

نه!

البته تعهد آقای اوباما به حل تغییرات آب‌وهوا صمیمانه مورد استقبال قرار خواهد گرفت. قضیه تقویت اقتصاد در خلال خریدهای دولت نیز وجود دارد، اما‌ترکیب این دو، با دادن یارانه به انرژی‌های تجدید شدنی مانند هر پاسخ ساده دیگری، راه‌حل اشتباهی است.

دولت‌ها می‌توانند از طریق جریمه آلوده‌کنندگان و کاهش هزینه انرژی‌های پاکیزه، مردم و شرکت‌ها را از تولید دی‌اکسیدکربن باز دارند. در اروپا هر دو کار، توسط نظام منع و مبادله (که دفع دی‌اکسیدکربن را منع می‌کند و شرکت‌ها را وا می‌دارد تا مجوز آلودگی بخرند) و توسط یارانه‌ها انجام می‌شود. آقای اوباما، به طور کاملا صحیحی در حال برنامه‌ریزی برای معرفی یک نظام منع و مبادله است، اما او همچنین قول یارانه‌های کلان را هم می‌دهد.

اجبار آلوده‌کنندگان به پرداخت جریمه، نزد شرکت‌ها امر محبوبی نیست.

سیاست مداران نیز همچنین خیلی علاقه‌ای به این موضوع ندارند، چرا که به معنای مقابله با تولید تلقی می‌شود، اما این راهی است کارا برای جلوگیری از ایجاد آلودگی، چرا که هزینه‌ها را به کسانی انتقال می‌دهد که باید آن را پرداخت کنند و به بازار اجازه می‌دهد تا بهترین راه را برای قطع دفع آلودگی انتخاب کند.

شکست انرژی خورشیدی بدون آفتاب و بیوسوخت‌ها

یارانه‌ها معمول‌تر و محبوب‌ترند اما هم از دیدگاه نظری و هم از دیدگاه عملی بحث‌های مناقشه آمیز فراوانی پیرامون آنها وجود دارد. یارانه‌مند کردن انرژی پاکیزه نیازمند تصمیم سیاست مداران در مورد بهترین راه‌حل می‌باشد و قطعا تصمیم و قضاوت بازار در این مورد از قضاوت آنان برتر خواهد بود.

برای مثال یارانه عظیم آمریکا برای اتانول، منجر به سرمایه‌گذاری بیش از حد در این تجارت شده، تجارتی که اکنون در حال تجربه کردن تنزلی سریع و ناگهانی است. این موضوع به بالا رفتن قیمت غذا کمک کرده است و عواقب دردناکی را برای افراد فقیر در دنیا به دنبال داشته است. یارانه زیاد آلمان برای انرژی خورشیدی باعث پوشیده شدن سقف یکی از بی آفتاب‌ترین کشورهای جهان با سلول‌های خورشیدی شده است؛ نتیجه این امر، بالا رفتن قیمت سیلیکون و کاهش صرفه استفاده از انرژی خورشیدی در کشورهایی است که استفاده از این انرژی در آنها منطقی به نظر می‌رسد. هر دو یارانه به تکنولوژی‌های نابجا تخصیص یافتند و هر دو، پول مالیات‌دهندگان را به هدر دادند.

بنابراین، این تصور ساده که راه‌حل واحدی برای بر طرف کردن مشکلات آب‌وهوایی و مشکلات اقتصادی دنیا وجود دارد، تصور خطرناکی است.

جهان نیاز دارد که آمریکا رهبری نبرد مقابل تغییرات آب‌وهوایی را بر عهده بگیرد، اما اگر آقای اوباما راه آسان را به جای راه درست انتخاب کند، جنبشی را که از آن حمایت می‌کند، بی‌اعتبار خواهد ساخت و به این ترتیب به جای نجات کره زمین، به آن و به اقتصاد آمریکا آسیب خواهد رساند.

منبع: اکونومیست