علی سرتیپی *

وقتی سینمای ایران چنین رقبای گردن کلفتی پیدا می‌کند پیشامد چنین وضعیتی کاملا طبیعی است، اما اگر در ارتباط با کاهش مخاطب در نیمه اول امسال صحبت شود با توجه به آمارهایی که وجود دارد می‌توان گفت، نه تنها نسبت به سال قبل کاهش نداشته که حتی به لحاظ آمار تماشاگر نسبت به سال گذشته که فیلمی مانند اخراجی‌ها اکران می‌شد بهتر بوده است.

زیرا امسال معاونت سینمایی حرکت‌های مثبتی در جهت افزایش فروش و جذب مخاطب کارهایی مانند اکران به صورت گسترده در شهرستان‌ها، تیزرهای جهانی و همراه با تخفیف برای تمام فیلم‌ها در تهران و شهرستان و اکران به صورت همزمان را انجام داده است.

اما با وجود تمام اینها سی‌دی‌ها، ماهواره و ۶کانال تلویزیون رقبای جدی برای سینما محسوب می‌شوند که رشد کرده‌اند و جا افتاده‌اند و سینما هم قدرت رویارویی با آنها را ندارد. شاید گفتن این نکته جالب باشد که بدانید در این سال‌ها بودجه تلویزیون ۱۰۰۰ برابر شده، اما آیا بودجه‌ای که به سینما تعلق می‌گیرد نیز به همان نسبت رشد داشته است؟

در ارتباط با اینکه آیا بهتر است بدنه اصلی سینما وابسته به بخش خصوصی باشد یا دولتی. با قطعیت می‌گویم سینما باید در دست بخش خصوصی باشد، اما با حمایت دولت. زیرا دولتی که برای کارگردان و تهیه‌کننده‌اش فیلترها و ممیزی‌های فراوانی تعیین می‌کند و همیشه می‌گوید باید چنین و چنان بسازید و شما هم موظفید بر اساس تمام آن بایدها و نبایدها کار کنید در جای دیگر هم باید به حمایت این بخش خصوصی بیاید.

در کل باید گفت در چنین وضعیتی نمی‌توان گفت سینمای خوبی داریم، مجموعه کلی ضعیف است و اگر بخواهیم به احیای آن بپردازیم حداقل بودجه‌ای که برای سینما نیاز داریم ۲۰۰میلیارد تومان است.

از طرف دیگر وضعیت فیلم‌سازان خصوصی و دولتی هم با یکدیگر قابل مقایسه نیست. زیرا از یک سو فیلم‌های خاصی را که به عنوان مثال فارابی دوست دارد فیلم‌سازان خاصی تهیه می‌شود به عنوان مثال فیلم «پرچم‌های قلعه‌کاوه» هزینه ساخت میلیاردی دارد، اما حتی ۱۵میلیون نیز فروش نمی‌کند و خوب در نهایت اثر آن هم قطعا به تهیه‌کننده‌اش برنمی‌گردد.

در هر حال این فیلم‌ها باید در چرخه فیلمسازی باشد و نمی‌توان گفت فیلم‌های بدی هم هستند، اما تهیه‌کننده خصوصی نه رغبتی به ساخت چنین کارهایی دارند و نه از پس هزینه‌های بالای آن برمی‌آیند.

* تهیه‌کننده سینما