آیا دوران جدیدی در حاکمیت دموکراسی فرا رسیده است؟
مترجم : یونس احمدی
آیا انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸، به همان نحوی که دموکراتها در ۱۹۳۲ و جمهوری خواهان در ۱۹۸۰ تجربه کردند، طلیعه دوران جدیدی در هژمونی دموکراتیک است؟ دو نکته این امر را به ذهن متبادر میسازد. نخست آن که رییسجمهور جمهوری خواه [بوش. م]، زمامت خود را زمانی به پایان رساند که بحران اقتصادی شدیدی حاکم شده بود. در اوایل دهه ۱۹۳۰ و اواخر دهه ۱۹۷۰ نیز، بحران به ذهنیت نسل آن روز درباره حزب حاکم به شدت لطمه وارد ساخت و بحران فعلی نیز قدرت ایجاد چنین تغییری را دارد.
مترجم : یونس احمدی
آیا انتخابات ریاست جمهوری 2008، به همان نحوی که دموکراتها در 1932 و جمهوری خواهان در 1980 تجربه کردند، طلیعه دوران جدیدی در هژمونی دموکراتیک است؟ دو نکته این امر را به ذهن متبادر میسازد. نخست آن که رییسجمهور جمهوری خواه [بوش. م]، زمامت خود را زمانی به پایان رساند که بحران اقتصادی شدیدی حاکم شده بود. در اوایل دهه 1930 و اواخر دهه 1970 نیز، بحران به ذهنیت نسل آن روز درباره حزب حاکم به شدت لطمه وارد ساخت و بحران فعلی نیز قدرت ایجاد چنین تغییری را دارد.
دوم آن که باراک اوباما بیشترین آرای خود را از میان رایدهندگان جوان به دست آورده است. مطابق آرای بیرون آمده از صندوقهای رای، اوباما توانست ۶۶درصد رای جوانان بین ۱۸ تا ۲۹ سال را به دست بیاورد. این مساله مهمی است، زیرا حتی وقتی احزاب سیاسی اصولشان را تغییر میدهند، هوادارانشان باز هم دست از حمایت از آنها بر نمیدارند.
دو نموداری که در بالا آمده است نقشی را که نکات فوق در جابه جایی آرای احزاب در حدود سال 1980 ایفا کرده است، نشان میدهد. دادههای هر دو نمودار بر اطلاعات شناسایی احزاب استوار است که از مطالعات انتخابات ملی [National Election Study مطالعهای آکادمیک برای پیمایش ملی رایدهندگان بعد از هر انتخابات در آمریکا است که توسط بنیاد ملی علوم صورت میپذیرد.م] و پیمایش جامع اجتماعی [General Social Survey پیمایشی است که به منظور جمع آوری اطلاعات پیرامون مشخصات جمعیتی و گرایشهای مردم آمریکا، توسط مرکز تحقیقات عقاید ملی وابسته به دانشگاه شیکاگو و به صورت مصاحبه مستقیم با نمونههای آماری بزرگ تهیه میشود.م] به دست آمده است.
در نمودار نخست مشاهده میشود که در میان تمام بزرگسالان، دموکراتها تا اواخر دهه ۱۹۷۰ از امتیاز بالاتری برخوردارند، اما بعد از آن اقبال به آنها با شیب تندی کاهش یافته است.
نمودار دوم سیر تمایلات افرادی را نشان میدهد که در فاصله سالهای 1978 تا 1990 به 20 سالگی رسیدهاند. دوران سیاسی آن زمان مصادف با یکی از بحرانهای اقتصادی بود که در دوره دموکراتها و از اواخر دهه 1970 آغاز شده و بعد از تسلط جمهوری خواهان بر ریاست جمهوری و سنا بهبود یافته بود. با ملاحظه نمودار دوم در مییابیم که کم کم جمهوری خواهان به دموکراتها نزدیک شده و از آنها پیشی میگیرند. با این حساب در خلال دهههای 1980، 1990 و 2000 این گروه جمعیتی جانشین نسل قدیمیتر آمریکاییان شد که به عنوان هواداران دموکراتها شناخته میشدند. فرآیند جانشینی این گروه، کلیدی است که تغییر در تعداد طرفداران احزاب را توضیح میدهد.
(خطوط برحسب دادههای NES و نقطه چینها بر حسب دادههای GSS هستند. نمودار قرمز سیر حمایت از جمهوری خواهان و نمودار آبی سیر حمایت از دموکراتها را نشان میدهد.)
آیا ما در میانه افزایش اقبال عمومینسبت به دموکراتها هستیم؟ بر اساس نگاه به وقایع گذشته میتوانیم پاسخ مثبتی به این پرسش بدهیم. البته به زعم من این مساله به عملکرد اوباما بستگی خواهد داشت.
بنابراین به نظر میرسد که زمینه این تغییر به نفع دموکراتها فراهم شده است.
ارسال نظر