یک مویز و چهل قلندر

هارون یشایایی

دیروز (دوشنبه ۶/۸/۱۳۸۷) بیانیه انجمن تهیه‌کنندگان مستقل سینمای ایران را در روزنامه‌ها خواندم. همه می‌دانیم سینمای ایران در تولید و توزیع با چه مشکلاتی دست به گریبان است. نیاز به ارتقای کیفیت فیلم‌ها از لحاظ محتوایی و فرهنگی، فنی و تخصصی، افزایش تعداد سالن‌های نمایش با کیفیت تصویر و صدای قابل قبول که نتیجه زحمات هنرمندان و متخصصان و سرمایه‌گذاران به هدر نرود و همچنین ایجاد منابع مالی قابل اطمینان و بهره‌برداری از ظرفیت سینمای ایران در بازارهای جهانی سینما و سوددهی سرمایه در تجارت سینما، اولین وظیفه همه دست‌اندرکاران سینمای ایران در بخش خصوصی و دولتی است.

فراهم نشدن شرایط مناسب و وجود اختلاف در میان دست‌اندرکاران سینما موجب شده است که تعداد کسانی که در کشور ما به سینما می‌روند، به نسبت جمعیت یکی از نازل‌ترین سرانه‌ها در تمام جهان باشد و باید برای آن فکری کرد. معلوم است که برای ایجاد شرایط مناسب و غلبه بر مشکلات، کار صمیمانه و دسته‌‌جمعی و صداقت و حمایت صنفی، اولین قدم خواهد بود. اینجانب با ایجاد شرایط فیلمسازی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جزو نخستین کسانی بودم که اقدام به تهیه فیلم سینمایی نمودم و با اولین ندای کار جمعی به اتحادیه تهیه‌کنندگان پیوستم و بی‌آنکه بخواهم خود را در موضع دفاع از اتحادیه قرار دهم، ناظر بر سیر حوادث شدم. البته این نظارت و در مواردی مشارکت، برایم نه آموزنده بلکه تاسف‌آور بود و مسیری که با اولین شکل تهیه‌کنندگان فیلم‌های سینمایی تاکنون طی شد، «داستانی است پر آب چشم».

در اتحادیه با بروز اولین اختلاف سلیقه و با یک جلسه پرتشنج یک انشعاب به‌وجود آمد و پس از آن انشعابی دیگر و چون به دلایلی که نمی‌دانم، توافق امکان پذیر نبود..! شورای عالی تهیه‌کنندگان با حضور دو جریان که یکی اتحادیه تهیه کنندگان بود با ۷ نفر شرکت کننده و طرف دیگر دو گروه از دوستان بودند با ۷ نفر عضو دیگر و در نهایت، برای این که توافق‌ حاصل شود، آن گروه چهارده‌نفری، متفقا من را با رضایت مسوولان امور سینمایی وزارت ارشاد، به‌عنوان نفر پانزدهم انتخاب کردند؛ به قول دکان‌دارها به‌عنوان «پاره‌سنگ ترازو»!

بنده چند جلسه در شورای عالی تهیه‌کنندگان و اتحادیه تهیه‌کنندگان شرکت کردم و با اشخاص مختلف وارد مذاکره شدم که شاید همه یکی بشویم و اختلافات حل شود و کار به‌سامان برسد که البته نشد. جالب این که در جلسات هر دو گروه و همه افراد یک هدف داشتند و یک حرف می‌زدند، ولی همان حرف‌ها در عمل مورد توافق قرار نمی‌گرفت و به‌نظرم رسید که حضور بنده در اجرای آن وظیفه موثر نخواهد بود. لاجرم با تاسف ناچار شدم از انجام وظیفه‌ای که به‌عهده گرفته بودم، عذرخواهی کنم و پس از آن در هیچ جلسه‌ای شرکت نکردم.

کوتاه‌شده از فارس