فیلم مستند «با ما شوخی نکنید» کمال تبریزی به دلیل عدم همکاری مسوولان سیما فیلم همچنان مسکوت است. به گزارش ایلنا، تبریزی پیش از این درباره فیلم مستند «با ما شوخی نکنید» گفته بود: «من و رضا کیانیان در این مستند تحقیقی بدون قصد شوخی، با شخصیت‌های طراز اول کشور به گفت‌وگوی موشکافانه در این خصوص می‌نشینیم و می‌خواهیم راه‌هایی را که می‌تواند به باز شدن فضا و محدوده کارهای نمایشی طنز منجر شود؛

بررسی کنیم و انگیزه شور و شادی و نشاط و خنده و طنز و نقادی سالم و بی‌پروا را در دل ایرانیان اعم از مردم و مسوولان بیدار کنیم.» او اظهار امیدواری کرده بود: «بعد از ساخته شدن این مستند، آنگاه شاهد ساخته شدن فیلم‌ها و نمایش‌های طنزی باشیم که بتواند با اقشار مختلف مردم و مسوولان شوخی کند! این امکانی است که امروز در ایران اسلامی‌همه به آن احتیاج داریم!»




داریوش مهرجویی کارگردان مطرح سینما گفت: فیلم سنتوری تاثیرات بسیار زیادی بر روی معتادان داشته است. به گزارش ایلنا، مهرجویی که در برنامه‌ای در جشنواره سوئد سخن می‌گفت، ضمن بیان این مطلب افزود: «سنتوری به واسطه تکثیر غیرقانونی آن، در ابعاد نسبتا وسیعی دیده شده است. نامه‌هایی از افراد معتاد به دست من رسیده که برایم بسیار جالب هستند. یک نفر برای من نوشته است با دیدن این فیلم حتی سیگار را ترک کرده است. پس فیلم و رویکرد انتقادی‌ آن، جنبه آموزشی هم دارد و شاید کسانی هستند که خوششان نمی‌آید چنین فیلم‌هایی به نمایش دربیاید.» وحیده محمدی‌فر، همسر و همکار مهرجویی در نگارش فیلمنامه فیلم سنتوری، با اشاره به لایه‌های اجتماعی آن، تاکید کرد که این فیلم درباره تنهایی و بحران روابط انسانی در جامعه امروز است.





در اولین دوره جشنواره فیلم‌های ایرانی در سن فرانسیسکو فیلمی‌ با عنوان در جاده با کیارستمی ‌ساخته مارک کازینز به نمایش در آمد. به گزارش ایلنا، این فیلم درباره دیدار کیارستمی‌ و بازیگر فیلم خانه دوست کجاست (بابک احمدپور) پس از دوازده سال است. در این فیلم کیارستمی‌ و مارک کازینز درون اتومبیلی نشسته‌اند که در اتوبان کرج به طرف خانه بابک می‌رود و کیارستمی ‌ضمن تماشای فیلم خانه دوست کجاست بر روی لپ تاپ در باره چگونگی یافتن ایده فیلم، شیوه کارش با کودکان و نابازیگران و دیدگاه‌هایش در باره حذف کارگردان از سینما توضیح می‌دهد. دیدنی‌ترین قسمت فیلم، صحنه دیدار کیارستمی‌ با بازیگر خردسال فیلمش بود که از روستای کوکر به کرج رفته و با پدر و مادرش در یک آپارتمان زندگی می‌کند. بابک که ده سال با شهرتی که از بازی در فیلم خانه دوست کجاست زیسته و مورد احترام همشهریانش بوده با گذشت زمان این محبوبیت را از دست داده و در حسرت بازیگری سینما و شهرت می‌سوزد. او از کیارستمی‌ نیز به خاطر اینکه او و برادرش را فراموش کرده و دیگر به سراغ آنها نیامده دلخور است، اما کیارستمی ‌به او دلگرمی‌ می‌دهد که تو در به وجود آوردن یک فیلم ماندگار نقش داشتی و باید خوشحال باشی که لااقل کودکی‌ات در جایی ثبت شده در حالی که من هیچ عکسی از کودکی‌ام ندارم.