برنامههای مقابله با نفت گران
دکتر جعفر خیرخواهان - قیمت نفت خام در چهار سال گذشته سیر افزایشی داشت و به طور مثال در فاصله فوریه سال ۲۰۰۸ تا همین اواخر با جهشی ناگهانی از ۹۰دلار به بیش از ۱۴۰دلار رسید. این تحول بیسابقه، عدهای از تحلیلگران بازار نفت را بر آن داشت تا پیشبینی رسیدن قیمت نفت به ۲۰۰دلار را در آینده نزدیک بکنند. اما قوانین حاکم بر بازارها ثابت میکند که چنین اتفاقی ناممکن است. واقعیت این است که اقتصاد جهان تحمل قیمتهای نفت بالای ۱۰۰دلار را ندارد.
قانون تقاضا در علم اقتصاد میگوید هر زمان قیمت کالایی به حد تحملناپذیری بالا رود، تقاضا برای آن کالا از خود واکنش جدی نشان داده و دیر یا زود تقاضا کاهش مییابد. اما عدهای هستند که معمولا استدلال میکنند تقاضای نفت حساسیتی به قیمت نشان نداده و اصطلاحا کالای بیکششی است؛ یعنی هر قدر قیمت نفت میخواهد بالا برود، باز هم مصرفکنندگان پول آن را خواهند پرداخت و در نتیجه این عرضه است که قیمت را تعیین میکند.
درسی که این دسته از افراد نمیخواهند بگیرند، این است که بازارها کار خود را میکنند و بالا رفتن قیمتها در یک بازار آزاد، دوام نمیآورد؛ چون مصرفکنندگان به صرفهجویی روی میآورند و تولیدکنندگان نیز عرضه را افزایش میدهند و یا به جستوجوی جانشینهای ارزانتر بر میآیند. با این که مصرف نفت در کشورهای در حال توسعه در حال افزایش است، روند مصرف نفت در جهان متوقف شده است؛ چون تقاضای نفت در آمریکا، اروپا و ژاپن کاهش یافته است. آمارها نشان میدهد به دلیل افزایش قیمت نفت، میزان رانندگی در آمریکا حدود ۵درصد کاهش یافته و الگوی خرید خودرو به سمت کم مصرفها تغییر یافته است.
تاریخ زندگی بشر نیز نشان میدهد که انسانها همیشه توانستهاند راهی برای مشکل کمیابی پیدا کنند و با کشف و اختراع محصولات جدید، بحرانها را پشت سر بگذارند.
با توجه به غیرقابل پیشبینی بودن قیمتهای نفت که مثلا از اوج ۴۰دلار در سه دهه قبل به کمتر از ۱۰دلار در هر بشکه هم سقوط کرد، جهان غرب برای این که سرمایهگذاران جدید را تشویق کند تا به سمت تولید سوختهای جایگزین و جدید بروند، اجازه نخواهد داد قیمت نفت از کف معینی پایینتر رود؛ چون بسیاری از انرژیهای جایگزین نفت در دامنه قیمتی معینی سودآور هستند. محاسبات کارشناسان، این دامنه قیمتی را برای نفت بین ۵۰ تا ۸۰دلار در هر بشکه نفت تخمین میزند.
قدرت مصرفکنندگان نفت
هنری کسینجر و مارتین فلدشتین که به ترتیب سیاستمدار و اقتصاددان هستند، در مقاله زیر که در شماره ۱۸ سپتامبر روزنامه واشنگتن تایمز منتشر شد، روشها و سیاستهایی را به کشورهای مصرفکننده نفت برای مقابله با قیمت بالای نفت پیشنهاد میدهند.
با سه برابر شدن قیمت نفت از ۳۰دلار در هر بشکه در سال ۲۰۰۱ به حدود ۱۰۰دلار کنونی، بزرگترین انتقال ثروت در تاریخ بشر اتفاق افتاده است. انتظار میرود ۱۳ عضو اوپک در سال جاری بیش از ۱ تریلیوندلار از فروش نفت به دست آورند. چنین وضعیتی پیامدهای سیاسی مهمی به بار خواهد آورد. این زلزله اقتصادی و سیاسی یک جنبه مهم دیگر داشته است که برخی از ضعیفترین کشورهای جهان به راحتی از قدرتمندترین ملتها مطالبه پول کلانی می کنند. قربانیان این شرایط چنان بیقدرت ماندهاند که گویی افزایش قیمت نفت یک رویداد طبیعی بوده و قیمت نفت در بازار اقتصادی رقابتی تعیین شده و تحت نفوذ نیروهای سیاسی نیست و نمیتواند باشد.
اما قیمت نفت در بازار رقابتی سنتی تعیین نمیشود. تولیدکنندگان اصلی از قبیل اعضای اوپک میتوانند با کاهش یا افزایش نرخ تولید خود، قیمت نفت را بالا و پایین ببرند و این کار را هم میکنند و چون در قیمت امروز نفت، انتظارات عرضه و تقاضای آتی نیز بازتاب یافته است، این عرضهکنندگان انحصاری با اعلان جملاتی درباره نیات آتی خود، قادر به تشدید نوسان بازار هستند. تا زمانی که ملتهای مصرفکننده، وابستگی به نفت وارداتی را به شدت کاهش ندهند و راهبردی سیاسی برای برخورد با دستکاری سیاسی بازار نفت به وسیله مازاد عظیم اوپک جهت تهدید اقتصادهای مصرفکننده یا صنایع خاص تهیه نکنند، عرضهکنندگان انحصاری همچنان قدرت بازاری قوی خواهند داشت.
اما ملتهای مصرفکننده نفت نیز در موقعیتی قرار دارند تا توازن سیاسی و اقتصادی جهان را به نفع خویش شکل دهند، به شرط این که هماهنگ شوند و تلاشهای خود را متمرکز نمایند. آمریکا در این تلاش باید نقش مهمی ایفا کند. ملتهای مصرفکننده اصلی- گروه هفت همراه با هند، چین و برزیل- به جای انتظار کشیدن منفعلانه تا ضربه بعدی فرود آید، باید یک گروه هماهنگ برای تغییر دادن روند بلندمدت عرضه و تقاضا به نفع خویش و پایان دادن به تهدید جدی توسط کشورهای ضعیف بهوجود آورند.
اقدامات هماهنگ شده میتواند با کاهش دادن فشارهای سفتهبازی و حذف بلندمدت آن که در پشت افزایش قیمت اخیر بود و نیز با برقراری یک سیاست عرضه منسجم، قیمت نفت را به پایین بکشد. بسیاری از تمهیدات توصیه شده برای رسیدن به این هدف- از قبیل صیانت و توسعهدادن عرضه نفت داخلی و منابع بدیل انرژی تجدیدپذیر- سالها طول میکشد تا به نتیجه برسد. اما حتی قبل از تغییر در توازن قدرت بازار، انتظار چنین تحولاتی، قیمت نفت را کاهش خواهد داد. اگر بتوان محرک سیاسی در پشت قیمتگذاری نفت را کاهش یا محو کرد، این اتفاق خواهد افتاد.
این سیاست همکاری جویانه باید شامل توافقات سهیم شدن در شرایط اضطراری نیز باشد تا با تحریمهای گزینشی یا وقفه در عرضه نفت مقابله کند. تاسیس آژانس بینالمللی انرژی در دهه ۱۹۷۰، که برنامههایی برای کمک اضطراری و همکاری مالی داشت، نقش زیادی در فرونشاندن افزایش قیمتهای نفت داشت. اینک به تلاش گستردهتری نیاز است.
علت افزایش قیمت نفت در سال جاری، تغییر تقاضای بلندمدت انتظاری برای نفت بود، در حالی که میزان عرضه عمدتا بدون تغییر باقی ماند. پیشبینیهای جدید از تقاضای به سرعت رو به رشد در چین و هند و کاهش تولید در روسیه و مکزیک، قیمتهای نفت را به بالا کشاند؛ چون انتظار به هم خوردن توازن بین عرضه و تقاضا میرفت. بر همین منوال، اقداماتی که بتواند جلوی رشد تقاضا را گرفته و افزایش در عرضه را سرعت بخشد، نسبتا سریع به قیمت پایینتر نفت منجر خواهد شد.
تغییر در سیاستهای ملی انرژی آمریکا بسیار ضروری است. اما این سیاستها بسیار مؤثرتر خواهد بود. اگر بخشی از یک تلاش هماهنگ شده بینالمللی برای افزایش عرضه و کاهش تقاضا در بازار جهانی انرژی باشد. چنین سیاستی باید نیازهای مناطق مختلف را در نظر بگیرد و سازگار با سیاستهای حفظ محیطزیست و گرم شدن کره زمین باشد. در ایالاتمتحده، از نفت خام عمدتا برای بنزین خودروها استفاده میشود. فقط حدود یکسوم مصرف نفت برای مصارف غیرحمل و نقل و عمدتا در بنگاههای شیمیایی است. در خارج از ایالاتمتحده، نفت عمدتا برای گرمایش و تولید برق استفاده میشود. بنابراین سیاستهای هماهنگ شده باید بر کاهش مصرف بنزین آمریکا متمرکز شود، در حالی که سایر کشورها میتوانند با جابهجایی از نفت به برق آبی، فناوری زغال سنگ تمیز یا برق هستهای برای تولید برق به سیاست کاهش قیمت نفت کمک کنند.
افزایش عرضه نفت شایسته اولویت بالا است. سیاستهای آمریکا برای افزایش عرضه با گسترش عملیات حفاری و تهیه نفت از شنهای آغشته به نفت، نیازمند تطبیق با سیاستهای افزایش عرضه در خارج است. این کار مستلزم سرمایهگذاری بیشتر توسط شرکتهای نفتی دولتی است که منبع اصلی نفت امروز به شمار میروند.
کشورهای مصرفکننده نفت در موقعیتی هستند که از تمهیدات دیپلماتیک برای ایجاد یک توازن جدید بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان استفاده کنند. تلاش برای ترغیب تولیدکنندگان تا عرضه را افزایش دهند، باید با سیاستهایی تکمیل شود که وضعیت سیاسی در کشورهای تولیدکننده نفت از قبیل نیجریه را تثبیت سازد و حمایت از مسیرهای کشتیرانی نفت از قبیل تنگه هرمز را افزایش دهد.
برخی سیاستها برای کاهش قیمت نفت، وابستگی آمریکا به نفت وارداتی را نیز کاهش میدهد. آمریکا واردکننده نفت باقی خواهد ماند تا زمانی که بنزین برای خودروها جای خود را به باطری، هیدروژن یا گازطبیعی فشرده بدهد. برای دوره موقتی، تلاشها جهت افزایش عرضه نفت و سایر سوختهای کربنی، کاهش انتشار کربن را مشکلتر میسازد. اما به دلیل پیامدهای سیاسی عمیق قیمتهای نفت بالا، کاهش قیمت نفت باید هدف والای آنی باشد.
ارسال نظر