به بخش‌خصوصی اعتماد ندارند
علیرضا مجمع
قسمت اول گفت‌وگو با مرتضی شایسته مدیر هدایت فیلم را روز سه‌شنبه خواندید. امروز در بخش دوم گفت‌وگو سعی کردیم به شکل متفاوت‌تر بعضی زوایای ناگفته بحثی که شایسته فقط به طرح موضوعش رسید را باز کنیم.

یک کم شفاف‌تر صحبت ‌کنیم. می‌خواهم بدانم واقعا شما به عنوان یک تهیه‌کننده بخش‌خصوصی چقدر به اجرای اصل ۴۴ امید دارید؟
در حال حاضر هیچ امیدی ندارم. در بخش‌های دیگر کارهایی شده است،‌ اما در سینما هیچ اقدامی صورت نگرفته است. ما به نهادها و ارگان‌ها و همین حوزه هنری نامه نوشتیم که حاضریم سالن‌هایشان را در اختیار بگیریم، نمی‌دهند رها نمی‌کنند. من به مسوولان بالای نظام می‌گویم، این ارگان‌‌ها و نهادها به بخش‌خصوصی هیچ اعتمادی ندارند، اراده‌‌ای بالاتر نیاز دارد. یعنی آن ارگانی که 40 یا 50 سینما دستش دارد، آن سینما را به بخش‌خصوصی نمی‌دهد، اراده بالاتری لازم است که به او حکم دهند که فلان مدت باید این کار را انجام بدهید، باید تحولی اساسی صورت بگیرد. در دبی که از تهران بسیار کوچک‌تر است، مجموعه‌های سینمایی وجود دارد که چندین برابر تهران است. ما اگر در همین تهران 10 تا مجموعه مثل اریکه ایرانیان و سینما آزادی داشته باشیم فروش فیلم‌هایمان چند برابر می‌شود. باید در کل کشور نهضت سالن‌سازی به وجود بیاید.
بحثی که وجود دارد این است که حالا به فرض ما سالن را ساختیم، این سالن‌ها فیلم می‌خواهد.
در حال حاضر بلای جان سینمای ما سرمایه‌گذاری دولت روی ساخت فیلم است. خیلی از افراد می‌روند از نهادها و ارگان‌ها پول می‌گیرند و فیلم می‌سازند. آمار که بگیرید می‌بینید بالای 90درصد این فیلم‌ها چه از نظر فرهنگی، چه از نظر اقتصادی با شکست مطلق روبه‌رو شده است. جالب این است که فیلمی که مثلا من با 200میلیون تومان تهیه می‌کنم، این فیلم را فلان کارگردان که با ارگان دولتی ارتباط دارد با 800میلیون تومان می‌سازد. حساب و کتابی وجود ندارد. کنترلی وجود ندارد. صرف اینکه آن آقا، آدم متعهدی است، می‌تواند فیلم بسازد. این چه تعهدی است که بخواهد سر نظام را کلاه بگذارد. ضمن اینکه سرمایه فیلم هم نابود می‌شود و بار اقتصادی هم در پی ندارد.
البته جایزه بگیر هستند این فیلم‌ها!
متاسفانه بله، مسوولی که پول داده این فیلم‌ها ساخته شود، باید مواخذه گردد. بازخواست و محاکمه شود.
چون دغدغه فروش فیلم را ندارند در مقابل این‌گونه سوال‌ها جوابگو نیستند.
اسمش هم این است که کار فرهنگی می‌کنیم. این کجایش کار فرهنگی است. پول بیت‌المال را حرام کنی که داری کار فرهنگی می‌کنی.
این روندی که وجود دارد، در مسیر کاری‌ شما اثر منفی نمی‌گذارد؟ یعنی آن آدم‌ها سعی می‌کنند از لابی‌های خودشان استفاده کنند و به سراغ شما به عنوان تهیه‌کننده نمی‌آیند.
در کار ما به شدت اثر منفی گذاشته. آن آدم‌ها بالابی پول‌ می‌گیرند، بالابی در جشنواره‌ها جایزه می‌گیرند، با لابی هم سعی می‌کنند فشار بیاورند اکران بگیرند. مثلا فیلمی که در تهران فروشش به 100میلیون تومان نرسیده با لابی‌هایی که ایجاد کرد از تلویزیون دومیلیارد تومان برایش تیزر پخش شد. با این دومیلیارد تومان می‌شود 10 تا فیلم ساخت.
آن آدم‌ها بدعادت شده‌اند، یعنی دیگر نمی‌آیند با شما کار کنند و پول کمتری بگیرند.
اینها تماشاچی را فراری می‌دهند. این آدم‌ها سودشان در اکران نیست، سودشان در تولید است. یعنی 800میلیون می‌گیرند، با 150میلیون فیلم را جمع‌ می‌کنند، بقیه‌اش را به جیب می‌زنند و اصلا به نفعشان است که فیلم اکران نشود تا جنجال هم برایش درست کنند. این سرمایه‌گذاری بلای جان سینما شده است. من حاضرم با هر مسوول دولتی بنشینم و مناظره کنم. پول‌هایی که ارگان‌ها و نهادهای دولتی در اختیار چند نفر خاص قرار می‌دهند، خدمت به سینمای ایران نیست، خیانت به سینمای ایران است و جز ضربه‌زدن، هیچ پیامد دیگری نداشته است. ضمن اینکه آن کارگردان را از رده حرفه‌ای خارج کردند، پول می‌گیرد و فیلمش را می‌سازد و در مراسم‌ها صف اول می‌نشیند و جایزه‌ای هم به او می‌دهند و ...
... و به پدرخوانده تبدیلش می‌کنند!
اینها دیگر فیلم‌ساز نیستند، شده‌اند متخصص گوش و حلق و بینی (!). می‌روند گوش می‌برند. کسی که 800میلیون تومان می‌‌گیرد، من کارش را فیلمسازی نمی‌دانم، می‌گوییم گوش‌بر است. قبلا نمی‌توانستند. در آمار اخیر در 15 سال، 50میلیون مخاطب از دست داده‌ایم. این اتفاقی است که افتاده است. حضور دولت و کمک دولت شامل چند نفر خاص است که دغدغه مردم و تماشاگر و زنده بودن سینما را ندارند. اینها فقط ویترین مسوولانند که بگویید این آدم‌ها هم فیلم ساخته‌اند.
دخالت دولت در سینما تا چه میزان باید باشد؟
دولت فقط باید نظارت کند، آن هم با یک دید باز. نه به این شکلی که الان وجود دارد.
شما در جشنواره فجر سال قبل فیلم صد سال به این سال‌ها را داشتید که به مشکل خورد و نمایش داده نشد. مشکل فیلم چه چیزی عنوان شد؟
مشکل صد سال به این سال‌ها مثل مشکلات سایر فیلم‌ها است، متاسفانه. ما الان در مورد ممیزی جمع‌بندی نداریم.
الان فیلمی را شورای پروانه نمایش، پروانه می‌دهد یک جای دیگر جلویش را می‌گیرد.
متولی زیاد است.
بله، پروانه نمایش ما الان ارزش سابق را ندارد. هر کسی به خودش اجازه می‌دهد در حوزه سینما و فرهنگ حرف بزند، دخالت کند و فشار بیاورد. الان مسوولان فرهنگی به شدت ضعیف شده‌اند و دارند آنها را تضعیف می‌کنند. من حرفم با مسوولان دولتی این است که اگر معاونت سینمایی فعلی را قبول دارید، بگذارید کارش را بکند، نمی‌گذارند. اگر رییس اداره نظارت را گذاشته‌اید در کار، بگذارید کار کند، نمی‌گذارند. هر پروانه‌ای که صادر می‌شود، کلی اظهارنظر در موردش می‌شود. پروانه می‌دهند، جلویش را می‌گیرند. سر سنتوری آن بلا را آوردند. پروانه نمایش فصل‌الخطاب است، اما این را نمی‌خواهند بپذیرند.
اجازه نمی‌دهند مسوول امور سینمایی ما با تدبیر و قدرت کار خودش را بکند هر کس به خودش اجازه می‌دهد در این سینمای ضعیف دخالت کند. این هم نتیجه‌اش است.
فکر کنم حرف‌ها زده شد. حرف آخر را اگر فکر می‌کنید ناگفته‌ای باقی مانده می‌شنویم.
حرف آخر من با مسوول معاونت سینمایی است. می‌گویم که شما در دوره‌ای آمده‌اید و به هر حال به عنوان امین و مسوول انتخاب شدید و کار به دست شما سپرده شده. در این دوره از خودتان یک باقیات‌الصالحات به جا بگذارید. حرکتی انجام دهید که بعدا بگویند در دوره آقای جلوه سالن‌سازی خصوصی شد. حرکت‌های اساسی و ماندگار. من الان حرکت‌های متحول‌کننده در سینما مشاهده نمی‌کنم. ضمن اینکه چه ایرادی دارد مثلا بنیاد سینمایی فارابی رسما منحل شود. چه اتفاقی می‌افتد. با یک دهم پرسنلی که درگیر کارهای اداری سینما هستند می‌شود کار را اداره کرد. چه اشکالی دارد این اتفاقات بیفتد؟ ما روز به روز از نقطه مطلوبمان داریم فاصله می‌گیریم، یعنی اگر روزی فاصله‌مان از سینمای مطلوب 10 سال بوده، الان شده سی سال. این فاصله باید کم شود با حرکت‌های انفجاری و قدرت مسوولان.