علی سرزعیم

اخیرا رییس‌جمهور طی نامه‌ای از رییس سازمان تربیت بدنی به صورت علنی درخواست کرد تا دلایل کسب نتایج ضعیف ورزش بررسی شود. ارسال نامه مذکور به نوعی بیانگر نوعی تخطئه مسوولان ذی‌ربط و قبول ضعف عملکرد در این حوزه است. با توجه به اینکه رییس سازمان تربیت بدنی از نزدیکان رییس‌جمهور بوده و معمولا رییس‌جمهور دفاع محکمی از نزدیکان و معتمدین خود در پست‌های مختلف می‌کنند، ضروری است به فرآیندی که موجب ارسال‌نامه مذکور شد، توجه بیشتری شود. واقعیت امر آن است که نتایج مذکور بسیار ضعیف بود و تحقیر ناشی از آن موجب شد تا واکنش‌های عمومی بر انگیخته شود. شدت این واکنش‌ها آن قدر زیاد بود که در نهایت نظام سیاسی کشور ناگزیر از واکنش شد و در گام نخست، صدا و سیما که معمولا مشی بسیار محافظه‌کارانه‌ای دارد، ناچار شد تا زمینه طرح اعتراضات را فراهم کند و در برنامه‌های ورزشی نارضایتی مردم منعکس شود. سپس نمایندگان مجلس شروع به بازخواست کردند. اما افکار عمومی به این حد راضی نشد و نهایتا رییس‌جمهور به عنوان نماینده مطالبات مردم با ارسال نامه مذکور با توده همراه گردید. این فرآیند نشانگر قدرت رسانه‌ها در انتقال دیدگاه توده مردم است. حقیقت آن است که آزادی مطبوعات در ایران بیش از هر جای دیگر در عرصه ورزش، خود را نمایانگر کرده تا حدی که امکان تحدید آن وجود ندارد و مطبوعات ورزشی نقش خود را در آگاهی بخشی به توده مردم و انتقال دیدگاه مردم به فعالان عرصه ورزش به خوبی ایفا می‌کنند. نتیجه طبیعی این وضعیت پاسخگویی همه دست‌اندرکاران عرصه ورزش در سطح سازمان تربیت بدنی و در سطح باشگاه‌ها و تیم‌ها است. به عبارت دیگر دموکراسی (به معنی کنترل قدرت و پاسخگو کردن حاکمیت) در ایران بیش از هر جای دیگر در عرصه ورزش نمود یافته و در این حوزه به پیش می‌رود. با الگو گرفتن از این امر، می‌توان در مورد چگونگی گسترش دموکراسی در عرصه‌های دیگر خصوصا اقتصاد درس‌هایی گرفت.

نکته حایز اهمیت دیگر کارکرد المپیک است. اگر در گذشته‌ هزاران منتقد فریاد می‌کردند که وضعیت ورزش ایران رو به نزول است، شاید کسی آن را جدی نمی‌گرفت؛ چرا که معیاری عینی برای قضاوت وجود نداشت و مسوولین امر می‌توانستند انتقاد مذکور را حمل بر بدخواهی کنند. اما المپیک فرصتی را فراهم ساخت تا توانمندی‌های ورزشکاران با یکدیگر مقایسه شود و در یک رقابت عادلانه جایگاه ورزش کشور در جهان مشخص شود. مشابه همین مساله در عرصه اقتصاد صادق است. تا وقتی که تولیدکنندگان ایران محصور به بازارهای داخل باشند، می‌توانند ادعاهای گزاف کنند؛اما عرصه تجارت بین‌الملل فرصتی برای سنجش توانمندی واقعی تولیدکنندگان در کشورهای مختلف فراهم می‌آورد. وقتی کشوری بیشتر در نقش واردکننده ایفای نقش می‌کند،معنای آن این است که در مقایسه با دیگر رقبای خارجی، تولیدکنندگان داخلی از ضعف زیادی برخوردارند. در این تشبیه صرفا یک تفاوت جدی وجود دارد و آن این است که ورزش نوعی سرگرمی است و افت جایگاه کشور در رتبه بندی جهانی صرفا مایه تاسف است، اما ضربه مالی چندانی وارد نمی‌کند، در حالی که اقتصاد با معیشت که مهمترین مساله انسان‌ها است، سروکار دارد. می‌توان کشوری مانند کره شمالی را تصور کرد که از حیث گرفتن مدال‌های ورزشی وضع خوبی داشته باشد اما کشور در فقر و بدبختی غوطه ور باشد. اگر آزادی مطبوعات و دموکراسی در عرصه ورزش امر مفیدی است، در عرصه اقتصاد ضرورت غیرقابل انکاری خواهد بود.

نکته آخری که باید به آن توجه داشت، دیدگاه دولت گرایی در نقدهایی است که به عملکرد تیم ورزشی وارد می‌شد. متاسفانه دیدگاه دولت گرایی چنان در اذهان جامعه ما رسوخ کرده که وقتی مشکلی پیش می‌آید، اولین چیزی که به ذهن می‌رسد و بیان می‌گردد، آن است که دولت باید در آن قضیه وارد شود و مساله را حل کند. عکس آن نیز صادق است. وقتی در جایی خرابکاری صورت می‌گیرد (نظیر نتایج اسف بار تیم‌های ورزشی در المپیک)، همه توجه‌ها معطوف به دولت و بازوان اجرایی دولت می‌گردد، گویی دولت یگانه عامل یا عامل اصلی تعیین‌کننده نتایج تیم ورزشی بوده است. روشن است که هرچه عرصه ورزش دولتی‌تر باشد، دولت مسوولیت بیشتری خواهد داشت، اما این به آن معنی نیست که همه تقصیرها متوجه دولت و مسوولان دولتی باشد. عملکرد تیم‌های ورزشی برآیند عملکرد تک تک اعضای تیم ورزشی ایران است و تیم ورزشی ایران نیز از خلال مسابقات طولانی و فشرده انتخاب می‌شوند. هرچه عرصه ورزش ایران رقابتی‌تر و حرفه‌ای‌تر گردد، منتخبین حرفه‌ای‌تری خواهد داشت و این منتخبین تیم‌های ملی بهتری را سازمان خواهند داد و خواهند توانست نتایج بهتری کسب کنند. همان‌گونه که در عرصه اقتصاد عملکرد یک بنگاه تابع ساختار بازار است، در عرصه ورزش عملکرد افراد تابعی از ساختار حاکم بر ورزش کشور است و سیاست‌گذاری‌های ورزشی در شکل‌دهی به ساختار کشور موثر است. نتیجه آنکه عملکرد تیم ورزشی ایران باید زمینه را فراهم کند تا ساختار ورزش به لحاظ مسائل انگیزشی و اقتصادی مورد بازنگری قرار گیرد.