سلیقه‌ای که به روز نیست!

صحنه‌ای از فیلم«نیوه‌مانگ» ساخته بهمن قبادی که پس از گذشت سه سال هنوز به نمایش عمومی درنیامده است

نگاه سوم-از زمانی که بنای فیلم و سینما در ایران گذارده شد و فیلم‌ها برای اکران در سینماها نیازمند رعایت مواردی شدند، سانسور و ممیزی فیلم هم باب شد و رفته‌رفته این بایدها و نبایدها به تدوین «آیین‌نامه» و «دستورالعمل» انجامید تا اینکه نخستین آیین‌نامه نظارت به نمایش فیلم در ایران به تصویب رسید. تاریخچه نظارت

سینماهای ایران کار خود را با نمایش فیلم‌های صامت شروع کردند و فیلم‌های «داگلاس فربنکس»، «آنی آندورا»، «ریشارد تالماج» و سریال‌های تارزان سینماهای ایران را اشغال کردند. در این فیلم‌ها حرف‌های بازیگران به صورت زیرنویس بیان می‌شد، اما از همان زمان پانویس خوانان به صورت دلخواه و خلاف واقع، پانویس‌ها را برای تماشاگران می‌خواندند.

در جریان کودتای ۱۲۹۹ به دستور رضاخان سینماها برای مدت کوتاهی تعطیل شد و از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۸ شمسی که «سازمان پرورش افکار» در وزارت کشور تاسیس شد، نظارت سینماها به عهده «شهرداری و اداره سیاسی وزارت کشور» بود.

بلدیه تهران که در سی‌ام اردیبهشت ۱۳۰۹، قانون تشکیلات آن از تصویب مجلس شورا گذشته بود، در مردادماه همین سال لایحه نمایش‌ها و سینماها را به این شکل اعلام کرد:

* هر سینما مکلف است مدیرمسوول تعیین و کتبا به شعبه معارف بلدیه معرفی کند.

* مدیر سینما ملزم است که پیش از نمایش هر فیلمی تقاضای جواز کند و موظف است که فیلم تقاضا شده را قبلا در سانس غیرعمومی به نماینده معارف بلدیه ارائه دهد. در صورت لزوم از نقطه‌نظر اخلاق جرح و تعدیل لازم را به عمل آورند.

* هر قسمت از فیلم را که بلدیه منافی با اخلاق و عفت بداند قطع کرده با حضور مدیر سینما در قوطی گذارده لاک و مهر کرده در مقابل رسید کتبی تحویل و تسلیم مشارالیه خواهد کرد.

قرارداد «تسهیل دوران بین‌المللی فیلم‌های تربیتی» در سال ۱۳۱۳ شمسی ایران به قرارداد «تسهیل دوران بین‌المللی فیلم‌های تربیتی» ملحق شد. این قراردادی بین‌المللی بود برای جلوگیری از اشاعه و معامله نشریات و فیلم‌های سینمایی مخالف اخلاق که در ژنو تحت لوای جامعه ملل امضا شد.

تا سال ۱۳۲۹ که آیین‌نامه سینماها و موسسات نمایشی تصویب می‌شود، سینمای ایران به همان شکل قبلی به نمایش فیلم می‌‌پرداختند. فصل ششم از آیین‌نامه سینماها و موسسات نمایشی در خرداد ماه سال ۱۳۲۹ به تصویب رسید و بعدا با شروع کار تلویزیون در ایران و دوبله و تغییر و تحول در ارگان‌های حکومتی مواردی به آن اضافه شد.

آیین‌نامه نظارت بر نمایش فیلم و اسلاید

اما در تاریخ ۲۳/۴/۱۳۴۴ آیین‌نامه نظارت بر نمایش فیلم و اسلاید که مشتمل بر ۲۷ ماده و دو تبصره بود، در هیات وزیران به تصویب رسید. ناظران و مجریان این آیین‌نامه عبارت بودند از نمایندگان وزارت فرهنگ و هنر، وزارت اطلاعات، وزارت کشور و شهربانی که بعد در جلسه مورخ ۲۶/۱۱/۱۳۴۷ بنا به پیشنهاد شماره ۴۱۰۴۹۵/۱۴۷۴۳ مورخ ۲۶/۱۱/۱۳۴۷ وزارت فرهنگ و هنر بدین شکل تغییر می‌کند: شورای هنرهای نمایشی مرکب از ۱۵ نفر هنرشناس، روان‌شناس، جامعه‌شناس، حقوقدان، کارشناس فرهنگی، تربیتی و امور نمایش تشکیل می‌یابد و اعضای آن بنا به پیشنهاد وزارت فرهنگ و هنر و تصویب هیات وزیران انتخاب می‌شوند.

از آن تاریخ تاکنون صدور پروانه نمایش برای فیلم‌ها با فراز و نشیب‌هایی همراه بود و در هر دوره‌ای فیلمسازان با مشکلاتی در این زمینه مواجه می‌شدند. بسیاری از فیلمسازان معتقدند؛ هیچ قانون و ضابطه مشخصی در زمینه صدور پروانه نمایش فیلم‌ها وجود ندارد و همه چیز سلیقه‌ای انجام می‌شود.

نظارت چیز خوبی است!

با بیژن میرباقری کارگردانی که فیلمساز جوان حال حاضر سینمای ایران است باب بحث را باز کردیم. او البته اعتقادی به بحث نداشت و بدبینانه، تاثیر اینگونه بحث‌ها را در مطبوعات، اندک و حتی خالی از فایده می‌دانست: «تجربه شخصی‌ام می‌گوید این صحبت‌ها بی‌فایده است. در آن جریان قاچاق فیلم‌ها که این همه آدم رفتند و حرف زدند چه شد؟ سنتوری بعدش قاچاق آمد به بازار و بلایی که سر فیلم مهرجویی آمد را دیگر همه می‌دانند. یک قانون کپی‌رایت معمولی را نمی‌توانیم درست اجرا کنیم. زدن این حرف‌ها چه فایده‌ای دارد.»

به هر حال نظر میرباقری را می‌خواستیم درباره شیوه‌های نظارت بدانیم، اما او می‌گوید به این دلیل که مطبوعات ما نمی‌توانند روی اذهان عمومی کار کند، نظارت هم باید به اینگونه عمل کند. «این چرخه‌ها در کشور ما ناقص است. سینما در رده آخر این چرخه فکری قرار دارد. یعنی ما فیلمی می‌سازیم که دو سال دیگر روی پرده می‌رود. اصلا معلوم نیست با گذشت این دو سال چه اتفاقی افتاده است. آن وقت ما بیاییم بگوییم اداره نظارت ارشاد بد عمل می‌کند. این درست نیست. به قول رضا کیانیان مدیران وقتی می‌گویند از فیلم فرهنگی حمایت می‌کنند، فیلم فرهنگی باید وجود داشته باشد تا آنها حمایت کنند. فیلم‌های ما همین است که روی پرده است. ایراد از ارشاد نیست. ایراد از ما است.»

سلیقه به‌جای ضابطه

علی معلم یکی دیگر از تهیه کنندگان سینما هم در این باره می‌گوید: سلیقه‌ها همیشه تعیین‌ کننده است و متاسفانه ضابطه چندانی در زمینه صدور پروانه ساخت و نمایش وجود ندارد. البته درباره هنر نمی‌توان خیلی به محاسبات ریاضی اکتفا کرد و این مقوله را به دست تئوری‌ها سپرد.

وی می‌افزاید: چرخه سینما هم‌اکنون براساس سلیقه‌ها می‌چرخد و نتیجه‌اش این می‌شود که گاهی سینما موفق است، گاهی ریاکاری شده و مردم به سراغ آن نمی‌روند. به نظر من باید دوباره کارکرد و وظایف فرهنگ، هنر و رسانه‌ای مانند سینما و تلویزیون تعریف شود تا بتوان برطبق این تعریف جدید آیین‌نامه‌ها را تدوین کرد.

تاکید بر تداوم و پیگیری جدی

داریوش ارجمند بازیگر مطرح سینمای ایران هم حس می‌کند، این سنتی که سال‌ها است بر سینمای ما حاکم است کماکان ادامه خواهد داشت: فکر نمی‌کنم شیوه هیات نظارت از این وضعیت دربیاید. این شیوه‌ای است که سالها است دارد اعمال می‌شود. در شرایط فعلی که ضوابط حاکمیت ندارند و روابطند که حرف اول را می‌زنند، این وضعیت درست نمی‌شود. صدور پروانه ساخت سلیقه‌ای است. این بحث را شما باید با مسوولان درمیان بگذارید و جدی و مداوم پیگیر این قضیه باشید تا بلکه نتیجه اندکی بگیرید.

ارجمند البته به موردی هم اشاره کرد که بوی دفاع از مطبوعات از آن می‌آمد: اگر این قضیه ادامه نداشته باشد، هیچ فایده‌ای ندارد ۱۳۰۰ نفر از ما نامه نوشتیم برای جلوگیری از تعطیلی در مجله معتبر سینمایی، اما هیچ کس پاسخگوی این قضیه نبود. در هر جای دنیا اگر این اتفاق می‌افتاد وزیر را هم عوض می‌کردند، اما این‌جا!

آیین‌نامه مطابق جریانات روز نیست

داود موثقی تهیه کننده و کارگردان سینما در این باره می‌گوید: از سال ۱۳۴۴ تاکنون این همه تغییرات در ساختارهای اجتماعی و دنیا ایجاد شده است، اما تغییرات چندانی در زمینه این آیین‌نامه رخ نداده است. در صورتی که باید با توجه به مسائل روز نسبت به آیین‌نامه‌های موجود نگاه کرد.

وی افزود: در حال حاضر سخت‌گیری‌هایی که برای نمایش فیلم‌ها صورت می‌گیرد فراتر از قوانین اجتماعی است که به سینماگران فشارهای مضاعفی وارد می‌کند و تمام این مسائل در نهایت به رکود سینما منجر خواهد شد.

تهیه کننده «یک اشتباه کوچولو» در ادامه اظهار کرد: به نظر من باید پیشداوری‌ها درباره ساخت یک فیلم را کنار گذاشت و با اعتماد به فیلمساز اجازه تولید داد و در ادامه کار باید دید مردم چه استقبالی از کار می‌کنند و در آن صورت درباره آن قضاوت کرد. نه این که جلوی یک فیلم را از ابتدا گرفت و قصاص قبل از جنایت کرد.