گفتوگو با دوعضو گروه آریان: نینف امیرخاص، علی پهلوان
فروش ۵۰ هزاربلیت در شش ساعت بدون گلزار
سید مهدی میرفخرایی
وقتی علی پهلوان در دفتر شرکت ترانه شرقی قسمتهایی از فیلم به هم خوردن کنسرت باشگاه انقلاب گروه آریان را برایم گذاشت عمق فاجعه را میشد از چهره تمام گروهی که بعد از کنسرت سرشان را میان دو دستشان گرفته بودند، فهمید. انگار نه انگار آریان گروهی است که تا آن زمان هفت سال از تشکیلش میگذشت.
علیرضا مجمع
سید مهدی میرفخرایی
وقتی علی پهلوان در دفتر شرکت ترانه شرقی قسمتهایی از فیلم به هم خوردن کنسرت باشگاه انقلاب گروه آریان را برایم گذاشت عمق فاجعه را میشد از چهره تمام گروهی که بعد از کنسرت سرشان را میان دو دستشان گرفته بودند، فهمید. انگار نه انگار آریان گروهی است که تا آن زمان هفت سال از تشکیلش میگذشت. با علی پهلوان و نینف امیرخاص به بهانه آلبوم جدید آریان بحثهای مختلفی را باز کردیم که مهمتریناش آفتها و حاشیههای یک کار گروهی بود، آریان در حال حاضر ده سال است در کنار هم کار میکنند. در این مدت پرفروشترین آلبومهای موسیقی پاپ را به بازار دادهاند و حدود ۴۰۰ کنسرت در کل دنیا داشتهاند و حتی تا نامزدی معتبرترین جایزه موسیقی در سال ۲۰۰۵ هم رفتهاند و از یک رقیب الجزایری شکست خوردهاند. بعد از آن نامشان در کتاب دایرهالمعارف موسیقی پاپ به عنوان تنها گروه ایرانی آمده است. در تازهترین حرکت، قرار است آریان با کریسدیبرگ کنسرتی در ایران بدهد، که البته من چشمم آب نمیخورد، خدا کند این کنسرت برگزار شود. این گفتوگو با پیگیری سیدمهدی میرفخرایی به انجام رسید.
توی ایران کار گروهی تقریبا هیچ وقت جواب نداده، یعنی اصلا شاید ما به لحاظ تاریخی فرهنگ کار گروهی برایمان تعریف نشده. حالا شاید این وسط چند نفر چند سال با هم کار کنند، ولی این قضیه تا جایی که من یادم هست، ادامه پیدا نکرده. یک سری ابزار برای این ماندگاری نیازه، میخواهم بدانم ابزارهایی که شما برای ماندگاری گروهتون به کار بردید چی بوده؟
نینف امیرخاص: قبل از اینکه علی جواب شما رو کامل بده من فقط یک مقدمه بگم. موضوع اینه که ما روی این مساله یک آسیبشناسی انجام دادیم تا بفهمیم چه آسیبهایی باعث میشه یک گروه از هم بپاشه. بعد نشستیم براش راهحل پیدا کردیم. به سه تا آسیب رسیدیم که توی کارهای گروهی وجود داره؛ اولی، درآمدها و پولها؛ دوم، شهرت و موقعیت افراد در گروه و سوم میزان زمانی که افراد در گروه میگذارند که یکی بیشتره و یکی دیگه کمتر و این باعث میشه توقع مالی آدمها هم متفاوت باشه. اینها موجب بروز اختلافهای اولیه میشه. حالا ما چطوری این مشکل رو حل کردیم، علی براتون میگه.
علی پهلوان: از همان روز اولی که پیام صالحی گفت آریان رو با یازده نفر تشکیل بدهیم و من روی چهار نفر تاکید داشتم، به مساله ماندگاری این گروه فکر میکردم. اما من با یازده نفر پیام کنار اومدم و به هر جهت ریسک این قضیه رو پذیرفتم. نکته اول این بود که در آریان کسی وجود نداشت که پیش از این کار حرفهای موسیقی کرده باشه. یعنی همه با هم از یک نقطه و یک جا استارت زدیم. هیچ کس نمیگفت من معروفم و شما دارید نون اعتبار و شهرت من رو میخورید.
نکته بعد این بود که در موقع کار به یک تعدادی از بچهها بیشتر توجه میشد و به یک عده کمتر که این طبیعی بود، اما من که خواننده گروه بودم و توجه روی من بیشتر بود سعی میکردم نگاهها رو به سمت مثلا نینف بچرخونم که کیبوردش رو میزد و در صورتی که پررنگترین نقش رو در گروه داشت، اما در ظاهر در حاشیه گروه کارش رو داشت انجام میداد.
باورمون این بود که اگر کسی توی گروه آریان تشویق میشه ما (من و پیام و بقیه بچهها) به این تشویق دامن بزنیم چون اعتقاد داشتیم یک اسم به نام آریان وجود داره و اون اسمه که داره تشویق میشه.
حتی در یک مورد که سیامک خواهانی داشت ویولن میزد، به شدت تشویق شد، پیام آوردش پشت میکروفون که با مردم حرف بزنه. یا حتی اون زمانی که رضا گلزار میاومد رو سن ما یک جوری ازش تعریف میکردیم که جلوه بیشتری پیدا کنه.
این نگاه برای همه یکسان بود. در مورد پولهایی هم که درمیآوردیم نگفتیم هر کسی بیاد سهمش رو بگیره، چون اگر مثلا نینف میخواست به اندازه کارش پول برداره، به بقیه چیزی نمیرسید. ما اومدیم یک سقف گذاشتیم و گفتیم چون علاقه داریم گروهمون حفظ بشه، باید یک سری از تبعات گروه رو قبول کنیم. گرچه شاید به اون کسی که خیلی زحمت میکشید سهم کمتری رسید ولی گذشت اون آدم باعث شد گروه باقی بماند. البته این کار سادهای نبود. یک عشقی وجود داشت که ما رو دور هم جمع میکرد.
خب البته جدا شدن محمدرضا گلزار از آریان هم ممکنه به این موضوع ربط پیدا کنه. گلزار چهجوری شد که رفت؟
علی پهلوان: روزی که رضا داشت از ما جدا میشد، همه ما به این نتیجه رسیده بودیم که باید از گروه بره. اگه غیر از این بود ما نمیگذاشتیم از گروه جدا بشه. کما اینکه یک بار اتفاقی برای یکی از بچهها افتاد و ما نگذاشتیم از گروه جدا بشه. البته مشکلش شخصی بود، اما اون رو حل کردیم تا برگرده به گروه. ولی گلزار باید میرفت. چون پتانسیل این رو داشت که بره و به عنوان یه چهره در سینما برجسته بشه. حضورش به عنوان یک نفر از یازده نفر گروه آریان شاید براش به اتفاق در خور پتانسیلش منجر نمیشد.
یعنی میشه اینجوری برداشت کرد که آریان گلزار رو معروف کرد و شما هم جلوی رشدش رو نگرفتید.
علی پهلوان: شاید اینطور باشه. رضا اگه نمیخواست دنبال سینما بره، به ما لطمههای زیادی میزد. مثلا ما ده شب در کیش کنسرت داشتیم. رضا فیلمبرداری داشت، چهار شب اومد رو صحنه.
رفتن گلزار روی کار شما تاثیر منفی نگذاشت؟ یعنی به هر حال آریان از وجود یک چهره مردمپسند محروم شده بود.
علی پهلوان: خیلیها گفتند این گروه از هم میپاشد و دیگر نمیتواند ادامه بدهد. اما بعدش در کنسرت سعدآباد خدا رو شکر ما پنجاههزار بلیت رو در حدود شش ساعت فروختیم، با اینکه رضا اعلام کرده بود از گروه ما جدا شده.
جای گلزار کسی رو آوردید؟
علی پهلوان: جای کسانی که رفتند هیچ کسی رو نیاوردیم. حتی جای نوازنده گیتار بیسمون که به خاطر تحصیل و زندگی از ایران رفت و از ما جدا شد. تنها یک عشقه که ما رو نگه داشته کنار هم. اگه گروه تا اینجا مونده کنار هم به این دلیله که فرهنگ «منم» که توی فرهنگ ایرانی هست که میخواد همه کارها رو به اسم یک نفر تموم کنه، توی آریان وجود نداره.
یکی از مواردی که در کار گروهی وجود داره و شما بهش اشاره نکردید حاشیههایی است که اطراف گروه به وجود میآد. این حاشیهها هم ممکنه از درون گروه باشه، هم از بیرون به گروه تحمیل بشه. شما هم از این حاشیهها داشتید؟
علی پهلوان: بههرحال از بیرون به ما سنگهایی میخورد. فشارهای بیرونی رو البته با تکیه بر مدیریت محسن رجبپور جلویش را گرفتیم، خودش رو سپر گروه کرد و جلوی سنگهای بیرون رو گرفت. توی اختلافهای داخلی گروه هم رجبپور نقش مثبتی داشت.
برسیم به حادثه کنسرت باشگاه انقلاب که شوک بزرگ گروه آریان بود.
نینف: میتونم بگم سختترین روزها، اون روزها بود چون به هر حال حادثه کوچکی نبود. تمام برنامهریزیهای ما برای تزریق یک سلیقه هنری جدید و یک یادگاری بزرگ از بین رفت. انگیزه بچهها هم کمرنگ شد و نمیدونستیم باید چی کار کنیم و با چی برگردیم ضمن اینکه یک بخش عمدهاش هم دست ما نبود. خود من توی اون روزها کمتر سمتساز میرفتم و در نهایت وقتی یه خورده وضعیتمون ثبات پیدا کرد، اولین پیشنهاد محسن رجبپور به ما آهنگ جام جهانی بود. در واقع اولین فرصت بعد از دوران رکود همین داستان جام جهانی بود. آن آهنگ قدم و شروعی دوباره بود برای آلبوم جدید آریان
نینف دربین اعضای دیگر آریان بیشترین مشغولیت رو داره، یعنی تمام آهنگها و تنظیمها به نینف ختم میشه. در کارت از فضا و شخص خاصی الگوبرداری کردی؟
نینف: الگوبرداری صرف که هیچ وقت نبوده اولین کارهای آریان در اون زمان تا الان شبیه کار هیچ کس نیست. اگه سبکها تکراری بود، موفق نمیشدیم. روح ساختار آهنگها نتیجه یک تفکر دسته جمعی در داخل گروهه.
تنظیم آهنگها به من ختم میشه، اما حسنش اینه که من هیچ وقت تنهایی تنظیم نمیکنم. یعنی من یک پای ثابت در تنظیمها دارم، همین علی پهلوان که در تمام کارهای گروه با من همراهه؛ از تنظیم، برنامهریزی، آهنگ و حتی همین مصاحبههای مطبوعاتی. مساله اینه که از سلیقه خود بچهها هم در تنظیمات کمک میگیرم. توی این آلبوم حتی از آقای رجبپور هم کمک گرفتم. چون این آلبوم برای این تولید نشد که ما بیاییم کارهای قبلی رو تکرار کنیم. میخواستیم به موسیقی روز و سبکهایی که محبوبیت دارند نزدیک بشیم و بتونیم یک سری از اون فضاها رو وارد سبک خودمون بکنیم. المانهای آریان رو میتونید به وضوح در هر کدوم از آهنگها ببینید. در آلبوم چهار دنبال همین بودیم. یک سری ریتمها کمرنگ و تعدادی دیگر پررنگتر از قبل شدند. یک سری حرکات هم برای یادآوری خاطرات خوب گذشته تکرار شده. چیزی که ما رو متفاوت کرده همان المانهای گروه آریان است.
به نظر خود شما تفاوت این آلبوم با سه آلبوم دیگر چه چیزی میتواند باشد؟
علی پهلوان: ترانههایی که قابل درک هستند برای همه؛ چون من و باقی بچهها هیچ اعتقادی به ترانه پیچیده در موسیقی پاپ نداریم. چون موسیقی پاپ، موسیقی مردمی است و باید همه مردم بتونن اون رو بفهمند و با هاش ارتباط برقرار کنند.
برخلاف آلبوم سوم که یه مقدار به لحاظ شعر و آهنگ فرم خاصتری داشت.
علی پهلوان: بله، اون آلبوم اصلا حال و هوای خاصتری داشت، چون به ما خیلی انتقاد شد که داریم بیش از حد «پاپیولار» کار میکنیم. خواستیم نشون بدیم میتوانیم خاصتر هم باشیم.
یکی از آفتهای کار گروهی این است که به آدمهای گروه، توهم دست میده که چون دارند تحویلشون میگیرند، میتوانند از این که هستند بالاتر بروند. شما در آریان با یک سری آدمهایی کار میکنید که قابلیت ستاره شدن رو دارند و اصلا به نظر میآد از ابتدا براساس همین موضوع انتخاب گروه صورت گرفته، در جایی که آدمها در ایران اساسا ضد ستاره شدن آدمها هستند، یعنی اگه ببینید یکی خوشتیپه و داره رشد میکنه سریع ممنوعالتصویرش میکنند تا چهرهاش زیاد دیده نشه. در کار شما البته این موضوع شدت بیشتری داره. ممکنه حتی ممنوعالکار هم بشوید!
علی پهلوان: این حرف رو قبول دارم، ما چندین بار بغل اسم خودمون واژه مبتذل رو دیدیم. اتفاقها و حاشیهها از هر دو طرف به ما ضربه زده. ما رو دو قشر به شدت اذیت کردن؛ یک قشری که با موسیقی به کل مخالف بودن که ترکش هاشون اول می خورد به آقای رجبپور بعد برمیگشت به آریان. قشر دوم، بخشی بودن که ما ازشون توقع نداشتیم. بخشی که خودشون مدعی روشنفکری بودن، این بخش به قدری ما رو اذیت کرد که بخش اول به این اندازه ما رو اذیت نکرد. البته شاید ما توقعمون از قشر دوم زیاد بوده. ما برمیخوردیم به کسانی که توقع داشتن چیزی رو قبول داشته باشیم که عام جامعه قبول ندارند. یکی از همین آدمها در یک مصاحبه جلوی من نشست و شروع کرد به ایراد گرفتن شدید از مفهوم اشعار آریان.
نگاه یکسویه مذهبی که نداشت؟
علی پهلوان: نه، اصلا. بعد روشنفکری به شدت افراطیای داشت. بهش گفتم موسیقی سلیقهای است. من نمیتونم اگه پاپ گوش میدم بگم سنتی بده یا برعکس. هر چی ما گفتیم، این آقا به گوشش نرفت. تا اینکه موقع رفتن تا دم ماشینش بدرقهاش کردم. پشت در که بودم، اون آقا ضبط ماشینش رو روشن کرد. فکر میکردید چی گوش میداد؟ آهنگهای شش و هشت لسآنجلسی. به هر حال حکایت این افراد هم این جوریه.
ارسال نظر