نهضت اسلامی شیعیان عراق

نوشته جویس ان. ویلی

ترجمه مهوش غلامی

عراق و مساله جنبش‌های سیاسی دهه‌های حاضر این کشور به یکی از مهمترین مسائل سیاسی جهان تبدیل شده است. تاکنون آثار بسیاری درباره این مساله و خصوصا ابعاد اسلامی و شیعی آن به رشته تحریر درآمده است. کتاب حاضر یکی از مهم‌ترین آثار در این زمینه است که به بررسی نهضت‌های اسلامی شیعیان عراق در دوران معاصر با اشاره‌ای ویژه به احزاب و نهادهای شیعی آن می‌پردازد. کتاب حاضر در یک مقدمه و هفت فصل سامان یافته که هر یک از فصول این کتاب جداگانه مورد بحث قرار خواهد گرفت.

مولف کتاب در مقدمه به موضوعاتی مهمی اشاره دارد و به نحوی چکیده دیدگاه‌های خود درباره جنبش سیاسی شیعیان عراق در دوره حاضر را بیان می‌دارد. مهم‌ترین اشاره او در این‌باره آن است که نهضت اسلامی عراق را نمی‌توان جنبشی نامید که تحت‌تاثیر ایران و انقلاب اسلامی ایران شکل یافته باشد.

وی با رد این باور رایج، تاریخ آغاز فعالیت این جنبش را بیست سال قبل از ظهور جمهوری اسلامی ایران می‌داند و این ادعا را در فصل‌های بعدی کتاب اثبات می‌کند. وی در همین مقدمه تاکید دارد که جنبش اسلامی عراق، بار دیگر بر خلاف باور رایج، فرقه‌گرا نیست. (ص ۱۳)

مساله دیگر بنیادگرایی جنبش‌های اسلامی در عراق است. امروزه بسیاری از جنبش‌های سیاسی یا اجتماعی در کشورهای اسلامی بنیادگرا نامیده می‌شوند؛ اما کمتر معیارهای بنیادگرایی در مورد آنها اندازه‌گیری شده است.

مولف کتاب باور خود درباره بنیادگرایی جنبش اسلامی عراق را نیز چنین بیان می‌دارد: «اگر منظور از کلمه بنیادگرا رد کردن مدرنیزم و تغییر و تحول باشد، در این صورت فعالان اسلامی عراق، بنیادگرا نیستند.» (ص ۱۵)

در اینجا است که او اصطلاح اسلام‌گرا را مناسب‌تر از اصطلاح بنیادگرا درباره فعالان اسلامی در عراق می‌داند. از مطالب مقدمه کتاب برمی‌آید که مولف کتاب علاوه بر مطالعات وسیع درباره عراق معاصر، دارای مطالعات خوبی درباره معارف و تاریخ اسلام بوده، نیز برای تهیه این کتاب به عراق سفر کرده و همچنین با معارضین عراقی گفت‌وگوهایی داشته و نشریات اسلام‌گرایان عراقی را نیز مورد مطالعه قرار داده است.

فصل اول این کتاب «چهارچوب تاریخی» این کشور را مورد بررسی قرار می‌دهد. در این فصل مولف با ذکر مختصر تاریخ و جغرافیای این کشور به ارائه تاریخی از پیدایش مذهب تشیع و نفوذ آن در عراق می‌پردازد.

او حیات دینی، اجتماعی و سیاسی شیعیان را در دوره‌های متوالی تاریخی دنبال می‌کند و به خصوص درباره روابط دولت عثمانی با شیعیان در زمان انضمام عراق به امپراتوری عثمانی به بحث می‌پردازد. وی در این باره به صراحت اشاره می‌کند: «شیعیان در زمان زمامداری عثمانیان، در شهر‌های مقدس خود ولی نه در جای دیگر، از آزادی مذهبی برخوردار بودند.» (ص ۲۹)

سلطه انگلیسی بر عراق در سال‌های ۱۹۱۷ تا ۱۹۵۸ بخش دیگری در این فصل است که به‌ بررسی چگونگی ورود و بقای مستقیم و غیرمستقیم انگلیس در این سال‌ها در عراق می‌پردازد. وی با اشاره به این مهم که «انگلیسی‌ها برای حفظ کنترل مستمر خود بر عراق، تصمیم گرفتند روی نخبگان بومی به عنوان اقتصادی‌ترین وسیله ممکن تکیه کنند.» (ص ۳۲) به خواسته شیعیان عراق مبنی بر تشکیل کشوری مجزا به پادشاهی یکی از پسران شریف حسین اشاره می‌کند.

وی سپس با اشاره به قیام ۱۳۹۰ شیعیان عراق و نپیوستن قبایل سنی به این قیام، به علت افزایش کمک‌های انگلیس به آنها، به انتساب فیصل پسر شریف حسین اشاره می‌کند و می‌نویسد: «به این‌ترتیب تجربه عراق در زمینه دموکراسی، شروعی غیر دموکراتیک داشت» (ص ۳۵)

در این دوره شیعیان به ایجاد برخی نهادهای سیاسی و دینی در داخل و خارج عراق اقدام کردند که نویسنده هر یک از آنان را مورد بررسی قرار می‌دهد. وی با تاکید به این حقیقت که بیشتر وزرای کابینه ملک فیصل افسران سابق عثمانی بودند، معتقد است که ملک فیصل «به سهم خود تصدیق می‌کرد که بدون وارد شدن شیعیان به سیستم نمی‌توان یک عراق مستقل و پایدار داشت و به همین دلیل جهت وارد کردن شیعیان به دولت کار می‌کرد» (ص ۴۰)

در سال ۱۹۳۲ عراق به عنوان یک کشور مستقل به عضویت جامعه ملل درآمد و در سال بعد ملک فیصل که به نوعی نقشی آشتی‌دهنده در عراق داشت، در گذشت. از آن پس در عرصه اجتماعی و سیاسی، شیعیان دوره پرمخاطره‌ای را گذراندند که مولف آن را به تفضیل معرفی کرده است. وی در این سال‌های شیعیان را «بسیار فقیر» می‌داند و معتقد است آنها با حفظ ارتباط خود با شهرهای مقدس عراق در حفظ اعتقادات خویش و باقی نگه داشتن خود به عنوان یک نیروی تاثیر گذار کوشیدند.

فصل دوم این کتاب اساسا درباره آغاز فعالیت‌های سیاسی شیعیان عراق به صورتی نظام‌مند و بیشتر در قالب حزب دعوه است. مولف با تفکیک معانی سیاسی و مذهبی «دعوت»، دعوت اسلامی در عراق را امری فراگیر می‌داند که به تفسیر سیاسی از تاثیرگذاری و دعوت نیز تسری یافته بود.

به تحقیق مولف «حزب الدعوه الاسلامیه» در ماه ربیع الاول ۱۳۷۷ قمری برابر با اکتبر ۱۹۵۷ تشکیل شد، گرچه برخی سال تاسیس این حزب را ۱۹۵۸ ذکر کرده‌اند. در این دوره فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی آیت‌ا... حکیم و فرزندانش مورد توجه مولف قرار گرفته است.

گسترش دامنه نفوذ کمونیسم در عراق و تاثیر فراوان آن بر طبقه تحصیل کرده عراق، آیت‌ا... سید محسن حکیم را بر آن داشت تا «جماعت العلما» را برای «پل زدن بین اسلام و اقشار مختلف امت به‌ویژه طبقه تحصیل کرده و دانشجویان» تاسیس کند.به موازات جماعت العلما، حزب الدعوه نیز فعالیت‌های خود را با تلاش در راه عضوگیری به وسیله برگزاری جلسات مخفی در شهر نجف آغاز کرد و آن را گسترش بخشید.

ادامه دارد