ارزیابی اتلاف منابع کشورهای در حال توسعه به دلیل سرمایهگذاریهای اشتباه و بیفایده(۲)
پروژههای «فیل سفید»
ترجمه و تنظیم:دکتر جعفر خیرخواهان
در شماره گذشته ضمن ارزیابی کلی از پروژههایی بهنام فیل سفید که داراییها و منابع یک کشور را فدای اجرای پروژههای نا کار آمد میکند، خواندیم که در دورههای انتخاباتی سیاستمداران با دو نوع پروژه روبهرو هستند که قول انجام آن را میدهند.
نویسندگان:جیمز رابینسون و راگنار تورویک
ترجمه و تنظیم:دکتر جعفر خیرخواهان
در شماره گذشته ضمن ارزیابی کلی از پروژههایی بهنام فیل سفید که داراییها و منابع یک کشور را فدای اجرای پروژههای نا کار آمد میکند، خواندیم که در دورههای انتخاباتی سیاستمداران با دو نوع پروژه روبهرو هستند که قول انجام آن را میدهند. یکی آنکه باعث افزایش درآمد سیاستمدار برسرکار میشود و دیگری باعث افزایش درآمد گروه دیگر میشود. هر دو نوع پروژه ممکن است از نوع کارآمد اجتماعی یا فیل سفید باشد. پروژههای نیمه تمام که سرمایهگذاری آنها از قبل شروع شده را میتوان تکمیل کرد یا به حال خود رها نمود. بهعلاوه هردو دسته سیاستمدار میتوانند قول مالیاتها و یارانهها را برای برنده شدن در انتخابات بدهند.
ابتدا، انگیزه سیاستمداران نسبت به مالیات و یارانه را در نظر بگیرید. چون که فرض میکنیم سیاستمداران به رغم وظایف رفاهی شان، همیشه ارزش مصرف خودشان را بالاتر از مصرف گروه خودشان ارزشگذاری میکنند هرگز انگیزهای جهت دادن پرداختهای انتقالی یا کاهش مالیات به سطح حداکثر ممکن (که از سوی بخش غیررسمی تعیین شده) وجود ندارد مگر اینکه بتواند بر نتیجه انتخابات موثر باشد. اما چون فرض گرفتیم که هیچ تعهدی وجود ندارد، اعتباری به قول سیاستمداران نیست که وعده پرداختهای انتقالی یا کاهش بار مالیاتی را بدهند.
وضعیت پروژههای سرمایهگذاری برای سیاستمدار متصدی امر متفاوت است. او میتواند پروژههایی براساس خواست مریدان خود یا هواداران گروه رقیب بسازد. این پروژهها میتوانند کارآ یا ناکارآ باشند. در مدل معرفی شده از سوی ما، پروژههایی که سود منفی دارند به لحاظ اجتماعی ناکارآ هستند. گرچه همیشه این طور نیست (بهخصوص وقتی که پیامد خارجی وجود داشته باشد) ولی به نظر میرسد فرض طبیعی باشد که سود منفی را با ناکارآمدی ارتباط دهیم. محاسبه هزینه - فایده سیاسی یک پروژه کارآ را در نظر بگیرید که باعث افزایش درآمد گروه سیاستمدار متصدی امر میشود. این اتفاق میتواند قبل از انتخابات شروع شده و بعد از آن پایان یابد در صورتی که سیاستمدار متصدی امر پیروز شود و منفعت ایجاد درآمد مثبت را دارد که از نظر سیاستمدار متصدی امر ارزشمند است. اما این درآمدها از نظر سیاستمدار رقیب نیز ارزشمند است چون که برای او نیز تکمیل این پروژهها جذابیت خواهد داشت اگر بتواند باعث پیروزی او در انتخابات شود. این حقیقت که یک پروژه کارآ را همه گروههای سیاستمداران تکمیل خواهند کرد، بیانگر آن است که انگیزه افراد به حمایت از سیاستمدار متصدی امر را افزایش نخواهد داد.
حال یک پروژه فیل سفید را در نظر بگیرید: ما نشان میدهیم که چنین پروژههایی میتواند از سوی یک مقام رسمی ساخته شود چون آنان منافع گروه خود را میجویند و آن را خود توسط گروه رقیب کامل خواهند کرد. بنابراین آنان انگیزههای فراوانی برای دادن رای به گروه را بوجود میآورند. ما نشان میدهیم ساختن پروژههای فیل سفید نه تنها عقلایی است؛ بلکه حتی میتوان آنها را بر پروژههای کارآ ترجیح داد. یک سیاستمدار متصدی امر، منافع انتخاباتی از فیل سفید را در برابر عواید مورد انتظار از یک پروژه کارآمد مبادله میکند.
فرض مدل این است که اشتغال در بخش عمومی راهی معتبر برای انتقال رانتها به حامیان سیاسی است. این مدل بسیار نزدیک به مدلهایی است که متصدی امر سیاستی را انتخاب میکند که دست جانشین خود را میبندد. تفاوت اساسی آن مقالات با الگوی ما این است که متصدی امر سیاستی را پی میگیرد که باعث بسته شدن دست خود وی میشود تا اینکه بخواهد دست جانشین خود را ببندد.
نتیجهگیری
یک پرسش معماگونه در اقتصاد سیاسی توسعه این است که چرا سرمایهگذاریهای عمومی به شکل ناکارآ اختصاص مییابند. در بسیاری موارد این پرسش، بسیار مهمتر از این است که چرا میزان سرمایهگذاری ناکافی است. کلیک از سر استیصال نتیجه میگیرد که در کشور غنا، اکثر سرمایهگذاریها در نیمه نخست دهه ۱۹۶۰ عملا یک نوع هزینه مصرفی بوده است که در بلندمدت هیچ بازدهی نداشته است. حجم بزرگتر سرمایهگذاری نمیتوانست جبران بهرهوری پایینی را بکند که این پروژهها صرف آنها میشد. شواهد نشان میدهد که این تخصیص نامناسب اتفاق میافتد حتی زمانی که نتایج بد آن فهمیده میشود. بنابراین چنین اتفاقی به علت بیلیاقتی و نداشتن تخصص و مهارت لازم نیست. حقیقتا کشورهای در حال توسعه از قبیل زامبیا و غنا تیمهای مشاورانی داشتند تا تحلیلهای هزینه- فایده را انجام دهند.
در این مقاله استدلال شد که ساخت پروژههای فیل سفید را باید به عنوان یک بازتوزیع با هدف تاثیرگذاری بر نتایج انتخابات دید. انگیزه سیاسی در پشت پروژههای فیل سفید در علوم سیاسی و ادبیات توسعه اقتصادی به وضوح به رسمیت شناخته شده است. مثلا هربست میگوید «دلیل اصلی که چرا اصلاحات اقتصادی و خصوصی سازی شرکتهای دولتی آفریقا اینقدر به سختی و کندی پیش میرود این است که دولت مرکزی اعتقاد دارد که کاهش اندازه و قلمرو دولت در راستای منافع سیاسی او نیست. ... زیرا از شرکتهای شبه دولتی از زمانهای گذشته برای توزیع منافع استفاده میشدند» با اینحال کارهای انجام شده نتوانستند توضیح دهند چرا باز توزیع باید به چنین شکل ناکارآیی صورت بگیرد.
این مقاله ادعا میکند که انجام بازتوزیع به شکل پروژههای ناکارآی اجتماعی به این علت است که فقط برخی سیاستمداران میتوانند متعهد به ساخت چنین پروژههایی باشند. همه سیاستمداران برای درآمدهایی که پروژههای کارآ تولید میکنند ارزش قایل هستند؛ بنابراین همه سیاستمداران میتوانند قول معتبری بدهند که چنین پروژههایی را حفظ خواهند کرد. اما وقتی سیاستمداران نمایندگی گروهها را دارند، یک سیاستمدار خاص که رفاه فایده برندگان یک پروژه زیانده را در نظر میگیرد پس بهینه مییابد که چنین پروژهایی را راه اندازی کند در حالی که سیاستمدار گروه دیگر که فقط برای درآمدها ارزش قایل است چنین کاری را نمیکند. دراین حالت چنین پروژههای زیاندهی از لحاظ سیاسی جذابیت پیدا میکنند زیرا بر رفتار رای دادن مردم تاثیر میگذارند. پس یک رابطه بده-بستان بین پروژههای کارآ که درآمد ایجاد میکنند و پروژههای ناکارآ که بر نتایج سیاسی تاثیر میگذارند وجود دارد. دراین رابطه بده-بستان، پروژههای ناکارآ جذابیت بیشتری پیدا میکنند خصوصا وقتی ارزش در قدرت باقی ماندن برای سیاستمدار بسیار بالا باشد.
کلیک، دولت قوام نکرومه را در معرض این پرسش قرار داد که بر اساس کدام منطق آزاردهنده به این عمل ادامه دادید که مواد خام و قطعات یدکی به شدت موردنیاز را از صنایع موجود دریغ داشتید برای اینکه تجهیزات سرمایهای مورد نیاز برای ایجاد صنایع بیشتری را وارد سازید؟ این مقاله امیدوار است که حداقل بخشی از آنچه از این «منطق آزاردهنده» احساس میشود را توضیح داده باشد.
ارسال نظر