یادداشت
سرمایه گذاری در بازار هنر ایرانی
موفقیت بینظیر آثار هنرمندان ایرانی در حراج کریستی دبی بیشک عرصه جدیدی را پیش روی هنر معاصر ایران گشوده است. آثار ارائه شده به چهارمین حراجی کریستی دبی به مبلغ ۲۰میلیون دلار به فروش رسید که در این میان سهم آثار ایرانی بیش از ۱۲میلیون دلار بود.
شهرام شریف
موفقیت بینظیر آثار هنرمندان ایرانی در حراج کریستی دبی بیشک عرصه جدیدی را پیش روی هنر معاصر ایران گشوده است. آثار ارائه شده به چهارمین حراجی کریستی دبی به مبلغ ۲۰میلیون دلار به فروش رسید که در این میان سهم آثار ایرانی بیش از ۱۲میلیون دلار بود. ایرانیها همچنین بالاترین قیمتها را نیز از آن خود کردند به نحوی که نه تنها رکورد فروش در این حراجی شکسته شد؛ بلکه برای سه اثر ایرانی ارقامیبالای یکمیلیون دلار پرداخت شد. قطعا کسی شک ندارد که هنر ایرانی شایسته جایگاهی به مراتب بالاتر از این است، اما ایجاد چنین فضایی برای هنر معاصر ایرانی نتیجه بازاریابی مناسب یک حراجی بزرگ بینالمللی است. بهرغم این، همه میدانیم که پتانسیل آثار هنری ایران برای حضور در بازارهای بینالمللی بسیار فراتر از این است اما فقدان تعامل بنگاههای هنری (اعم از دولتی و خصوصی) در ایران حالا همسایه جنوبی ایران را که به زحمت اثری هنری تولید میکند، به یکهاب هنری/ اقتصادی تبدیل کرده است. بازار دبی تنها طی دو سال گذشته به یکی از روبه رشدترین فضاهای تجارت هنر تبدیل شده و فروش اخیر آثار هنری کاملا نشان میدهد که منابع اصلی تغذیهای این بازار از کشورهایی چون ایران سرچشمه میگیرد.
بازار هنر مدرن ایران که ریشههای سنتی و شرقیاش کاملا به چشم میآید، حالا میتواند پشتوانه بزرگی برای کل هنر و حتی اقتصاد این کشور به حساب آید. این موضوع خصوصا از آن جهت بیشتر اهمیت مییابد که ارقام پیشنهادی برای آثار ایرانی در یک حراج با کل بودجه فرهنگ و هنر در یک سال برابری میکند. قیمت یک قطعه عکس از یک فیلمساز کشورمان که در حراجی اخیر به فروش رفته معادل هزینه تولید یک فیلم سینمایی است و برخی ارقام میلیون دلاری برای آثار حتی میتواند تحول عظیمیدر مجموعه فرهنگ ایرانی ایجاد کند.
نمونه چنین تجربهای را طی سالهای اخیر، چین در عرصه بازارهای هنر انجام داده به طوری که هماکنون حدود سی هنرمند این کشور جزو صدهنرمند برتر (با مقیاس فروش آثار) جهان قرار دارند. تنها افسوس آنکه تاکنون بسیاری از آثار ایرانی ارائه شده به این گونه حراجیها پیشتر با قیمتی اندک از سوی برخی دلالان و یا صاحبان کلکسیونهای هنری خریداری شده و در چنین موقعیتی ارائه میشوند، این نشان از سرمایهگذاری دقیق و قدرت تخمین آنها در گذشته است؛ اما حداقل سود این قضیه برای ما در این است که سایر آثار آن هنرمند با قیمتی مناسب به فروش برسند. در واقع از یک سو نام هنرمندان ایرانی و آثار آنها در جهان مطرح میشود و از سوی دیگر سود حاصل از این معادله ساده اقتصادی (در آینده) به داخل کشور سرازیر میشود.
نکته دیگر آنکه در حراج اخیر کریستی دبی اثری از هنرمند مجسمه ساز ایرانی به قیمت دومیلیون و هشتصدهزار دلار به فروش رسید که توسط یکی از بانکهای خصوصی داخلی به این حراجی ارائه شده بود. این موضوع نمایانگر سرمایهگذاری دقیق و مناسب این بانک در عرصه هنر است. هفته گذشته رییس کل بانک مرکزی در بازدید از یکی از گالریهای تهران از موضوع حمایت بانکها برای خرید و پشتوانه قرار دادن آثار هنری ایرانی سخن گفت. حالا مثال بارز این سیاست نیز هویدا شده است. موضوع هنر حالا فراتر از مرزهای هنری به یک بازار اقتصادی بزرگ تبدیل شده و سالانهمیلیاردها دلار گردش مالی آن را به یکی از پرسودترین بازارها تبدیل کرده است. اگر شتاب نکنیم و این بازار را نادیده بگیریم تنها خوراک مناسبی برای بازاریابان هوشمند فراهم کردهایم و از این دریای غنی چیزی صید نخواهیم کرد.
ارسال نظر