کلید نخورده

محمدحسین رحمتی*

این ستون مثال‌هایی ساده‌ از کاربرد آموزه‌های اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان می‌دهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهیم اقتصادی به فهم بهتر مساله کمک می‌کند. ساخت و تولید واحد‌های مسکونی صنعتی تقریبا رقابتی است که با چند سال تاخیر، سرمایه‌گذاری انجام شده به نتیجه می‌رسد و به بازار عرضه می‌شود. لذا در بلندمدت می‌توان این بازار را تقریبا رقابتی دانست. در میانه سال ۱۳۸۸ بازار مسکن پس از رکود بی‌سابقه سه ساله کمی رونق گرفت و بسیاری از انبوه‌سازان، خانه‌های نوساز خود را برای فروش عرضه کردند. خانه‌های نوساز عرضه شده به دو دسته تقسیم می‌شدند.

آپارتمان‌هایی که از زمان ساختشان تا حتی ۳ سال می‌گذشت ولی به دلیل رکود حاکم بر بازار و قیمت‌های پایین، صاحب‌خانه تمایلی به فروش نداشت. به این منازل اصطلاحا خانه‌های رسوبی گفته می‌شود.

در مقابل، خانه‌هایی عرضه می‌شدند که کاملا نوساز بودند و ساخت آنها در چند ماه گذشته تمام شده بود. طبیعی بود که شناخت این دو نوع آپارتمان برای مشتریان معمولی مقدور نبود و عملا سازندگان خانه‌های نوع دوم، به دلیل کژی اطلاعات ناچار بودند که آپارتمان‌هایشان را به قیمت منازل نوساز رسوبی قیمت‌گذاری کنند. برای حل این مشکل سازندگان آپارتمان‌های نوع دوم از ایده جدیدی برای تمییز کالایشان از خانه‌های نوساز رسوبی استفاده کردند.

آنها از واژه جدید کلیدنخورده برای توصیف آپارتمان نوسازشان استفاده کردند. به این وسیله تاحدی کژی اطلاعات در بازار رفع شد و بازاری مجزا برای این دو دسته آپارتمان نوساز به وجود آمد.

سوال: انتخاب مدارس دبیرستان معمولا برای والدین کاری سخت و پرریسک است. عمده ریسک ناشی از عدم آشنایی والدین از کیفیت مدرسه است. معمولا مدارسی که کیفیت بهتری دارند انگیزه دارند که کژی اطلاعات موجود در این بازار را کاهش دهند تا بهترین دانش‌آموزان را جذب کنند. به نظر شما این مدارس از چه شیوه‌هایی استفاده می‌کنند؟

*دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه آستین

Mh.rahmati@gmail.com