برنامه‌ای برای آلمان جهت نجات منطقه یورو

روبرت زولیک *

مترجم: امین گنجی

منبع: فایننشال تایمز

برای قریب به شصت سال، آلمانی‌ها باور داشته‌اند که رسالت آنها، تنها مشارکت در ساختن اروپایی مدرن است، اما امروز، رسالت آلمان هدایت و راهبری نقشه نجات منطقه یورو است. این تغییر برای آلمانی‌ها آسان نیست؛ چرا که همیشه وادار شده‌اند تا قدم پیش بگذارند و دست آخر همیشه به خاطر پرخاشگری مورد انتقاد واقع شده‌اند، اما هیچ کشور اروپایی دیگری نمی‌تواند اروپا را به خروج از بحران و احیای اقتصاد خویش هدایت کند.

اروپا از راه‌حلی جزئی به راه‌حل جزئی دیگری پناه برده است و بدون حل‌کردن مشکلات به‌هم‌گره‌خورده بدهی دولتی، بدهی بانکی و قابلیت رقابت، تنها زمان خریده است. آلمان اخیرا بسته‌ای مالی را به عنوان بخشی از پروژه احیای اروپا مطرح کرده است. صدراعظم آلمان، آنجلا مرکل، می‌داند که اگرچه آلمانی‌ها خواستار هدردادن پول نیستند، اما به شدت به هویت اروپایی خود متعهد هستند و اگر برنامه قابل اجرایی وجود داشته باشد، قطعا از آن حمایت خواهند کرد.

جهت‌گیری جدید خانم مرکل دورنماهای آینده منطقه یورو را بهبود بخشیده است، چرا که اصلاحات ساختاری و سیاست‌های پولی جسورانه در ایتالیا و اسپانیا و نیز حمایت بانک مرکزی اروپا را نیز در کنار خود دارد، اما همه این گام‌های رو به جلو هنوز کافی نیستند. خطرات بسیاری پیش روی اروپا است.

ایتالیا، اسپانیا و دیگران نیز بدون رشد اقتصادی نخواهند توانست اصلاحات ساختاری و مالی خود را تحقق بخشند. اگر ایتالیا نتیجه مطلوبی نگیرد، چه بلایی بر سر نخست‌وزیر ماریو مونتی خواهد آمد؟ و هزینه‌های سقوط منطقه یورو چه دامنه‌ای خواهد یافت سقوطی که ظاهرا سیاست‌های «ریاضتی» پیشنهادی آلمان آن را تسریع کرده است؟

آلمان باید پیشنهاد خود برای معاهده مالی را به طرحی گسترش دهد که مشوق‌ها و پشتیبانی‌های لازم را برای کشورهای عمل‌کننده به این بسته مالی به همراه داشته باشد. اگر این کشورها برای نجات خویش دست به عمل نزنند، آلمان نمی‌تواند و نباید آنها را نجات دهد، اما می‌تواند به این کشورهای خواهان اصلاحات با حمایت سیاسی یاری رساند. در هر حال، آلمان و شرکای اروپایی وی باید همین حالا مشوق‌های مزبور را مطرح کنند و دیگر این یاری‌رسانی‌ها را اندک‌اندک پیش نبرند و تا لحظه آخر به درازا نکشانند، اما یک طرح نجات برای منطقه یورو چگونه طرحی است؟

ماریو دراگی، رییس بانک مرکزی اروپا، می‌داند که این بانک نمی‌تواند به کشورهایی که کنترل نظام مالی خود را از دست داده‌اند، کمک مالی کند، اما وی می‌تواند به کشورهای خواهان اصلاحات و بانک‌های آنها یاری رساند. به نظر می‌رسد آلمان نیز با چنین حمایتی موافق باشد؛ زیرا مقامات این کشور پیشاپیش گفته‌اند که سیاست‌مداران نباید به انتقاد از بانک مرکزی اروپا بپردازند. کمک‌های بانک مرکزی ممکن است به کم‌ارزش‌شدن یورو بینجامد و همین امر می‌تواند به کشورهای تحت فشار کمک کند.

کمیسیون اروپا که تحت حمایت بانک سرمایه‌گذاری اروپا قرار دارد، باید برای امنیت سرمایه‌گذاری در اصلاحات ساختاری کشورهای اروپایی به تاسیس صندوق‌هایی بپردازد که در مواقع اضطراری به کار گرفته شوند. کسب‌و‌کارهای اروپا نیز باید از خلال سرمایه‌گذاری خصوصی از این صندوق‌ها حمایت کنند. چنین اقداماتی باعث می‌شود که تاثیر تغییرات ساختاری بر تولید شغل و تامین مالی در کشورهای دچار مشکل آشکار شود.

به‌علاوه طرح نجات باید این واقعیت را با آغوش باز بپذیرد که یک اتحادیه مالی اروپایی [طرح بنیادی اتحادیه اروپا به وجود آوردن نوعی وحدت مالی و اقتصادی در کنار وحدت ارزی بوده است ـ م] نیازمند کارگرانی است با قابلیت حرکت بسیار بالا، اما سیاست‌های کار کنونی با این ایده سازگار نیستند.

اگر کمیسیون اروپا بر این موضوع تمرکز کند، بیکاری کاهش خواهد یافت، انتقال پول سرعت و سهولت بیشتری پیدا می‌کند و دست آخر یک اتحادیه اقتصادی واقعی به وجود خواهد آمد.

همچنین با انقباضی‌شدن بودجه و بازشدن بازارهای حفاظت‌شده می‌توانند اندکی نیز پشتیبانی مالی از این طرح انتظار داشت. در هر حال، موفقیت اصلاحات دولتی در منطقه یورو به مشوق‌های بزرگ‌تری وابسته است. برخی پیشنهاد کرده‌اند که اوراق قرضه اروپایی (یوروباند) به فروش برسد. همچنین می‌توان به ایده هدفمندتر الکساندر همیلتون اندیشید که با هدف آلمان (اتحادیه‌ای مالی همراه با نظم و دیسیپلین) سازگارتر است.

همیلتون در مقام رییس خزانه‌داری وقت آمریکا تنها یک بار بدهی‌های ایالت‌های آمریکا در دوران جنگ استقلال را تقبل کرد و پس از آن، بدهی‌های ایالتی به نظم بازار مقید شدند. ایالت‌های آمریکا می‌توانند نکول کنند و این کار را انجام داده‌اند. هدف آلمان نیز باید این باشد که دولت‌های منطقه یورو به نظم بازار و مهم‌تر از همه، به رویه‌های معاهده مالی مقید شوند. با این حال، آلمان به عنوان مشوقی که اصلاحات را تضمین می‌کند، می‌تواند یوروباند را برای تامین مالی بخشی از بدهی‌های گذشته عرضه کند ــ اما تنها اگر حرف و عمل یک چیز باشد.

آلمان باید نگاه خود را به ورای منطقه یورو بیندازد و باید راهی بیابند که لهستان به یورو بپیوندد و بریتانیا همچنان فعالانه در امور اروپا مشارکت کند. همچنین آلمان باید از بحث درباره موضوعات فرعی بپرهیزد و از بحران اعتبار در اروپای جنوب شرقی جلوگیری کند.

هیچ راه‌حل ساده‌ای برای بحران منطقه یورو وجود ندارد، اما امروز آلمان کشوری است که باید راه برون‌رفت از آن را نشان دیگران دهد. یک طرح نجات مشخص و موثر ضروری است اما مسیر اجرای این طرح و مشوق‌های پیشنهادی در کنار آن نیز برای به کار انداختن قابلیت‌ها و ظرفیت‌های اروپا ضرورت دارد؛ زیرا قابلیت‌های آلمان به تنهایی برای نجات اروپا کافی نخواهد بود. رهبری اروپا باید به چنین شیوه‌ای پیش رود.

* رییس کنونی بانک جهانی