هلموت ریسن
مترجم: سیاوش مسعودی‌فر
منبع: وکس
پول رایج چین در چند سال اخیر به شکل قابل ملاحظه‌ای ترقی کرده است. در حالی که هنوز بسیاری در غرب می‌گویند که این کافی نیست و بر اثرات آن بر صنعت داخلی خود تمرکز می‌کنند، این مقاله می‌پرسد که اثرات آن بر کشورهای فقیر جهان چه بوده است.

مازاد حساب جاری چین در دو دهه گذشته را می‌توان در بخش بزرگی با میزان صرفه‌جویی‌ها توضیح داد. سانگ (2010) بر نقش صرفه‌جویی فزاینده شرکت‌های بزرگ تاکید کرده است که در بخش صنعت از شرکت‌های با بهره‌وری پایین تا بالا دوباره تخصیص بودجه کرده‌اند. همچنین ویی (2010) صرفه‌جویی‌های رو به رشد خانوارها را با عدم تعادل جنسیتی توضیح می‌دهد. هنوز ترقی‌های بزرگ بر حساب جاری تاثیر می‌گذارند و در کشورهای در حال توسعه بر رشد فشار می‌آورند (کپلر 2011) چنانکه 50 سال گذشته گواه بر این بوده است.
نمودار ترقی پول چین را در نرخ ارز موثر واقعی (خط آبی) و ظاهری (خط قرمز) نشان می‌دهد که شامل ۵۸ اقتصاد جهان است. عمدتا به علت تفاوت تورمی مثبت چین با شرکای تجاری‌اش، پول رایج چین در مقایسه با آنها از سال ۲۰۰۸، ۱۸ درصد رشد کرده است.

خبرهای خوب یا بد؟
ترقی اخیر پول چین برای کشورهای با درآمد کم و متوسط چه معنایی می‌دهد؟ این پرسش در واقع به ندرت مطرح شده است و عقاید بیش از مدارک محکم برای آن ارائه شده است. به نظر می‌آید که سوبرامانیان یک اقتصاد جهانی ایستا را مجسم می‌کند که «تولید کالاهای پرفروش‌تر در چین باعث تولید کالاهای کم فروش در دیگر کشورهای در حال توسعه می‌شود که برای این کشورها هزینه در بر دارد.» در حالی که قیمت‌های بسیار پایین چین نرخ رشد طولانی‌اش را توسط خروجی بیشتر کالاهای پرفروش تقویت کرده (بیش از 2 درصد طبق رودریک 2008)، سوبرامانیان کشورهای فقیر دیگر را به عنوان «قربانیان در حال ظهور بازار» سیاست‌های ارزی چین مطرح می‌کند. رودریک با این نظر (2010) موافق است: «سیاست‌های ارزی چین نه تنها رقابت‌پذیری صنعت آفریقا و دیگر کشورهای فقیر را تضعیف می‌کند، بلکه موتورهای رشد پایه‌ای آن مناطق را نیز به خطر می‌اندازد. کشورهای فقیری که از سیاست موازنه بازرگانی چین خارج می‌شوند، در بهترین حالت رشد موقتی از نوع غلط آن را به دست می‌آورند.» رودریک نگران این است که کشورهایی، به ویژه در جنوب صحرای آفریقا فقط با افزایش تقاضا برای منابع طبیعی‌شان توسط کشورهای دیگر به ویژه چین به جلو می‌روند.
بنابراین آیا ترقی اخیر پول چین اخبار خوبی برای دیگر کشورهای فقیر است؟ در حال حاضر با توجه به رشد بیش از یک چهارم از اواسط سال ۲۰۰۵ در شرایط اثرگذار واقعی، صادرات کشورهای فقیر قطعا رقابت‌پذیرتر شده‌اند که اگر مطالب سوبرامانیان و رودریک درست باشد، باید رشد را سرعت بخشند. در تحقیقات اخیر (گرووی ۲۰۱۱)، متضاد مساله بحث می‌شود، این که ترقی ایجاد شده برای پول چین رکودی را در رشد چین ایجاد خواهد کرد چنانکه کپلر (۲۰۱۱) برای گروه کشورهای در حال توسعه پیش‌بینی کرده بود.
برای تحلیل تاثیر رشد چین (کاهش سرعت) بر گروه گسترده‌ای از کشورهای فقیر، نگاهی می‌اندازیم بر رابطه بین نرخ رشد چین و نرخ رشد 115 کشور با اقتصادهای در حال توسعه و در حال ظهور در بین سال‌های 1990 تا 2009. این تحلیل صادرکنندگان نفت و مواد خام را از واردکنندگان و کشورهای در حال توسعه با درآمد پایین را از درآمد متوسط متمایز می‌کند. تاثیر رشد چین بر این چهار گروه از کشورها را می‌توان با استفاده از مدل تاثیرات ثابت اندازه‌گیری کرد که به ما امکان می‌دهد تا در طول زمان با برش مقطعی کشورهای در حال توسعه را تحلیل کنیم.


سیاستمداران توجه کنند
باید به برخی از نتایج مجموعه‌ای از پسرفت‌ها توجه کرد، از جمله سیاستمداران باید توجه کنند که:
1. تاثیر رشد چین بر هر دو گروه کشورهای با درآمد کم و متوسط به طور قابل توجهی در دهه اول قرن 21 رشد کرده است. نتایج نشان می‌دهد که تغییر یک درصد در نرخ رشد چین، تغییری در حدود 34/0 درصد در همان جهت در کشورهای با درآمد کم را نتیجه خواهد داد. همچنین برای کشورهای با درآمد متوسط این رقم 66/0 درصد است.
۲. مطابق با لوی ییاتی (۲۰۰۹)، تاثیر کشورهای سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه به میزان قابل توجهی در مدت زمان مشابه برای کشورهای با درآمد پایین با ضریب نزدیک به صفر (دقیقا ۰۳/۰ درصد) کاهش یافته است. همانطور که برای کشورهای با درآمد متوسط، گرچه کاهش قابل توجهی در تاثیر رشد سازمان همکاری اقتصادی و توسعه در سال‌های آغاز قرن ۲۱ وجود نداشته است.
3. نتایج تحلیلی مبتنی بر صادرات نشان می‌دهد که تاثیر چین محدود به صادرکنندگان نفت و مواد خام نیست. در مقابل، ارتباط رو به رشد فزاینده با چین در سال‌های آغاز قرن 21 نتیجه‌ای قطعی است که مربوط به کشورهای در حال توسعه غیرنفتی است. در نتیجه، نقش موتور تقویت یافته رشد چین برای کشورهای فقیر فقط مربوط به تقاضایش برای نفت و مواد خام نیست. این یافته را مدارک رو به افزایش رشد زیاد صادرات تولیدی کشورهای صحرای آفریقا به چین و دیگر کشورهای در حال ظهور و سرمایه‌گذاری‌های مستقیم خارجی از کشورهای در حال ظهور که به کشورهای غیرنفتی آفریقا رسیده‌اند (در نسبت با تولید ناخالص داخلی مربوط به خود) و کمتر از آنچه به تولیدکنندگان نفت و مواد خام رسیدند نیست، نشان می‌دهد؛ در مقابل، واردات کشورهای سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه از آفریقا بر پایه نفت باقی می‌ماند همچنان که سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی از این کشورها به آفریقا جریان دارد.

الگوهای تجاری کشورهای در حال رشد تمایل به پویایی کامل دارد. اگر عوامل در نرخ‌های متفاوت دستمزدها انباشته شوند، ترکیب خروجی می‌تواند به سرعت تغییر کند. نظریه ریبچینسکی نشان می‌دهد که خروجی مشاغل نیازمند مهارت زیاد به طور نامتناسبی در حال رشد است. برخلاف کشورهای با درآمد پایین که دیگر مستقیما با چین رقابت نمی‌کنند، صادرکنندگان محصولات تولیدی با درآمد بالا و متوسط مستقیما در صادرات کالاهای تولیدی با چین رقابت می‌کنند. در نتیجه، احتمالا از بهاگذاری مجدد پول چین بیشترین بهره را کسب می‌کنند. قیمت‌های متوسط صادرات چین (ارزش‌های واحد) فشار رو به پایین قابل توجهی را بر قیمت‌های این کشورها وارد می‌کند؛ در مقابل شواهد کم و رو به کاهشی برای رقابت قیمت‌ها بین چین و کشورهای کم‌درآمد وجود دارد (فو ۲۰۱۰). جدول ۱ تاثیر رشد بالقوه پول چین بر کشورهای با درآمد کم و متوسط و بحث پیرامون این موضوع را خلاصه می‌کند.


با توجه به مدارک درباره کمبود رقابت صادرات میان چین و کشورهای فقیر و وابستگی آنها به رشد چین برای تحقق رشد خودشان، تاثیر رشد بر کشورهای فقیر با ترقی ناگهانی و شاید «بیش از حد» پول چین احتمالا منفی خواهد بود. تاثیر رشد بر کشورهای با درآمد متوسط مبهم است، چنانکه اثر موتور منفی کاهش سرعت در رشد چین ممکن است با رقابت‌پذیری افزایش‌یافته جبران شود که کشورهای با درآمد متوسط و منابع فقیر در نتیجه پول ترقی یافته چین از آن استفاده کنند. در ادامه، بنابراین نه تنها چین، بلکه همچنین دیگر کشورهای فقیر نیز ــ به خصوص آنهایی که اکنون فهرست مشابه صادراتی کمی با چین دارند ــ علاقه خاصی دارند که نرخ ارز چین برای رشد اثرگذار باقی بماند.
اگر چین به همگرایی با سطح درآمد سرانه کشورهای پیشرفته ادامه دهد، یا دستمزدهای واقعی بالاتر یا ترقی واقعی پول رایج چین به بهبود ساختاری چین سرعت خواهند داد، این امر فشارهای قیمتی بر کالاهای نیازمند مهارت کم و کشورهای کم درآمد را ملایم‌تر خواهد کرد. همزمان، بهبود امکانات تکنولوژیک چین تاثیر قیمت‌های چین را از کشورهای با درآمد متوسط به کشورهای با درآمدهای بالا تغییر خواهد داد. موفقیت در چین و دیگر کشورهای بزرگ در حال ظهور فرصت‌های صادراتی برای کشورهای در حال توسعه باقیمانده را بهبود خواهد داد که می‌تواند به تسریع رشد جهانی منجر شود که یک انتقال جمعیتی با افتی در باروری و وابستگی سن جوانی از آن حمایت می‌کند (چمون و کرمر 2009 را ببینید). رشد آغازین چین ممکن است به برخی کشورهای در حال توسعه در سال‌های آغاز دهه 90 آسیب زده باشد، اما رشد حمایت‌شده‌اش چشم‌اندازهای بلندمدت کشورهای در حال توسعه کم‌درآمد را بهبودمی‌بخشد.