خبرآنلاین نوشت: عماد افروغ، نماینده سابق تهران در مجلس، یکشنبه شب در برنامه زنده تلویزیونی «پارک ملت» سخنانی صریح، بی پیرایه و هشدارآمیز مطرح کرد.خبرآنلاین بخش‌هایی از سخنان این استاد دانشگاه را به شکل زیر گزارش کرده است: - وقتی دوره هشتم برای نمایندگی مجلس ثبت نام نکردم عده‌ای درباره نیامدنم سوال کردند، گفتم هر روز دیوار مصلحت کوتاه‌تر شده است.

- الان تفاسیری درباره «مردم» می‌بینیم مبنی بر اینکه مردم واجد حقی نیستند و از سر تکلیف با آنها مواجه می‌شوند.

- در مورد «خبرگان» که بحثی کارشناسی است واقعا این سوال مفهومی ‌را می‌خواهم مطرح کنم که فقط فقها خبره هستند؟ فقط «حکم شناسی» باید ورود داشته باشد و «موضوع شناسی» اهمیتی ندارد؟ اقتصاد شناس، فیلسوف، جهان شناس و.. نباید حضور داشته باشد؟

- اشتباهی که کرده‌ایم و هنوز مرتکب می‌شویم این است که «قدرت یعنی قدرت رسمی» و از قدرت غیررسمی‌غافل می‌شویم.

- اگر بخواهیم به جایی امید ببندیم حوزه‌های علمیه است. اما مستقل بودن حوزه علمیه شرط اساسی نقد است. نهادهای روشنفکری دینی ما باید تقویت شوند. باید هزینه‌اش را بدهند مانند همان چیزی که قبل از انقلاب اتفاق افتاد. حوزه علمیه ما پیش از انقلاب مستقل بود و منبع خوبی برای بسیج توده‌ها بود؛ ولی بعد از انقلاب نقش نظارت و نظریه‌پردازی را با تصدی‌گری فراموش کرد.

- فقهای ما باید مطمئن باشند که کشور ما دارد فقهی اداره می‌شود و سوال کنند «تصمیمی‌که گرفتید منبعش کجاست؟» باید اطمینان حاصل شود که کشور فقهی اداره می‌شود؛ این یعنی توجه به نیازهای متحول.

- داریم مکانیزم فعال نظارتی‌ای را که حکومتی نباشد از دست می‌دهیم و این شکاف دارد ما را به جایی می‌رساند که ما فراموش کنیم ما وکیل مردمیم و قیم آنها نیستیم. می‌بینم که روز به روز نظام قیمی ‌بر نظام وکالتی می‌چربد.

- [شاید این سوال مطرح شود که] مگر امکان دارد مثل قبل از انقلاب شویم؟ برای توضیح این مساله باید بگویم از درون نظام نبوی و علوی اموی‌ها زاده شدند. چون سکوت شد و مصلحت‌اندیشی کردند.

- قدرت تحت هر شرایطی ابزاری بیش نیست؛ هدف اخلاق است. اگر جای هدف و وسیله عوض شد، می‌شود ماکیاولیسم. قدرت فعل مشروط و ابزار است. برخی اوقات قدرت جای اخلاق را می‌گیرد که این خطرناک است.

- اگر قرار است جا پای امام علی(ع) بگذاریم باید مانند ایشان باشیم. ایشان در نامه‌ای به معاویه می‌گویند اگر بخواهم، از تو سیاستمدارتر هستم؛ اما چه کنم که دستم بسته است. اگر ما هم خواسته باشیم سیاست‌مان مانند حضرت علی(ع) باشد، باید دستمان بسته باشد؛ اما بعضی‌ها دستشان باز شده است.