نگاه
قلمرو پادشاهی تفکر جادویی
منبع: فارن پالیسی
بهرغم اینکه تصور میشود عربستان سعودی یک دولت رفاهی ثروتمند است، در واقع این کشور در انتظار یک بحران و آشفتگی اقتصادی به سر میبرد.
منبع: فارن پالیسی
بهرغم اینکه تصور میشود عربستان سعودی یک دولت رفاهی ثروتمند است، در واقع این کشور در انتظار یک بحران و آشفتگی اقتصادی به سر میبرد.
در سال ۱۹۳۵، زمانی که یک تاجر نفت برای دیدار از خاورمیانه به این منطقه آمد، این گزارش را تهیه نمود و تقدیم رییسانش کرد: «این منطقه آینده روشنی ندارد، آنها هماکنون به پول نیاز دارند.»
در حالی که هرازچندگاهی دولتهای نفتی از کاراکاس گرفته تا تهران وسوسه میشوند که به ولخرجی بپردازند، عربستان سعودی با کمک نظم مالی کشورش که مخارج این کشور را همچنان کمتر از درآمد فروش نفت قرار میدهد، از این دام وسوسهبرانگیز گریخته است.
اما گزارش اخیر بانک سرمایهگذاری جدوا در عربستان سعودی که به دلیل نتایج بیطرفانه و صادقانهاش مورد توجه قرار گرفته است، چالش بزرگ عربستان سعودی را این گونه ترسیم کرده است: چگونه میتوان بین ولخرجیهای دولت که به سرعت تقاضای داخلی نفت را بالا میبرد و بازار جهانی نفت که فضای درآمدزایی بیشتر در آن کم است، توازن برقرار نمود. این گزارش قبل از تاثیر اقتصاد آشفته موجود که باعث سقوط ۲۰ دلاری قیمت نفت شد، تهیه شده است.
مخارج دولت عربستان سعودی از زمان رونق بازار نفت در دهه 1970 سیری ثابت داشت؛ اما هم اکنون این مخارج هر ساله حدود 10 درصد افزایش دارد. و همچنان این سیر افزایشی شتاب بیشتری به خود میگیرد: به دنبال شروع انقلابهای عربی، عبدالله پادشاه عربستان را مجبور نمود که برای حفظ بقای آل سعود 130 میلیارد دلار در ماههای فوریه و مارس بذل و بخشش کند.
در نتیجه تعداد کارمندان دولت و حقوق آنها افزایش پیدا کرد؛ بنابراین اکنون کم کردن حقوقها و کارمندان دولت قطعا باعث بیشتر شدن نارضایتی در کشور میشود.
و این تنها راهکاری است که پادشاهی عربستان سعودی صرف طرح «ضدانقلابش» در خانه میکند. عربستان سعودی قسمت بزرگی از کمک 25 میلیارد دلاری شورای هماهنگی خلیج فارس به بحرین، مصر، اردن و عمان را خواهد پرداخت. هنگامی که بحران به عراق، سوریه و یمن نیز برسد، این مقدار بیشتر هم خواهد شد.
در حال حاضر، نزدیک به یک سوم بودجه عربستان برای دفاع از کشور هزینه میشود.
در همین حال، افزایش تقاضای داخل کشور خطری جدی برای درآمد حاصل از صادرات نفت به حساب خواهد آمد. عربستان سعودی یکی از اقتصادهایی است که کمترین صرفهجویی در مصرف انرژی دارد: قیمتها به طور ثابت 3 دلار در هر بشکه برای تولید انرژی و 6/0 دلار برای هر گالن بنزین (برابر 35/3 لیتر بنزین. م) است، در این صورت عربستان سعودی نیازمند آن است که برای تولید محصول یک دلاری، 10 برابر میانگین جهانی، انرژی مصرف نماید.
فروش گاز طبیعی به عنوان یک کمکهزینه نیز درآمد آنچنانی ندارد و گوناگونی یک اقتصاد مبتنی بر نفت را نشان میدهد.
با وجود اینکه روزانه حدود 2/1 میلیون بشکه نفت برای تامین برق مورد استفاده در سیستم تهویه و سردکننده جده، دومین شهر بزرگ عربستان، مصرف میشود، این شهر همچنان از کمبود برق رنج میبرد. جدوا اعلام کرد که تا سال 2026 مصرف داخلی کشور به بالاتر از 5 میلیون بشکه در روز خواهد رسید که بیشتر از صادرات خواهد بود و در نتیجه صادرات نفت هرگز به بالاترین میزان خودش، مانند آنچه در سال 2005 رخ داد، نمیرسد.
ترکیب مخارج بالا و صادرات کم، باعث میشود که افق برنامهریزی عربستان کوتاهتر شود. معمولا با شک و تردید گفته میشود عربستان باید نفتش را بشکهای ۸۵ دلار بفروشد، تا هم یک «تعادل قیمت» در اوپک وجود داشته باشد و هم اینکه توازن بودجهاش حفظ شود. براساس آنچه جدوا گفته است این رقم به ۳۲۰ دلار در سال ۲۰۳۰ خواهد رسید. (البته اینکه عربستان سعودی به منظور ایجاد توازن در بودجهاش نیاز دارد که هر بشکه نفت را با قیمتی مشخص بفروشد، به آن معنا نیست که میتواند این کار را انجام
دهد. قیمتهای بیشتر هزینههایی در آینده برای درآمد کشور خواهد داشت، به این صورت که رشد اقتصادی کاهش خواهد یافت و مصرفکنندگان وسایل نقلیه بسیار کارآمدتری را انتخاب خواهند کرد.)
ذخیره کردن در حال حاضر از بودجه حفاظت میکند. اما تجربه آخرین چرخه قیمت نفت دوباره تکرار میشود: موجودی ۱۸۰ میلیارد دلاری در سال ۱۹۸۰ تبدیل شد به بدهی ۱۷۶ میلیارد دلاری در سال ۱۹۸۰ و بر خلاف سقوط قیمت نفت، ریاض نه توانست مخارجش را کم کند و نه اینکه یک اقتصاد ناوابسته به نفت ایجاد نماید.
این بار، جدوا پیشبینی میکند که موسسه مالی عربستان سعودی مجبور شود ذخیره ارزی 500 میلیارد دلاری خود را تا جایی مصرف نماید که تا سال 2030 موقعیت مالی کشور تحت فشار بسیار قرار بگیرد.
تا اینجای کار، عربستان سعودی بسیار خوششانس بوده است. بالا رفتن ناگهانی مصرف نفت در دهه اخیر در حالی صورت گرفت که رقیبهای اصلی عربستان در اوپک، به دلیل عدم سرمایهگذاری و مدیریت صحیح در صنعت نفت کشورهایشان،قادر به افزایش عرضه نفت نبودند.
جنگ در لیبی این فرصت را برای عربستان سعودی فراهم آورد که تولیداتش را به بالاترین میزان خود در 30 سال گذشته برساند و این درحالی است که قیمتها همچنان بالا مانده است؛ اما روزهای خوش به زودی به پایان خواهد رسید.
قیمت نفت همانند سال ۲۰۰۸ دوباره به سرعت افزایش مییابد. رکود اقتصادی مجدد به همراه ترس از فعالتر شدن چین و دیگر بازارهای تازه پدید آمده، تنها باعث بغرنجتر شدن این چالش میشوند. افزایش تولید بهینه، رشد جمعیت و دیگر مسائل به این معناست که تقاضای نفت OECD در نزولی آهسته و بلند مدت قرار دارد، درحالی که عرضه نفت کشورهای غیر اوپک که همراه با رشد سریع تولید نفت شور برزیلی و نفت خام و نفت فوق سنگین آمریکای شمالی است، بیش از آن چیزی است که انتظار میرفت.
اما برای اولین بار بعد از مجادله بین وزیر نفت عربستان یعنی احمد زکی یمانی با ایران در دهه 1970، عربستان سعودی مشکلی واقعی با اوپک پیدا کرده است. حتی اگر نیمی از برنامه جاهطلبانه عراق به واقعیت بپیوندد، این کشور میتواند نیمی از رشد تقاضای نفت را ازآن خود نماید. ذخایر عظیم و کمهزینه عراق باعث میشود افزایش تولیدات، حتی با قیمت پایین، به امری جذاب تبدیل شود. ایران دلایلی برای خود دارد که به دنبال ثبات در عراق است؛ اما عراقی باثبات خوشایند سعودیها نیست.
اما این همه ماجرا نیست: آنگولا استعداد رشد بیشتر را دارد، سقوط معمر قذافی باعث میشود لیبی دوباره قسمتی از تولیداتش را در بازار ارائه دهد و بیماری هوگو چاوز ممکن است باعث تغییر سیاستهای نفتی ونزوئلا بعد از انتخابات سال ۲۰۱۲ بشود.
معمای غیرقابلحل سعودیها این است: تحت اختیار داشتن تقریبا تمام تولید اضافه اوپک، سلاح اصلی آنها برای کنترل اتحادیه است.
«بدترین اجلاس سران اوپک» که در ماه ژوئن برگزار شد در واقع یک پیروزی برای وزیر نفت عربستان علیالنعیمی به حساب میآمد. مخالفت ایران، ونزوئلا، لیبی و دیگر کشورها با بالا بردن تولید باعث شد که او آزادانه تا جایی که میخواهد تولید را بالا ببرد. شرکت آرامکو، تنها شرکت ملی نفت عربستان، همچنان تعداد کمی پروژه در حال ساخت و توسعه دارد. برنامهای که در سال ۲۰۰۸ تدوین شد و طبق آن قرار بود که تولید روزانه نفت به ۱۵ میلیون بشکه برسد محقق نشده است و تنها پروژه عظیم در حال اجرا، پروژه میدان نفتی عظیم مانیفا با ظرفیت ۹۰۰۰۰۰ بشکه در روز است که بیشتر برای نیاز داخلی تعبیه شده است.
چاره سعودیها چیست؟ قرار دادن یک هدف قابل دسترس، برای مثال 70 دلار برای هر بشکه و دفاع از آن با به وجود آوردن ظرفیت بیشتر تولید ممکن است در بلند مدت قیمتها را کاهش دهد. سعودیها میتوانند با کمی زحمت دادن به خود و کم کردن ذخایر عظیمشان، دیگر با متحمل شدن هزینههای زیاد رقابت نکنند و رقبای اوپک خود را که اهمیتی به سقف تولید نمیدادند تنبیه کند.سعودیها به روشنی همچنان تمایلی ندارند در شرایطی که بازار تقاضا نامطمئن است، میلیاردها دلار را خرج میدانهای
جدید نفتی بکنند.
برنامههای جاهطلبانه برای به دست آوردن انرژی هستهای و خورشیدی به عربستان کمک زیادی نخواهد کرد.
عربستان سعودی در مورد انرژیهای جایگزین در رقابت با دیگر کشورها سودی نخواهد برد. اگر این کشور بتواند مصرف سوخت را در حمل و نقل پایین بیاورد، دیگر کشورها هم میتوانند؛ بنابراین چه کسی دیگر نفت عربستان را خواهد خرید؟
بنبست در مجادلات سیاسی جاری باعث بهبود مصرف انرژی میشود. بالا رفتن قیمت سوخت باعث پایین آمدن تقاضا میشود و اجازه میدهد منابع گاز با هزینه بالاتر توسعه یابند و مقدار بیشتری نفت برای صادرات باقی بماند. کمکهای مالی «هوشمندانه» یا دادن پول نقد میتواند بالا رفتن قیمت را برای اقشار آسیبپذیر
تعدیل نماید.
کم کردن قیمت نفت ممکن است با محدود کردن مصرف داخلی همراه شود. دولت عربستان سعودی نمیتواند برای همیشه تنها کارفرمای موجود باقی بماند؛ بازسازی سیستم آموزش و سیاستهای کاری برای جذب شهروندان عربستان به بخش خصوصی، میتواند مقداری از فشارها بکاهد. بین سالهای 2005 تا 2009 حدود 2/2 فرصت شغلی در بخش خصوصی مهیا شد؛ اما تنها 9 درصد آن به شهروندان عربستان سعودی رسیده است.
تمهیدات کوتاهمدت کافی نیستند. بدون اصلاحات اساسی، عربستان سعودی بیش از این وابسته به اوپک خواهد شد. قدرت منطقهای پادشاهی عربستان، مخصوصا زمانی که تلاش میکند نقشش را در منطقه گسترش دهد، ضعیف خواهد شد و در بلند مدت، مدل اقتصادی و اجتماعی این کشور تحت فشار غیرقابل تحملی قرار
خواهد گرفت.
اما بحران همچنان بسیار دور است و پول راحت نفت فریبکارانه خودنمایی میکند و تغییر در سیاستها نیازمند یک برنامه دقیق و ماهرانه است که در بوروکراسی عربستان امری نامعمول مینمایاند. همان طور که ماکیاولی اشاره کرده است، «در برپایی نظمی جدید سختترین قسمت آن آغاز آن است که سختتر از کنترل آن، مهمتر از خطر انحراف و عدم اطمینان در به موفقیت رسیدن آن است.»
ارسال نظر