توسعه
مقدمهای بر شاخص ترکیبی اقتصاد دانش
در گذشته تلاشهای زیادی توسط محققان برای شناسایی عوامل تعیینکننده بهرهوری و رشد اقتصادی انجام گرفته است که هر کدام به عوامل مختلفی اشاره نمودهاند، اما اخیرا بیشتر توجهات به سمت دانش به عنوان عامل موثر برای ایجاد رشد بهرهوری و متعاقب آن توسعه اقتصادی بلند مدت، متمرکز شده است؛
در گذشته تلاشهای زیادی توسط محققان برای شناسایی عوامل تعیینکننده بهرهوری و رشد اقتصادی انجام گرفته است که هر کدام به عوامل مختلفی اشاره نمودهاند، اما اخیرا بیشتر توجهات به سمت دانش به عنوان عامل موثر برای ایجاد رشد بهرهوری و متعاقب آن توسعه اقتصادی بلند مدت، متمرکز شده است؛
بنابراین کشورهای مختلف جهان در تلاش هستند تا وضعیت دانش در اقتصاد خود را ارزیابی کنند و با شناسایی نقاط ضعف و قوت خود در این زمینه و تقویت نقاط قوت و بهبود نقاط ضعف با سرعت بیشتری به سمت رشد و توسعه اقتصادی گام بردارند؛ بنابراین با توجه به این موضوع، بانک جهانی برای کمک به این کشورها در زمینه شناسایی نقاط قوت و ضعف خود طی برنامه دانش برای توسعه، چارچوب اقتصاد دانش را بر مبانی چهار محور تحصیلات و آموزش، سیستم نوآوری، زیرساختارهای اطلاعاتی و رژیم نهادی و محرک اقتصادی مساعد تعریف کرده و بیان کرده است که سرمایهگذاری مداوم در این محورها منجر به حضور دانش و استفاده موثر آن در تولید اقتصادی میشود که این مساله در نهایت منجر به افزایش نرخ رشد بهرهوری کل عوامل تولید و در پی آن رشد و توسعه اقتصادی پایدار میشود. لازم به ذکر است که بانک جهانی در همین برنامه دانش برای توسعه خود مدلی را تحت عنوان متدولوژی ارزیابی دانش برای شناسایی نقاط قوت و ضعف کشورها در راستای حرکت به سمت اقتصاد دانش طراحی کرده است که هر ساله آن را به روز میکند. براساس گزارش سال 2009 این متدولوژی دربرگیرنده 109 متغیر ساختاری و کیفی برای 149 کشور
است که بیشتر از نیمی از کشورها، عضو سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی هستند.
متدولوژی ارزیابی دانش، ابزاری اینترنت محور و تعاملی با کاربرد آسان است که ارزیابی پایهای از آمادگی کشورها و مناطق در زمینه اقتصاد دانش را ارائه میدهد. این متدولوژی همچنین به کشورها کمک میکند تا فرصتها و مشکلاتی را که ممکن است در حرکت به سمت توسعه و اقتصاد دانش با آن مواجه شوند، شناسایی و در پی حل مشکلات و استفاده از فرصتها برآیند. این متدولوژی همچنین حوزههایی را که در مسیر حرکت به سمت اقتصاد دانش، نیازمند توجه سیاستگذاران و سرمایهگذاری بیشتر است، شناسایی میکند. یکی از ویژگیهای منحصر به فرد متدولوژی ارزیابی دانش تکیه بر رویکرد بینبخشی است که دیدی کلی از وضعیت طیف گستردهای از عوامل وابسته به اقتصاد دانش ارائه میدهد. این ویژگی به همراه شفافیت، سادگی و تنوع مدلهای این متدولوژی باعث استفاده گسترده از این متدولوژی در بین کشورهای مختلف شده است.
چارچوب اقتصاد دانش
یک اقتصاد با خلق و کاربرد مداوم دانش در مرکز فرآیند توسعه اقتصادی، تبدیل به اقتصاد دانش میشود به عبارت دیگر اقتصاد دانش، اقتصادی است که دانش را به عنوان موتور کلیدی رشد اقتصاد به کار میگیرد. علاوه بر این اقتصاد دانش به اقتصادی گفته میشود که در آن به منظور توسعه اقتصادی، دانش خلق، اکتساب و انتشار مییابد.
طرح مناسب برای تبدیل شدن به یک اقتصاد دانش موفق، عموما در برگیرنده عناصری از قبیل سرمایهگذاری بلند مدت در آموزش، دارا بودن محیط اقتصادی مساعد برای مبادلات بازار و... است. این عناصر که با هم چارچوب اقتصاد دانش را شکل میدهند به وسیله بانک جهانی محورهای اقتصاد دانش نامگذاری شدهاند که جزئیات آنها در ادامه تشریح شده است.
محورهای اقتصاد دانش
متدولوژی ارزیابی دانش، عملکرد اقتصاد دانش هر کشور را به صورت کلی و همچنین به صورت جزئی در 4 محور اصلی اقتصاد دانش بنیان (که در ادامه توضیح داده شدهاند) مورد بررسی قرار داده و نتایج را به صورت واضح و روشن به تصویر میکشد. به طور کلی در این متدولوژی مجموعه 109 شاخص برای بررسی اقتصاد دانش کشورها مورد استفاده قرار میگیرند.
۱.۱. نیروی کاری تحصیلکرده و دارای مهارت
افراد با تحصیلات بالا و ماهر برای خلق، اکتساب، انتشار و استفاده کارآمد دانش که باعث افزایش بهرهوری کل عوامل و در نتیجه رشد اقتصادی میشود، ضرورت دارند. از یک طرف تحصیلات ابتدایی برای افزایش ظرفیت یادگیری افراد و استفاده از اطلاعات لازم است. از طرف دیگر، تحصیلات فنی در سطح دبیرستان و نیز تحصیلات بالاتر در حوزه مهندسی و علوم برای نوآوری فنآورانه لازم و ضروری هستند. لازم به ذکر است که خلق دانش جدید و انطباق آن با یک محیط ویژه اقتصادی، به طور کلی به سطوح بالای آموزش و تحقیقات وابسته است. به عنوان مثال در اقتصادهای صنعتی، تحقیقات دانشگاهی سهم بالایی از تحقیق و توسعه بومی را به خود اختصاص میدهد. تحصیلات فنی در دوره متوسطه نیز برای فرآیند انطباق فنآوریهای خارجی جهت استفاده در فرآیندهای تولید داخلی مورد نیاز است. از این رو چنین آموزشهایی به منظور پایش روندهای فنآورانه، ارزیابی آنچه که به بنگاه یا اقتصاد مربوط است و مونتاژ فنآوریهای جدید لازم است. به علاوه هر چه سطح تحصیلات افراد یک جامعه بالا باشد گرایش آنها به پیشرفت در زمینه فنآوری افزایش خواهد یافت. این مساله خود باعث ایجاد حساسیت تقاضای داخلی برای
کالاهای پیشرفته و با کیفیت بالا میشود که به نوبه خود، بنگاههای داخلی را تشویق به نوآوری و طراحی کالاهای پیشرفتهتر، چه از نظر فنی و چه از نظر فرآیندهای تولیدی میکند.
علاوه بر این در سالهای اخیر مطالعات فراوانی در مورد بررسی رابطه بین منابع انسانی و رشد اقتصادی انجام گرفته است. همه آنها به این نتیجه رسیدهاند که نقش منابع انسانی در رشد اقتصادی یک کشور نقشی مهم و غیر قابل انکار است. محور نیروی کاری تحصیلکرده و دارای مهارت خود دارای سه خوشه است که عبارتند از؛ آموزش، نیروی کار، جنسیت و هر یک از این خوشهها هم خود دربرگیرنده مجموعهای از شاخصها است.
1.2.سیستم نوآوری کارآمد
نظریههای اقتصادی مختلف اذعان میکنند که منبع عمده رشد بهرهوری، پیشرفت فنی است و کلید چنین پیشرفتی، دارا بودن یک سیستم نوآوری کارآمد است. یک سیستم نوآوری به شبکهای از نهادها، قوانین و رویهها اشاره دارد که به نوعی بر فرآیند اکتساب، خلق، انتشار و استفاده از دانش تاثیر میگذارند. نهادها در یک سیستم نوآوری شامل دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی خصوصی و دولتی و کانونهای تفکر سیاسی است. علاوه بر این سازمانهای دولتی و غیردولتی نیز تا اندازهای که آنها نیز دانش جدید خلق کنند، بخشی از سیستم نوآوری محسوب میشوند. در کل میتوان گفت که یک سیستم نوآوری کارآمد، سیستمی است که محیط مساعد و حمایتی برای تحقیق و توسعه فراهم میکند و در نهایت منجر به خلق کالاها، فرآیندها و دانش جدید میشود؛ بنابراین این سیستم منبع عمده پیشرفت فنی است.
مطالعات مختلف در مورد بررسی نقش نوآوری یا خلق دانش فنی در رشد اقتصادی نشاندهنده اثر مثبت نوآوری و خلق دانش فنی بر رشد اقتصادی است. محور سیستم نوآوری نیز در برگیرنده یک خوشه است.
شاخصهای این محور به دو صورت با وزن و بدون وزن در تحلیلها و ساخت شاخص ترکیبی به کار میرود. منظور از با وزن یعنی اینکه شاخصها را با نسبت جمعیت (به میلیون نفر) تعدیل میکند، در حالی که در حالت بدون وزن آنها را به صورت عدد واقعی خود مورد استفادقرار میدهد.
3-1. زیرساختهای اطلاعاتی مناسب
زیرساختهای فنآوری اطلاعات و ارتباطات در یک اقتصاد به در دسترس بودن، قابلیت اتکا و کارآ بودن کامپیوترها، تلفنها و دستگاههای تلویزیون، رادیو و شبکههای مختلفی که آنها را به هم متصل میکنند، اشاره دارد. بانک جهانی، فنآوری اطلاعات و ارتباطات را به عنوان مجموعهای از سختافزارها، نرمافزارها، شبکهها و رسانهها برای جمعآوری، ذخیره، پردازش، انتقال و ارائه اطلاعات به شکل صدا، داده، متن و عکس تعریف کرده است. میتوان گفت که فنآوری اطلاعات و ارتباطات ستون فقرات اقتصاد دانش است و در سالهای اخیر به عنوان ابزاری برای ارتقای رشد اقتصادی و توسعه پایدار شناخته شده است.
این فنآوری به دلیل هزینه کم استفاده آن و همچنین توانایی این فنآوری در غلبه بر مسافتها، باعث وقوع انقلابی عظیم در انتقال دانش و اطلاعات در دنیا شده است. طی دهه گذشته مطالعات انجام شده نشاندهنده این مساله هستند که هم کاربرد و هم تولیدات این فنآوری باعث رشد اقتصادی میشوند. یکی از مهمترین مزایای استفاده از این فنآوری افزایش جریان اطلاعات و دانش است و دلیل این مساله، آن است که این فنآوری اجازه انتقال اطلاعات را با هزینه بسیار کم و کارآمد فراهم میکند. استفاده از این فنآوری از یک طرف، عدماطمینان و ریسک را در مبادلات کاهش میدهد که این مساله خود باعث افزایش حجم مبادلات و به تبع آن سطوح بالاتر خروجی و بهرهوری میشود و از طرف دیگر استفاده از این فنآوری جریان اطلاعات را افزایش میدهد و در نتیجه فرآیند اکتساب و انطباق فنآوریها به آسانی صورت میگیرد که این خود منجر به افزایش نوآوری و بهرهوری میشود.
علاوه بر همه این موارد این فنآوری باعث انتقال اطلاعات در ماورای مرزهای جغرافیایی میشود که خود این مساله باعث افزایش میزان به اشتراکگذاری اطلاعات توسط خریداران و فروشندگان، کاهش عدماطمینان، کاهش هزینههای مبادلات و افزایش رقابت پذیری میشود و همه این عوامل نیز با هم منجر به خلق بازار جهانی کارآمد میشوند. این محور هم دربرگیرنده یک خوشه است.
4-1.رژیم نهادی و اقتصادی مساعد
آخرین محور چارچوب اقتصاد دانش، رژیم اقتصادی و نهادی کشور است. رژیم اقتصادی و نهادی یک کشور باید به گونهای باشد که کارگزاران اقتصادی را به استفاده و خلق کارآمد دانش تشویق کند؛ بنابراین این رژیم اقتصادی و نهادی باید دارای سیاستهای اقتصادی، رقابتی و مقرراتی شفاف که به خوبی طراحی شده، باشد. یک رژیم اقتصادی مساعد برای تقویت رقابت باید دارای محیط کاملا آزاد برای مبادلات بینالمللی بوده و همچنین عاری از هرگونه سیاستهای حمایتی باشد تا در نهایت منجر به تشویق کارآفرینی شود. در این رژیم هزینههای دولتی و کسری بودجه باید قابل تحمل بوده و تورم هم باید کم و با ثبات باشد. سیستم مالی در این رژیم باید به گونهای باشد که امکان اختصاص منابع مالی به فرصتهای سرمایهگذاری مناسب وجود داشته باشد.
ویژگیهای یک رژیم نهادی مشوق شامل یک دولت کارآمد، پاسخگو و عاری از فساد و همچنین یک سیستم قانونی است که از قواعد اساسی تجارت و حقوق مالکیت فکری پشتیبانی کرده و آنها را تقویت میکند. حقوق مالکیت فکری باید به شدت حمایت و تقویت شود، زیرا اگر حقوق مالکیت فکری به اندازه کافی حمایت و تقویت نشود، محققان و دانشمندان تمایل کمتری به خلق دانش فنآورانه جدید دارند و حتی در مواقعی هم که دانش خلق میشود، فقدان حمایت از حقوق مالکیت فکری به شدت انتشار چنین دانش جدیدی را مختل میسازد. محور رژیم نهادی و اقتصادی مساعد نیز خود دارای 2 خوشه است که عبارتند از رژیم اقتصادی
و حکومت.
بهطور کلی متدولوژی ارزیابی دانش میتواند امکان مقایسه یک کشور خاص را با دیگر کشورهای حاضر در مدل به صورت جداگانه یا گروهی فراهم آورد. یکی دیگر از مزایای این متدولوژی این است که برای بررسی و تحلیل وضعیت اقتصاد دانش یک کشور و نمایش نتایج آن از 6 مدل مختلف استفاده میکند که عبارتند از کارت امتیاز پایه، شاخص اقتصاد دانش و شاخص دانش، کارت امتیاز عرفی، مقایسات اضافی، مقایسه بین کشورها و نقشه جهانی. هر کدام از این مدلها تحلیلهای جداگانه و مکملی از وضعیت اقتصاد دانش کشورهای مورد بررسی ارائه میدهند.
لازم به ذکر است، براساس آخرین رتبهبندی که در زمینه اقتصاد دانشی توسط بانک جهانی صورت گرفته است، جمهوری اسلامی ایران در بین ۱۴۵ کشور مورد بررسی رتبه ۹۸ را کسب کرده و گرچه بالاتر از کشورهایی مانند پاکستان، هند و مراکش قرار گرفته است اما کشوری مانند ترکیه دارای رتبه ۶۱ است. براساس آخرین رتبهبندی انجام شده دانمارک، سوئد و فنلاند در ردههای اول تا سوم قرار گرفتهاند.
*کارشناس ارشد مدیریت انتقال تکنولوژی دانشگاه علامه طباطبائی
ارسال نظر