مهدی نصرتی

چندی قبل با حکم وزیر محترم علوم، دانشکده علوم اقتصادی به دانشگاه علوم اقتصادی ارتقا یافت و بدین ترتیب نخستین دانشگاه تخصصی کشور در زمینه علوم اقتصادی تاسیس شد. بدین ترتیب، انتظار می‌رود این دانشکده که تا پیش از این در راستای تربیت نیروهای مورد نیاز بازار کار کشور در حوزه اقتصاد فعالیت می‌کرد، با تبدیل شدن به دانشگاه در زمینه نوآوری‌های علمی، تحقیق و پژوهش، گسترش علوم مرتبط در سطوح دانشگاهی و حرفه‌ای و ایفای نقش موثر در جهت‌دهی به سیاست‌گذاری‌های کلان اقتصادی کشور نیز نقش پررنگ‌تری را ایفا کند. نیاز شدید کشور به گرایش‌های مختلف علوم اقتصادی (به معنی عام آن) شامل اقتصاد، حسابداری، فاینانس و شاخه‌های مرتبط مدیریتی و همچنین گسترش بازارهای مالی، توسعه بانک‌ها و بیمه‌های خصوصی، ورود ابزارهای جدید مالی و چشم‌انداز ورود بانک‌ها و موسسات مالی خارجی در میان‌مدت، لزوم تربیت نیروهای متخصص در این حوزه را دوچندان می‌کند.

از این رو به نظر می‌رسد همان‌طور که لازم است ظرفیت برخی رشته‌های مهندسی (همچون کشاورزی و نساجی) به شدت کاهش یافته و رشته‌هایی چون آی‌تی جایگزین آن گردند، لازم است برخی رشته‌های علوم انسانی نیز جای بیشتری را برای رشته‌های مالی و اقتصادی باز کنند. رشته‌هایی که بیش از آنکه علم محسوب شوند فن و تخصص به حساب می‌آیند.

این دانشگاه نوپا، از همین ابتدا می‌تواند رویکرد و هدف‌گذاری خود را با هدف تبدیل شدن به دانشگاهی مطرح در حد منطقه‌ای بنا نهد. بدین ترتیب از حساسیت‌های مقایسه با سایر دانشکده‌های داخلی نیز اجتناب می‌شود. متاسفانه نوعی جزیره‌گرایی در بیشتر دانشگاه‌های کشور حاکم است و این وضعیت به خصوص در علوم انسانی و اقتصاد شدیدتر است. این دانشگاه می‌تواند با بلندپروازی در رسیدن به رده‌های بالای علمی‌ و اجرایی، شبکه‌سازی و ارتباطات موثر را با سایر دانشگاه‌های داخلی مدنظر قرار دهد. همچنین شبکه‌سازی با دانشگاه‌های معتبر دنیا در آسیا و جهان به ویژه تعامل با دانشگاه‌‌های ممتاز در شرق آسیا در کشورهایی چون هند، چین، سنگاپور و مالزی و دانشگاه‌‌های موجود در خاورمیانه (لبنان، مصر، امارات، ترکیه) نیز می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد.

همچنین باید عنایت داشت که علوم اقتصاد به شکل امروزی آن حاصل صدها سال تجربه و تفکر بشری است، البته کسی منکر کاستی‌ها و نارسایی‌های این علوم نیست به ویژه که این علوم در مقایسه با بسیاری علوم دیگر، جوان محسوب می‌شوند و راهی طولانی برای پیمودن دارند. از سوی دیگر رشد و تعالی در حوزه‌هایی همچون اقتصاد اسلامی‌نیز یک شبه به دست نمی‌‌‌‌آید، ضمن اینکه تلاش در این حوزه به معنی نفی دستاوردهای بشری نیست.

همچنین با فراهم کردن انگیزه‌های مناسب و اطلاع‌رسانی جذاب می‌توان کاری کرد که مستعدترین و علاقه‌مندترین دانشجویان در حوزه اقتصاد و مالی جذب این رشته‌ها شوند. رسیدن به چنین هدفی حتی در کوتاه مدت نیز ممکن است، کما اینکه هم‌اکنون در کشورهای توسعه یافته نیز تقاضا برای تحصیل در رشته‌های مرتبط با اقتصاد، مدیریت بازرگانی و مالی بسیار بیش از رشته‌های مهندسی است. در مجموع اصول موفقیت یک دانشگاه را می‌توان مجموعه‌ای متشکل از مدیریت، اساتید و دانشجویان و ارتباطات موثر با مجامع علمی‌داخلی، خارجی و سیاست‌گذاری دانست.

اتخاذ چنین رویکردهایی مستلزم داشتن روحیه خلاق، استفاده از نیروهای جوان و تحصیلکرده به عنوان اساتید پرانرژی و استقبال از تغییرات در فضای بازار کار در سطح ملی و جهانی است که چشم‌انداز روشنی را پیش‌روی نخستین دانشگاه تخصصی علوم اقتصادی در کشور پدید می‌آورد و می‌تواند این دانشگاه را تبدیل به یکی از برند‌های معتبر بین‌المللی حداقل در سطح منطقه‌ای نماید.