اعراب جنگ غزه را چگونه میبینند؟
فرصتی برای صلح
با این حال رهبری عربستان سعودی خطی را اتخاذ و حفظ کرده است که چشمانداز عادیسازی روابط با اسرائیل را دستخوش تغییراتی کرده که پیش از آن در مصاحبه محمد بنسلمان با فاکس نیوز صورت متفاوتی به خود گرفته بود. بنسلمان در آن گفتوگو تاکید کرد که هر روز به عادیسازی نزدیکتر میشویم. پس از 7 اکتبر، ریاض با سازماندهی نشست اضطراری کشورهای اسلامی درصدد رهبری یک واکنش جمعی عربی و اسلامی برآمد. اما ملاحظات متفاوت کشورهای حاضر در اجلاس که در خروجی بیانیه متجلی شد، از مدتها پیش شکست در رسیدن به یک مکانیزم توافقی اقدام علیه اسرائیل را روی میز قرار داده بود. اختلافات درون منطقهای دولتهای اسلامی بر سر عادیسازی هرچه که باشد، هیچ یک از بازیگران عرب خلیج فارس بخشی از اردوگاه رادیکال علیه اسرائیل را تشکیل نمیدهند. نه عربستان سعودی و نه امارات هیچکدام خواستار اقدام سختتر نشدهاند، حتی در شرایطی که مقامات در انتقاد از اقدامات اسرائیل زبان سختتری را اتخاذ کردهاند.
منطق موضع گیریها، بیانیهها و اجلاسها به رهبری شورای همکاری و در راس آنها عربستان بخشی از فرآیند افزایش سطح چانهزنی در لحظه موعود است. این وضعیت را میتوان از جریان اصلی فکری و رسانهای که در این کشور میگذرد، به خوبی رصد کرد. مقاله «صلح یا سلاح» عبدالرحمن الراشد سردبیر سابق العربیه و الشرق الاوسط بخش مهمی از دیدگاه رهبری عربستان را بازتاب میدهد. راشد در این مقاله معتقد است اعراب هر چه در طول دهههای گذشته در منازعه با اسرائیل به دست آوردهاند، از مسیر صلح بوده و جنگ با اسرائیل تنها منجر به پیشروی آن شده است. بنابراین تا همین غزه و کرانه باختری هم از دست نرفته، به راهحل دو دولتی بپیوندیم. از زاویه این مقاله میتوان تغییر اولویتها را با دگرشی که در ژئوپلیتیک خاورمیانه در طول دهههای گذشته به وجود آمده برای دماسنج روابط دولتهای عربی خلیج فارس با اسرائیل در چشمانداز قرار داد.
قرار گرفتن شورای همکاری در کانون سیاسی و اقتصادی خاورمیانه با به حاشیه رفتن بازیگرانی چون عراق سوریه، مصر و لیبی، صدای بازیگرانی که در منازعه تاریخی اعراب و اسرائیل نقش حاشیهای داشتند را بلندتر کرده است. صدایی که صلح با اسرائیل را ندا میزند و روند آن را برای شکل دهی به یک خاورمیانه یکپارچهتر با اولویت اول اقتصاد و توسعه اجتنابناپذیر میداند. این وضعیت همچنین بازتابی از نگرانیها درخصوص عدممشارکت ایالات متحده در خاورمیانه و تمایل به تنوع بخشیدن و گسترش مشارکتهای امنیتی و دفاعی از سوی شورای همکاری خلیج فارس است که توضیح میدهد که چرا مقامات امارات متحده عربی تاکنون حمایت عمومی از توافقنامه ابراهیم را حفظ کردهاند.
در این میان اگرچه مقامات قطری در موقعیت کاملا متفاوتی قرار گرفتهاند و دوحه به قلب مذاکرات دیپلماتیک برای آزادی اسرا و گروگانها تبدیل شده است، اما منطق حل و فصل اختلافات بینالمللی به عنوان هسته و مرکز سیاست خارجی این کشور که برای بیش از دو دهه نقش واسطهای را ایفا کرده، میتواند ابزارهای چانه زنی دوحه در پساجنگ را افزایش دهد. نقشی که طبیعتا برای قطر به عنوان متحد خاورمیانهای آمریکا بیش از پیش بر راهحل دو کشوری متمرکز و متمایل خواهد شد.
صدای صلح البته چندان کم هزینه و بیسر و صدا نیست. رهبران سیاسی ممکن است از قطع رابطه علنی با اسرائیل در بالاترین سطح خودداری کنند، اما باید با بخشی از افکار عمومی خشمگین و چشماندازی که در آن اصطلاحاتی مانند نسل کشی به طور فزایندهای برای توصیف اقدامات اسرائیل استفاده میشود، مقابله کنند. این واقعیت که بعید است بازگشتی به وضعیت پیشین وجود داشته باشد، همانطور که در 6 اکتبر وجود داشت، مجموعه جداگانهای از مسائل را برای عادیسازان و غیرعادیسازان در خلیج فارس ارائه میدهد. طبیعتا مقامات اماراتی یا بحرینی یا مراکشی نمیتوانند بگویند که تصمیم به به رسمیت شناختن اسرائیل بدون هیچ پیشرفت معنیداری در مسائل فلسطین، منطقه را امنتر یا باثباتتر کرده است.
مقامات سعودی ممکن است در گفتوگوهای خود در مورد عادیسازی وقفهای را اعلام کرده باشند، اما این واقعیت که آنها درها را برای از سرگیری باز گذاشتهاند، به اگر و زمانی که بهصورت عملیتر در این مسیر قرار گیرند پادشاهی اهرم بالقوه میدهد. ممکن است ماههای آینده مشخص شود که آیا نسخه بهروز شده طرح صلح عربی که در سال 2002 توسط سعودیها رونمایی شد، ارائه میشود یا گامهای دقیق و عملیتری به سوی واقعیت دو دولتی قابل دوام، پیشنهاد میشود. آنچه کاملا روشن شده این است که 7 اکتبر و پیامدهای آن نشان داد که همگرایی اعراب و اسرائیل نمیتواند به طور پایدار از موضوع اسرائیل و فلسطین جدا شود.
با درک چنین زمینهای و پیچیدگیهای ناشی از آن، بیش از آنکه مسیر دولتهای عربی خلیج فارس به سمت تخاصم و منازعه با اسرائیل پیش برود، جنگ غزه کالبد بیجان راهکار دو دولتی و طرح صلح عربی را روح دوبارهای بخشیده و دوحه و ریاض تلاش خواهند کرد تا این برگ برنده را برای دستیابی به یک صلح کم هزینه با اسرائیل مورد چانه زنی قرار دهند.