سر بریده سخن بگوید

مترجم: حسین راستگو

اکونومیست

ده سال گفت‌وگو‌های تجاری اختلاف‌ها را نه کمتر، که تند و تیز‌تر کرده است. هدف این بود که مذاکرات دوحه، آغازی بر پایان باشد. افراد درون سازمان تجارت جهانی (دبلیو‌تی‌او) ماه‌ها در ژنو در این باره بحث کرده‌اند که انتشار مجموعه‌ای باز‌بینی‌شده از متن گفت‌وگو‌های تجاری دور دوحه، شرطی ضروری برای دستیابی به توافق تا پایان سال ۲۰۱۱ است. چنین کاری شاید لازم باشد، اما به هیچ رو کافی نیست. این اسناد در ۲۱ آوریل بیرون داده شد، اما پاسکال لامی، رییس دبلیو‌تی‌او در یک بر‌آورد سر‌راست و پوست‌کنده از وضعیت حاکم، به وجود «یک شکاف آشکار سیاسی» که «نمی‌توان روی آن پل زد»، اشاره کرده است. به گفته او دستیابی به توافق در سال جاری مورد «تردید جدی» است.

آخرین تلاش بزرگ برای کامل کردن این مرحله از مذاکرات با یک رشته اتهام‌زنی‌های گوناگون در جولای ۲۰۰۸ به شکست انجامید. افراد خوش‌بین بر این اندیشه بودند که تنها اگر به قدر کافی بکوشیم، می‌توانیم اختلافات میان کشور‌های ثروتمند به رهبری آمریکا و اتحادیه اروپا و اقتصاد‌های نو‌پا که چین، هند و برزیل راه‌بری‌شان می‌کنند را از میان بر‌داریم. ورود مایکل پانکه در مقام نماینده رسمی آمریکا به سازمان تجارت جهانی سبب شد که بحث‌هایی جدی از سر گرفته شود، اما ظاهرا این گفت‌وگو‌ها به جای آن که به همگرایی کشور‌های عضو سرعت بخشیده باشند، زمینه‌های نا‌ساز‌گاری جدیدی را آشکار کرده‌اند.

در سال ۲۰۰۸ اختلاف‌ها بر توانایی کشور‌های در حال توسعه جهت پاسخ‌دهی به افزایش واردات کشاورزی متمرکز بود. اکنون به نظر می‌آید که مایه واقعی دشمنی، کاهش پیشنهادی تعرفه کالا‌های کار‌خانه‌ای است. آمریکا گفت‌وگو‌های دور دوحه را آخرین فرصت برای واداشتن اقتصاد‌های نو‌ظهور و به تندی در حال رشدی مانند چین و هند به کاستن از تعرفه واردات این قبیل کالا‌ها که در دور‌های پیشین کاهش یافته‌اند، (اما همچنان از تعرفه‌های وضع‌شده در کشور‌های ثروتمند بسیار بالا‌تر هستند) می‌داند. این کشور دست‌کم در برخی بخش‌ها خواهان نزدیک شدن نرخ‌های تعرفه به حالت برابری است، چون گمان می‌کند که تعرفه‌های اندکی که خود وضع کرده، امتیاز چندانی را جهت ارائه در گفت‌وگو‌های آینده برایش باقی نمی‌گذارند، اما بازار‌های تازه‌پا بر این نکته انگشت می‌گذارند که هیچ گاه هدف از گفت‌وگو‌های دور دوحه، دستیابی به چنین هم‌سازی‌هایی نبوده است. این دید‌گاه‌ها به شکلی بنیادین با یکدیگر نا‌همخوانی دارند.

پاسکال لامی در یاد‌داشت خود از کشور‌های عضو می‌خواهد که به خوبی درباره «پیامد‌های دور ریختن ده سال کار منسجم چند‌جانبه» بیندیشند، اما به واقع شاید همین ده سال، ریشه بن‌بست گفت‌وگو‌های دوحه باشد. در این دوره، وزن اقتصاد‌های نو‌ظهور به شدت افزایش یافته است. بین سال‌های ۱۹۹۸ و ۲۰۰۱ کمتر از نصف رشد جی‌دی‌پی دنیا در خارج از کشور‌های ثروتمند ریشه داشت، اما بر پایه بر‌آورد آی‌ام‌اف (صندوق بین‌المللی پول) نزدیک به ۷۵ در‌صد از افزایش جی‌دی‌پی جهانی در سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ نیز از خارج از آنها سر‌چشمه خواهد گرفت. از این رو کشور‌های ثروتمند بیشتر از زمانی که اهداف دور دوحه تعیین می‌شد، نگران دستیابی به بازار‌های نو‌ظهور هستند.

هدف این بازار‌های تازه‌پا نیز دگر‌گون شده است. اکنون بسیاری از کشور‌های در حال توسعه بیش از آن که دل‌مشغول پایین نگه داشتن یارانه‌ها در کشور‌های ثروتمند باشند، به مهار قیمت مواد غذایی می‌اندیشند. افزون بر آن آدیتا ماتو از کار‌شناسان بانک جهانی اعتقاد دارد که کشور‌هایی مانند هند و برزیل، اکنون بیشتر از واردات از کشور‌های ثروتمند، نگران واردات ارزان از چین هستند. در اصل ممکن بود که این کشور‌ها به گشایش بازار‌های خود در برابر دنیای ثروتمند - اگر هم‌زمان به ورود کالا‌های چینی بیشتر نمی‌انجامید - مایل باشند.

برخی افراد درون دبلیو‌تی‌او این ایده را مطرح می‌کنند که با جدا کردن بخش‌هایی از توافق‌نامه دوحه که کمتر از همه جنجال‌بر‌انگیز بوده‌اند، چیز‌هایی را از این گفت‌وگو‌ها حفظ کنند که البته اصلا آن چه که رهبران دنیا در آغاز مذاکرات در سال ۲۰۰۱ در ذهن داشتند، نیستند، اما هنگامی که بدیلی وجود ندارد، این کار جذاب‌تر به نظر می‌رسد.