نوبل اقتصادی برای نظریه‌پرداز آمریکایی

نیلوفر قدیری - «ادموند فلپس» استادعلوم اقتصاد دانشگاه کلمبیای آمریکا جایزه نوبل اقتصاد امسال را از آن خود کرد. او در عصر «رکود بزرگ» متولد شد، رکودی که بهای سنگینی برای خانواده او داشت و منجر شد که پدر و مادر او هر دو شغلشان را از دست بدهند. تمرکز مطالعات «فلپس» موضوع بیکاری است که بزرگ‌ترین کارشناسان و سیاست‌گذاران نتوانسته‌اند آن را حل کنند.

اکثر استادان و محققان بر دوش غول‌های بزرگ قد علم می‌کنند. اما فلپس با گام‌های خود به خط پیروزی رسید. در سال ۱۹۵۸ «ویلیام فیلیپس» استاد دانشکده اقتصاد لندن نشان داد که در چند صد سال گذشته بیکاری در انگلیس در سطح پایینی بوده و تورم دستمزدها بالا بوده است. از سوی دیگر در دوره‌هایی که تورم پایین بوده، بیکاری افزایش یافته است. کارشناسان اقتصادی به سرعت چنین نتیجه‌گیری کردند که سیاستگذاران با واقعه‌ای بزرگ در اقتصاد کلان روبه‌رو هستند که آن را موج «فیلیپس» خواندند. وقتی بیکاری ۶درصد است تورم یک درصدی وجود دارد و وقتی بیکاری کاهش می‌یابد تورم تا ۳درصد بالا می‌رود.

این همان اتفاقی است که در آمریکا و زمانی روی داد که آقای فلپس اولین مقاله خود را در این باره در سال ۱۹۶۷ منتشر کرد.

در چنین بازار فشرده کاری شرکت‌‌ها با افزایش دستمزدها کارگران را جذب می‌کنند. آن وقت هزینه این افزایش دستمزد را با بالا بردن قیمت‌ها جبران می‌کنند و در واقع کارگران را فریب می‌دهند.

در نتیجه سیاست‌گذاران فقط از طریق فریب‌دادن می‌توانند بیکاری را کاهش دهند. اما همان‌طور که فلپس می‌گوید، «انسان موجودی متفکر و ویژه است. کارگران بالاخره متوجه می‌شوند و حقوق بالاتری را طلب می‌کنند تا هزینه‌های بالای زندگی جبران شود، چرا که تورم همیشه یک قدم جلوتر از میزان انتظار آنها است.

اقتصاد وقتی به آرامش می‌رسد که انتظارات کارگران تامین شود، قیمت‌ها مطابق پیش‌بینی‌ها پیش رود و کار کارگران با فریب به فروش نرسد. فلپس می‌گوید، تورم تا وقتی بیکاری به حد طبیعی‌اش نرسد، کاهش نخواهد یافت. وجود بیکاری باید توجیهی داشته باشد. توجیه فلپس این بوده که بیکاری برای کارگران مفید است چون وفاداری آنها را به شرکت‌ها و تعهد آنها را به شغلشان تضمین می‌کند. وقتی گفته می‌شود بیکاری به حد «طبیعی» برسد، منظور از کلمه طبیعی حد مطلوب نیست. منظور از طبیعی، شرایط مطابق با توان بانک‌‌های مرکزی برای چاپ پول است.

کارشناسان اقتصادی از جمله بعضی از دانشجویان فلپس تلاش زیادی کرده‌اند تا این «حد طبیعی» را تخمین بزنند. فلپس شاخص‌هایی را پیشنهاد داده تا این حد طبیعی را پایین بیاورد. او در کتابی در سال ۱۹۹۴ تلاش کرد نظریه کلی برای چگونگی تعریف «حد طبیعی» بیکاری ارائه کند، بعضی عوامل مهم از نظر او در این ارزیابی‌ها، مزایای بیکاری و مالیات بر حقوق است که مورد قبول بسیاری از کارشناسان است. او و همکار فرانسوی‌اش «ژان پال فیتوسی» دلیل بیکاری رو به رشد در اروپا در دهه ۱۹۸۰ را کسری بودجه دولت ریگان می‌داند که در داخل کشور توسعه ایجاد کرد، اما در بقیه دنیا باعث افزایش بیکاری شد. نظریه‌های فلپس درباره بیکاری سرانجام او را از سایه بیرون آورد و جایزه‌ای را به او اختصاص داد که از مدت‌ها قبل استحقاق آن را داشت.

اکونومیست