گفتوگو با کارگردان نمایش «لابوهم»
زندگی هنرمندان زیرشیروانی مسکوت ماند
علیرضا تهرانی- او مسحور اسطورهها است، دغدغه اصلیش تراژدیهای یونان باستان، آثار کلاسیک جهان و تئاتر اپرا است. شکسپیر را میستاید و او را تمامناشدنی میداند. گیلگمش، مدهآ، اورفه، شهرزاد و هفت قصهاش نمایشهایی است که تا به امروز به رشته تحریر درآورده. محسن حسینی از آن دسته کارگردانانی است که نمایشها و شیوه اجرایش همیشه برای مخاطبان تئائر وسوسه برانگیز بوده است. عدم اجرای نمایش جدیدش «لابوهم» بهانهای شد تا با او گفتوگویی درباره نمایش مسکوت مانده و وضعیت فعلی تئاتر انجام دهیم.
حسینی درباره عدم به صحنه رفتن نمایش جدیدش گفت: «در «لابوهم» تصمیم داشتم از ۹بازیگر حرفهای و ۱۶نفر از دانشجویان و فارغالتحصیلان تئاتر استفاده کنم، اما برآورد بودجه این نمایش بالاتر از سقف بودجه سالن قشقایی تئاتر شهر بود و من نمیتوانستم با آن بودجه از هنرپیشههای مورد علاقهام استفاده کنم و همین امر دلیلی شد تا کار را به صورت کامل کنار بگذارم. من در زندگی یاد نگرفتهام که ارزان کار کنم و به هیچ وجه قصد شوخی با تماشاچی را ندارم. مخاطبان امروز تئاتر متفاوت هستند، آنها تصمیم گرفتهاند که تلویزیون را رها کنند و به دیدن تئاتر بیایند و ما وظیفه داریم نمایش با استاندارد بالایی به صحنه ببریم.»
وی سپس درباره لابوهم توضیح داد: «لابوهم رمانی بود که ۱۶۰سال پیش توسط نویسندهای فرانسوی به نام «هنری مورگر» نوشته شد و ۵۰سال بعد یک موسیقیدان بزرگ ایتالیایی براساس این رمان، اپرایی به نام «لابوهم» کار میکند و در سال ۱۹۹۳ «اکی کاهر سمکی» یک نسخه سینمایی از آن میسازد. حدود ۱۰ماه روی این اثر کار کردم و سه ورسیون نمایش از آن را به مرکز هنرهای نمایشی تحویل دادم.»
این کارگردان تئاتر سپس درباره مضمون «لابوهم» گفت: این نمایش به شیوه زندگی، مشکلات مالی، آثار هنری و ارتباط با مخاطبین هنرمندانی میپردازد که زیر شیروانی زندگی میکنند. به گفته «پیتر بروک» تئاتر یعنی نبض زمان، نمایشهای من آداپته زمان خود است که متاسفانه این پروژه مسدود ماند.» این نمایشنامهنویس درباره شیوه نگارش متونش گفت: «هیچ گاه به سوی متن مشخصی نرفتهام، بلکه با توجه به موضوعی خاص، موضوع نمایشهایم را انتخاب میکنم، پیشتولید نمایشهایم از پیش تولید سینما بیشتر است، در این هفت سال که در ایران هستم هر دو سال یک بار نمایش را به صحنه بردهام و مورد استقبال تماشاگران قرار گرفته است. این پژوهشگر و استاد دانشگاه درباره سیستم اداره تئاتر در ایران افزود: «تئاتر در ایران صددرصد دولتی است و ما بخش خصوصی نداریم و نیروهایی که بتوانند کمک مالی کنند، هنوز پاپیش نگذاشتهاند. نحوه انتخاب گروههای تئاتر نیز به هیچ وجه عادلانه نیست». او درباره حضور بخش خصوصی و اسپانسرها در تئاتر میگوید: «در خارج از کشور شرکتهای بزرگی از تئاتر حمایت میکنند، زیمنس، AEG، بوش، فیلیپ، موریس و... این شرکتها توسط کارشناسان و هنرمندان، آرتیستها را کشف میکنند و آنها را تحت پوشش خود قرار میدهند. برایشان مهم است از گروهی که میخواهند حمایت مالی کنند، چقدر در تکامل توسعه و رشد صحنه معاصر شاخص است. دولت مبلغی را که این شرکتها به گروهها پرداخت میکنند را از مالیات سالانهشان کم میکند و شامل یک بخشودگی مالیاتی میشوند که به مالیات فرهنگی مشهور است. این جریان باعث میشود که هم ارزش کارها بالا رود و هم شرکتها تلاش کنند گروههای بهتری را برای خود جذب کنند. اما در اینجا دولت متولی، تهیه کننده و تولیدکننده تئاتر است. ما بخش خصوصی و سرمایهگذار نداریم، شرکتهای خصوصی به فکر منافع شخصی شان هستند و حوصله سرمایهگذاری در این امر فرهنگی را ندارند».
کارگردان نمایش اورفه درباره تخصیص بودجه دولت به تئاتر گفت: «در یک سال و نیم گذشته بودجه تئاتر در ایران بنابه ادعای مسوولان چیزی معادل ۳میلیارد تومان افزایش یافته که این امر قابل توجه است.
ما از نظر نیروی پرسنلی سالانه یک هزار فارغالتحصیل داریم. مرکز نمیتواند پاسخگوی فارغالتحصیلان باشد. دولت باید نسبت به ظرفیت تئاتر کشور دانشجو بپذیرد. دانشجوی سال سوم کار به صحنه تئاتر شهر میآورد و این اشتباه است. ورودی تئاتر شهر امروزه با ورودی دانشگاه آزاد تفاوتی ندارد!»
حسینی که زیر نظر استادانی چون «هانس»، «تیز لمان» و «آندره ویرث» از دانشگاه «یوستوس لیبیک» آلمان در رشته «تئاتر، درام و ارتباطات» فارغالتحصیل شده درباره وضعیت فعلی تئاتر در ایران تصریح کرد: «وضعیت تئاتر از نظر زبان اسفناک است. جای شکسپیر، ایبسن و چخوف خالی است، تئاتر از نظر زبان در حال سقوط است، محتوای نمایشها یا صفحات حوادث روزنامهها است یا مانند برنامههای طنز تلویزیونی عمل میکند. متاسفانه زبان تنزل پیدا کرده و زبان فاخرانه کم شده است. شعار تئاتر برای همه درست نیست، تئاتر مکانی است برای تلطیف ساختن زبان. در هر کشوری اگر بخواهند با ارزشهای زبان آنجا آشنا شوند، میگویند سری به تئاترش بزن. در سال ۲۰۰۳ بنا به گفته کارشناسان فرهنگی پاریس، کشوری که سومین مکان زبده برای اجرای کارهای شکسپیر را داشت بنگلادش بود و این نشاندهنده این است که در این کشور چقدر شکسپیر و زبان مهم بوده است». او سپس درباره حضور کلام در تئاتر تجربی توضیح داد: «برخلاف بعضی افراد تئاتر تجربی به معنای تئاتر بیکلام نیست، اتفاقا یکی از اهداف و وظایفی که در تئاتر تجربی وجود دارد، بازنگری به طور تجربهگرایانهتر با مساله زبان است که کاربردهای دیگری را در زبان ایجاد میکند. به عنوان مثال «آنیار اشلیف» کسی بود که در اواخر دهه ۸۰ و ۹۰ دست به تجارب حیرتانگیزی در حوزه زبان در آلمان زد. او با بازخوانی و نگرش نوینتر نسبت به کاربرد و توسعه همسرایان موجی ایجاد کرد و گروه کر و همسرایان که تقریبا از بین رفته بود، دوباره زنده شد».
محسن حسینی که در حال حاضر مشغول تمرین برای بازی در نمایش به کارگردانی محمد حاتمی است، در پایان ابراز امیدواری کرد که با همکاری و مساعدت مرکز هنرهای نمایشی بتواند نمایش «لابوهم» را سال آینده و با بودجهای مناسب به روی صحنه ببرد.
ارسال نظر