گروه حوادث- راز اقدام یک پدر برای رهایی از دست بچه‌های خردسالش پس از ۴۸ سال فاش شد. این مرد وقتی همسرش را طلاق داد با ادعای اینکه پدر و مادر بچه‌هایش قربانی حادثه زلزله شده‌اند آ‌نها را به بهزیستی سپرد. بنا به این گزارش یک مرد ۵۲ ساله با مراجعه به شعبه ۱۷۱۴ دادگاه خانواده تهران و ارائه دادخواست اثبات نسب و ابطال فوت در شناسنامه خود گفت: در سال ۱۳۳۲ در شهر گرگان متولد شدم و وقتی سه سال بیشتر نداشتم پدر و مادرم تصمیم به جدایی گرفتند و پدرم حضانت من و خواهر ۵ ساله‌ام را به مادرمان واگذار کرد و برای زندگی جدید‌ش راهی تهران شد. مادرم ۱۹ سال بیشتر نداشت و با داشتن دو بچه خردسال تصمیم به ازدواج مجدد گرفت و یک هفته بعد از این ازدواج پدرم با تهدید و اجبار، ما را از مادرمان گرفت و در میان گریه‌ها و بی‌تابی‌های ما و التماس‌های مادرمان او ما را از هم جدا کرد و به تهران آورد.

این مرد در ادامه گفت: پدرمان رییس یکی از بانک‌های تهران بود و با نفوذ و قدرتی که داشت ما را به بهانه مرگ پدر و مادرمان در زلزله الاشت و سوادکوه به یک بنگاه خیریه سپرد و ما به عنوان کودکان بی‌سرپرست سال‌ها در بهزیستی زندگی کردیم و با نام پدر و مادران فرضی شناسنامه‌هایمان ثبت شد.

سال‌ها گذشت و من با سعی و تلاش موفق به تشکیل خانواده و یافتن شغل و موقعیت اجتماعی مناسبی شدم و چون تنها خواهرم در اثر بیماری درگذشت تصمیم به پیدا کردن پدر و مادر واقعی‌ام گرفتم. پس از تحقیق یکی از بستگان مادرم را پیدا کردم و متوجه حقیقتی تلخ شدم. پدرم در سال ۶۰ در اداره ثبت احوال کرج مرگ مرا در اثر بیماری مالاریا ثبت و شناسنامه واقعی مرا باطل کرده بود و در تمام این سال‌ها با ارائه نام من از اداره خودش حق اولاد دریافت کرده است. پدرم در سال ۶۸ در حالی که از ازدواج دیگر خود در تهران صاحب ۵ بچه بوده در گذشته و در گواهی انحصار وراثت او فقط نام بچه‌های دیگرش ثبت شده است.

قاضی دادگاه خانواده پس از احضار وراث این پدر و انکار آنان در داشتن رابطه خویشاوندی با این مرد ختم دادگاه را صادر و دلایل این مرد را مردود اعلام کرد.

پس از صدور این حکم، مرد ۴۸ ساله مهلت قانونی نسبت به آن اعتراض و تقاضای رسیدگی مجدد پرونده را در دادگاه تجدیدنظر استان تهران کرد.

قاضی کرباسچی، رییس شعبه ۲۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران و عارفه مدنی و زرگری، مستشاران این دادگاه دستور جلب نظریه سازمان پزشکی قانونی و احضار شهود و مطلعان برای ادای شهادت در دادگاه را صادر کردند.

پس از ثبت اظهارات ۴ شاهد و بررسی سوابق اسناد سجلی و رونوشت طلاق والدین این مرد و بررسی پرونده موجود در کارگزینی بانک که همگی حکایت از صحت اظهارات این مرد داشتند هیات قضایی شعبه ۲۶ دادگاه تجدیدنظر حکم بدوی را نقض و حکم به انتساب نسب این مرد از پدر و مادر واقعی‌اش را صادر و اعلام کردند اگر چه هویت واقعی این مرد محرز و اعلام مرگ وی خلاف است، اما ابطال سند سجلی این مرد و تصحیح شناسنامه از دعاوی حقوقی و خارج از موارد صلاحیت دادگاه‌های خانواده است و این دادگاه فقط در مقام رسیدگی به موضوع ادعای نسب اقدام به صدور حکم کرده است.

حکم صادره از سوی دادگاه تجدیدنظر در شعبه ۳۰ دیوان عالی کشور مورد تایید قرار گرفت و با تایید این رای قضایی این مرد پس از سال‌ها موفق به اثبات نسب و شناسایی والدین واقعی خود پس از مرگ آنها شد.