معناگرایی همراه با طنز و دلهره

امیر موسوی - دیگر سال‌ها است که به محض اینکه اولین لقمه‌های افطار از گلو پایین می‌رود، دست ها به سمت کنترل تلویزیون می‌رود و با انتخاب شبکه مورد علاقه، چشم‌ها به صفحه جادویی دوخته می‌شود تا سرگذشت ۳۰ شبه شخصیت‌های سریال‌های مختلف را دنبال کنند. با شادی‌هایشان، خوشحال شوند و لعن و نفرین را نثار مسببان بدبختی آنان بکنند. رویکرد کلی این گونه سریال‌ها در سال‌های گذشته، صرفا پر کردن آنتن در ساعات بعد از افطار و سرگرم کردن مردم در ساعاتی بود که شهر خلوت می‌شد و اوقات فراغت عامه مردم، نیاز به پر شدن توسط برنامه‌سازان تلویزیونی داشت. در این سال‌ها ژانرها و موضوعات مختلف در این سریال‌ها مورد آزمایش قرار گرفت و پخش شد اما آنچه بیش از همه توجه تماشاگران تلویزیون را به سمت خود می‌کشید موضوعات طنز و فانتزی بود که توسط رضا عطاران و پریسا بخت‌آور ساخته می‌شدند و روی آنتن می‌رفتند. اما رمضان سال پیش، شبکه ۲ سیما اقدام به ساخت و پخش سریالی کرد که نه تنها در بخش جلوه‌های ویژه تصویری یک گام به جلو برای تلویزیون بود بلکه جسارت بی‌سابقه‌ای را در موضوع داستان را نیز به دنبال داشت. این سریال در رقابت تنگاتنگ با «خانه به دوش» سریال شبکه سوم سیما ساخته رضا عطاران توانست گوی سبقت عنوان بهترین سریال مناسبتی را از آن خود کند اما این تازه شروع ماجرا بود. با مخالفت نانوشته مهندس ضرغامی با برنامه‌های طنز و تاثیر این نوع موضوعات در سطوح بالای مدیریتی سازمان صدا و سیما و به راه افتادن همایش‌های متفاوت در تبیین سریال‌سازی معناگرا می‌شود حدس زد که زلزله‌ای در نوع برنامه‌سازی مناسبتی صدا و سیما در راه است. این جریان با ورود کارگردان‌های تازه‌نفسی چون افخمی، لطیفی تقویت شد و باید منتظر بازخورد سریال‌های ساخته‌شده در رمضان ۱۳۸۵، در جامعه بود با اینکه هنوز هیچ کدام از سریال‌های امسال به پایان نرسیده‌اند اما تصمیم داریم تا نگاهی گذرا و تحلیلی به آنچه امسال، از دریچه نگاه برنامه‌سازان به جا گذشته است مقدمه‌ای را برای نقدی کارشناسانه‌تر و ریزبینانه‌تر در آینده را به رشته تحریر درآوریم.

امسال، در رمضان ۱۳۸۵ ایران‌زمین، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ۴مجموعه تلویزیونی به نام‌های صاحب‌دلان از شبکه یک، آخرین گناه شبکه ۲، زیرزمین شبکه ۳، بوی خوش زندگی شبکه تهران را آماده پخش کرد که با زمان‌بندی مناسب‌تری نسبت به سال‌های گذشته پخش می‌شوند. نکته مهم حضور ۲ کارگردان مطرح سینمای ایران در پشت ۲پروژه از این مجموعه‌ها و حضور تعداد زیادی از بازیگران نسل جدید و قدیم سینما و تلویزیون ایران در این مجموعه‌ها است. اینک یک به یک نگاهی گذرا به آنچه از این مجموعه‌ها شاهد بوده‌ایم می‌اندازیم.

۱ - نام مجموعه: صاحب‌دلان

کارگردان: محمدحسین لطیفی

نویسنده: علیرضا طالب‌زاده

بازیگران: حسین محجوب، محمد کاسبی، سیروس گرجستانی، باران کوثری، برزو ارجمند، پوریا پورسرخ

تحلیل مجموعه:

محمدحسن لطیفی خود را در تلویزیون ماندگار کرد. هرچند صاحب‌دلان آن طور که انتظار می‌رفت از کیفیت بالای فنی برخوردار نیست، اما در مقایسه با دیگر آثار این لیست، در پله اول قرار می‌گیرد. همه می‌دانند که کارگردانی یک اثر سینمایی با یک اثر تلویزیونی ۱۸۰درجه تفاوت دارد و هرکدام نیازمند دید خاص خود است و معمولا کارگردان‌هایی که با دید سینمایی وارد تلویزیون می‌شوند شکست می‌خورند. اما لطیفی با صاحب‌دلان نشان داد مدیوم تلویزیون را بلد است و موفقیت مجموعه‌های سفر سبز و وفا در جذب مخاطب اتفاقی نبوده است. مهم در تلویزیون مخاطب است و مخاطب راضی از پای مجموعه صاحب‌دلان برمی‌خیزد.

علیرضا طالب‌زاده قبلا فیلمنامه مجموعه‌های موفقی چون «در پناه تو» و «دوران سرکشی» را نوشته است و این بار در صاحب‌دلان، فیلمنامه‌ای قوی و پرکشش را در اختیار لطیفی قرار داده است. فقط به عنوان مثال به حجم دیالوگ‌هایی که در صحنه حضور سیدخلیل و دینا در خانه جلیل و قرآن به سرگرفتن همسر جلیل، بین شخصیت‌ها رد و بدل می‌شود توجه بکنید و اینکه چطور هر دیالوگ درست بر روی شخصیت نشسته است و هر دیالوگ چطور از متن جامعه امروزی تهران سال ۱۳۸۵ برداشت شده است، گویای قدرت فیلمنامه‌نویس در ایجاد درامی پرتعلیق بدون تکیه بر تصادف و قضا و قدر است. این قوت در دیالوگ‌نویسی حتی در شخصیت‌های نوعی ماجرا هم به چشم می‌خورد. داستانی که طالب‌زاده خلق کرده، بسیار محکم و به دور از آب‌بستن‌های معمول در تلویزیون، درامی جذاب را آفریده است.

بازی بازیگران این سریال، آنقدر طبیعی و باورپذیر از آب درآمده است که در بعضی از لحظات دوربین لطیفی قادر به ثبت همه لحظات بازی آنان نیست و به قول معروف از بازی آنان عقب می‌افتد. به طور مثال، باورپذیری نقش دینا با بازی خوب باران کوثری و پدر بزرگش با بازی حسین محجوب را با رابطه پدر و دختر سریال آخرین گناه مقایسه کنید. در کل وقتی لطیفی توانسته است پوریا پورسرخ را به عنوان بازیگر به مخاطب بقبولاند باید قبول کرد که درجه کیفیت این مجموعه خوب رو به عالی است.

۲ - نام مجموعه: آخرین گناه

کارگردان: حسین سهیلی‌زاده، بازیگران: جمشید مشایخی، علی دهکردی، حمیدرضا پگاه، مینا لاکانی

تحلیل مجموعه:

حسین سهیلی زاده با مجموعه «روزهای اعتراض» که در دهه فجر گذشته پخش شد اولین مجموعه مناسبتی خود را تجربه کرد وگویا آن مجموعه به مذاق مدیران شبکه ۲ خوش آمده است که ساخت مجموعه ماه رمضان خود را نیز به او سپرده‌اند اما حاصل این کار، خراب کردن موضوعی با قابلیت کار فراوان است. این مجموعه حتی در بحث جلوه‌های ویژه کامپیوتری هم ضعیف‌تر از مجموعه پارسال شبکه ۲ است چه برسد به پیشبرد قصه که الان هم در قسمت حدود ۲۳ هنوز گره اصلی داستان مطرح نشده است و در نتیجه احتمالا با پایان‌بندی خوب و شاهکاری هم مواجه نخواهیم بود. در قسمت قبل به بازی ضعیف ۲ شخصیت این مجموعه اشاره کردم که تنها نمونه‌ای از در نیامدن شخصیت‌ها در داستان این مجموعه و انتخاب غلط بازیگران است.

۳ - نام مجموعه: زیرزمین

کارگردان: علیرضا افخمی، نویسنده: علیرضا بذرافشان، بازیگران: فتحعلی اویسی، ابوالفضل پورعرب، مهران رجبی، مهتاج نجومی

تحلیل مجموعه:

علیرضا افخمی با ساخت سریال «تب سرد» و جنجال‌هایی که به همراه داشت تا آستانه محو شدن از لیست کارگردان‌های تلویزیونی پیش رفت اما با «او یک فرشته بود» چنان بازگشت قدرتمندی داشت که جریان ساز اصلی موج موسوم به سریال‌سازی معناگرا نام گرفت امسال با قصه‌ای از علیرضا بذرافشان به شبکه ۳ رفت و سریالی را تصویب کرد که از جدیت فضای سال گذشته بویی نبرده و حتی در مواقعی گوشه‌هایی به ماجراهای طنز و بامزه نیز می‌زند. هر چند سوژه قصه بسیار شبیه سریالی است که سال‌‌ها پیش سیروس مقدم با بازی ابوالفضل پورعرب برای ماه رمضان شبکه ۳ ساخت، اما نوع دیدگاه افخمی در این سریال نیز به مانند دو اثر قبلی او نیز دیده می‌شود و همین امر این سریال را با تمام ضعف‌هایش، چند پله بالاتر از آن سریال قرار می‌دهد.

علیرضا افخمی به مانند برادرش، از عشاق فیلم‌های آمریکایی و سبک فیلمسازی پرهیجان و پرضرباهنگ هالیوود است. این را از نوع قصه‌‌هایی که برای روایت انتخاب می‌‌کند می‌شود فهمید اما در این سریال، ضرباهنگ قسمت‌های اولیه آنقدر کند و پیشبرد قصه ناچیز بود که عملا داشت سریال را به ورطه نابودی می‌کشاند. اما ضبط همزمان سریال، این فرصت را به افخمی داد تا با وارد کردن جزئیات تازه و مانورهای تازه روی بازی بازیگران این نقیصه را جبران کند و اکنون سریال روی ریتم مطلوب خود افتاده است اما همچنان از کمبود شاخ و برگ منطقی در قصه رنج می‌برد و این باعث می‌شود تا در هر چند قسمت شاهد کنش تازه‌ای در داستان باشیم.

نکته دیگر انتخاب درست موسیقی متن سریال است. صدای غالب در اکثر صحنه‌ها صدای ساکسیفونی است که به خوبی نشان‌دهنده تنهایی شخصیت‌های قصه است.

برای بذرافشان نویسنده این سریال نسبت به سریال «خط قرمز» که نوشته بود، جهش قابل توجهی به شمار می‌رود.

به طور کلی این سریال احتمالا رتبه دوم جذب مخاطب را به خود اختصاص خواهد داد و در پرونده کاری کارگردان به عنوان متوسط رو به خوب ثبت می‌شود.

۴ - نام مجموعه: بوی خوش زندگی

کارگردان: علی شاه حاتمی

بازیگران: مجید صالحی، علیرضا ناجی، پویا امینی

تحلیل مجموعه:

برعکس محمدحسین لطیفی، علی شاه حاتمی نشان داد که موفقیت در «خوش رکاب» کاملا تصادفی بوده است و شناخت مدیوم تلویزیون از عهده او برنمی‌آید.

علی شاه حاتمی در سریال «خوش غیرت» هم همه بار سریال را به دوش مجید صالحی گذاشت تا با مزه‌پرانی‌های لوس و تکراری او موفقیت سریال «خوش رکاب» را تکرار کند و این بار در این سریال هم این اشتباه را تکرار کرد تا با ۲ شکست پی‌درپی همان طور که از صحنه سینما بیرون رفت جایی در تلویزیون هم نداشته باشد. دیالوگ‌های سست و تصنعی سریال نشان می‌دهد حتی یک مطالعه سطحی هم قبل از شروع فیلمبرداری بین بازیگران انجام نشده است.

لهجه زبان آذری بازیگر نقش دختر انگلیسی سریال او را به شخصیت کمیکی تبدیل کرده است که موجب دلزدگی مخاطب از ادامه داستان می‌شود. در ضمن معلوم نیست علی شاه حاتمی چه چیزی در میمیک صورت پویا امینی دیده است که اصرار بر استفاده از او در نقش یک جوان بسیجی دارد.

صادقانه بگوییم آن قدر این سریال ضعیف بوده که از دنبال کردن ضعف‌های بعدی آن منصرف شده‌ام. احتمالا رتبه آخر جذب مخاطب در میان مجموعه ها به این سریال اختصاص خواهد یافت ولی خب همچنان سریال‌هایی با این میزان ضعیف ساخته خواهند شد.