قفسه
کتاب سیاه و ریشههای عرفان شرقی
فرهاد گوران- اورهان پاموک، سودای معمارشدن داشته اما دانشکده معماری را نصفهنیمه رها میکند و در دانشکده روزنامهنگاری استانبول درس میخواند. با این حال هیچوقت به صورت حرفهای روزنامهنگار نمیشود و سرانجام به نوشتن رمان روی میآورد تا به قول خودش «معماری نوشتن را تجربه کند». او از سال ۱۹۷۴ تاکنون ده رمان و چند کتاب دیگر نوشته و برخی آثارش به چهل زبان ترجمه شده است. تازهترین کتابش، «استانبول، خاطرات یک شهر» که در سال ۲۰۰۳ منتشر شده، کتابی است شاعرانه که به سادگی نمیتوان آن را ذیل یک ژانر خاص نامگذاری کرد. ترکیبی است از خاطرهنگاری درباره این شهر، مقالهای در باب معماری، تاریخ و لایههای اجتماعی آن، عکسهایی برگرفته از آلبوم شخصی و نقاشیهایی از نقاشان غربی و عکاسان دیگر.پاموک در میان نویسندگان ترکیه، جدیترین آدمی است که به نوشتن از نوع دیگر میاندیشد و روح پستمدرنیسم را دریافته است. «کتاب سیاه»، رمانی پسامدرنیستی و معطوف به تجربه هستی در زمان حاضر است. این رمان روایت درونی و زندهشهر استانبول است، شهری که آسیا و اروپا در آن مجموع شدهاند و هر شقهاش، اشاره به جغرافیا و تاریخی دیگر دارد. در کتاب سیاه، سهگانه جادویی و پالیمیستیک (لایه به لایه) ایاصوفیه را میبینیم، کلیسا، مسجد و موزه. کتاب سیاه، از دو کتاب دیگر تاثیر گرفته، اولیسس جیمز جویس و منطقالطیر عطار نیشابوری.
در کتاب سیاه، زمان اسطورهای استانبول و زمان تاریخی آن در درون هم روایت میشوند. از نگاه پاموک، نویسنده کسی است که نوشتن را به مکان زیستن تبدیل میکند. آثار او به خصوص چهار کتاب «نام من قرمز است»، «برف»، «استانبول، خاطرات یک شهر» و «کتاب سیاه»، از نظر ساختاری، پیچیدهاند بنابراین بهطور طبیعی نمیتوانند خوانندگان زیادی داشته باشند. اما بهدلیل آنکه به مسائل و موضوعات حاد تاریخی و زندگی اجتماعی در ترکیه پرداختهاند با استقبال خوانندگان در ترکیه و کشورهای مختلف روبهرو شدهاند. پاموک در گفتوگو با نشریه «گاردین» به طنز گفته است: «هرچه بیشتر بگویند کتابهای من سنگین و پیچیدهاند، بیشتر خوانده میشوند».آثار پاموک، نشانهای به تحول جدی در فضای نوشتاری ادبیات این سوی جهانند.در واقع او نویسندهای است که با عبور از مرزهای بسته ادبیات رئالیستی در ترکیه، ذهن و زبان خود را به تجربههای تازه سپرده و به سبک خاص خود نیز در میان دیگر نویسندگان ترکیه، دست یافته است.منتقدان اروپایی، «کتاب سیاه» او را با «اولیسس» شاهکار جیمز جویس مقایسه کردهاند، اما پاموک خود بر این نظر است که این کتاب ریشه در نوع نگاه عرفان شرقی دارد.به هر حال، او در سرزمینی متولد و بزرگ شده که همه آن را با قونیه میشناسند و قونیه خود یک کلانشهر در عالم عرفان شرقی است.
کشف و شهود شخصیتهای رمانهای پاموک، متاثر از همین حال و هوای عرفانی است که به جامهای دیگر درآمده و صورت پسامدرنیستی یافته است. هنگامی که این کتاب به زبان انگلیسی ترجمه شد، موجی از حیرت و شگفتی را در میان منتقدان اروپایی به وجود آورد، آنها در این کتاب حکمت و کلام شرق را یافتند و با انتشار رمان « نام من قرمز است» دیگر تردیدی نداشتند که با نویسندهای برخاسته از فرهنگ و تمدن شرقی روبهرو شدهاند.
پاموک هم نظریههای ادبی مدرن و پسامدرن را خوب درک کرده و هم نگاهی جدی به تاریخ و سنت نوشتاری شرق(به طور خاص ترکیه، ایران و عراق) دارد. او در عین حال نویسندهای معترض است و جایزه نوبل، جایزهای برای اعتراض و جسارت انتقادی او هم هست.
ارسال نظر