بااقتصاددانان
سوئدی رادیکال
هرگز اقتصاددانی به تلون اندیشه و تجریدگرایی کنوت ویکسل (۱۹۲۶-۱۸۵۱) وجود نداشته است. آثار او همگی خطاب به همکارانش نوشته شده و در آنها گرایش به نظریه اقتصادی به خاطر نظریه اقتصادی به خوبی مشهود است. با این حال، ویکسل در زندگی خصوصی متفکری است آزاداندیش با تمایلاتی سوسیالیستی، طرفدار حقوق زنان، معتقد به جلوگیری از زادوولد و تنظیم خانواده و انسانی بیاعتنا به رسوم اجتماعی که به خاطر سخنان کفرآمیزی که در یک سخنرانیها ایراد کرد دو ماه زندانی کشید و نیز به خاطر اینکه حاضر نشد زیر تقاضانامه خود جمله تداول «خدمتگزار اعلیحضرت» را برای پادشاه سوئد بنویسد، خود را تا ۵۲سالگی از استادی دانشگاه محروم ساخت.ویکسل در اقتصاد چهار قهرمان میشناخت که عبارت بودند از ریکاردو، تونن، والراس و بوم-باورک. همه آثار او وقف تلفیق نظریه تعادل عمومی با نظریه مکتب اتریش در مورد سرمایه و بهره و نظریه کارایی نهایی توزیع شده است. نخستین اثر ویکسل که ارزش، سرمایه و اجاره نام دارد و در سال ۱۸۹۳ منتشر شد، طلایه اثر مهم او گفتارهایی در اقتصاد سیاسی بود که در دوره ۱۹۰۱-۱۹۰۶ منتشر گردید. در عین حال که در این فاصله کتابهای پژوهشی در نظریه مالیه (۱۸۹۶) و بهره و قیمتها (۱۸۹۸) را نیز به چاپ رسانده است. ویکسل در سال ۱۸۵۱ در استکهلم در یک خانواده متوسط الحال متولد شد و نخستین مدرک دانشگاهی خود را در سال ۱۸۷۶ از دانشگاه اوپسالا در رشته ریاضیات اخذ کرد. علاقه او به مسائل اجتماعی او را ابتدا به مالتوسگرایی جدید، یا نهضت طرفداری از محدودکردن جمعیت، و سپس به علم اقتصاد متمایل کرد. از سال ۱۸۸۵، ارثیه مختصری که به او رسیده بود به او امکان داد تا به انگلستان، فرانسه، آلمان و اتریش سفر کند و به مطالعه نظریات اقتصادی بپردازد و در عین حال با پیشگامان علم اقتصاد در آن دوره آشنا شود. در دهه ۱۸۸۰ و اوایل ۱۸۹۰، ویکسل زندگی سادهای داشت که با نوشتن صدها مقاله در روزنامهها درباره موضوعات متنوعی مثل شربخمر، فحشا، آزادی بیان، حقوق زنان و وظیفه پادشاه مطابق قانون اساسی میگذشت. و البته همواره به موضوع مورد علاقه خود، یعنی مخاطرات زیادی جمعیت و نیاز به محدودکردن آن گریزی میزد. او در سال ۱۸۹۵ از دانشگاه اوپسالا درجه دکترا گرفت و موضوع پایاننامه او تلاقی بار مالیاتی بود. او همچنین مدرک دیگری نیز در حقوق گرفت و این پیش از آن بود که در ۴۸سالگی نخستین شغل آموزشی خود را در دانشگاه لوند به دست بیاورد. او تا سال ۱۹۱۶ که بازنشسته شد، به تدریس در این دانشگاه ادامه داد و در این دوره کتاب گفتارهایی در اقتصاد سیاسی را به مجموعه آثار قبلی خود اضافه کرد. ویکسل حتی در سنین کهولت نیز فردی بنیادگرا باقی ماند و در سال ۱۹۲۶ گزارش هرج و مرج طلبانهای در دفاع از الحاد نوشت. ویکسل در سال ۱۹۲۶ (یعنی همان سالی که مارشال، اجورث و وایزر فوت کردند) در ۷۴سالگی درگذشت.
کتابهای ویکسل مملو از تصحیحاتی است که بر اقتصاد جدید شده و او در هر سه مکتب کمبریج، اتریش و لوزان مشاهده کرده است. نحوه برخورد او با نظریه مطلوبیت، بهتر از جونز، منگر و حتی والراس است و توضیحی که او در مورد نظریه کارآیی نهایی میدهد به مراتب به توضیحات ویک استید، بارون و جان بیتس کلارک مرجح است. ویکسل حتی در دفاع از نظریه سرمایه بوم - باورک این نظریه را اصلاح کرده و نیز تلاش زیادی کرد تا والراس را وا دارد تا نقش تشکیل سرمایه را در چاپ سوم کتابش یعنی عناصر اقتصاد محض شرح و بسط دهد. او، به ویژه، تنها اقتصاددانی است که در شروع قرن فعلی تاکید میکرد که آنچه مارشال «آموزه حداکثر رضایت خاطر» نامیده و حتی برداشت پارتو از مطلوبیت اجتماعی که مستلزم توافق همگانی است، بستگی به توزیع درآمد (با سهم عوامل تولید) دارد و نهایتا به رقابت در قیمتها منجر میگردد. به طور خلاصه، ویکسل نخستین اقتصاددانی است که تشخیص داد که تمامی دلایلی که ثابت میکنند که رقابت در قیمتها باعث تخصیص مطلوب منابع میشوند، چیزی در مورد عدالت در توزیع درآمد به ما نمیگویند. او تاثیر اینگونه برداشت را بر قیمتگذاری کالاهای عمومی و نیز نحوه دریافت مالیات و تنظیم نظامهای هزینه نشان میدهد. ویکسل در کتاب پژوهشی در نظریه مالیه به آموزه جدید در مورد کالاهای عمومی و مساله دستیابی به ترجیحات افراد برای تسهیلات عمومی بسیار نزدیک شده است.
ویکسل در کتاب بهره و قیمتها با استفاده از نظریه ضد مقداری پول که قبلا توسط اقتصاددان دیگری به نام توک عنوان شده بود، اقتصاد کلان جدید را پایهریزی کرده است. براساس نظر توک، سطح قیمتها براساس میزان عرضه پول تعیین نمیشود، بلکه براساس درآمد ملی کشور به شکل جریان کل هزینه روی کالاها و خدمات تعیین میگردد. ویکسل با تعدیل نظریه مقداری پول به ترتیبی که بر جریان هزینهها در آن تاکید شود، میان اثر مستقیم افزایش عرضه پول روی قیمتها از طریق موجودی نقدی افراد و اثر غیرمستقیمی که تغییر نرخ بهرهروی قیمتها میگذارد، قایل به تفکیک میشود. تاثیر غیرمستقیم روی قیمتها وقتی نرخ بهره پولی از نرخ بهره طبیعی فاصله میگیرد، قبلا در آثار تورنتون و ریکاردو مورد اشاره قرار گرفته بود. به نظر میرسد ویکسل از یک فراز در کتاب اصول تالیف ریکاردو (کتابی که ویکسل بارها به آن رجوع میکند)، الهام گرفته باشد. او نرخ واقعی بهره را «نرخ طبیعی بهره» مینامد و مدعی میشود که اگر این نرخ با نرخ بهره وامها به هر دلیلی تفاوت پیدا کند، باعث یک «فرایند تراکمی» روی قیمتها میشود که تنها وقتی متوقف میگردد که نظام بانکی با الزام به نگهداری ذخایر قانونی از اعطای وام بیشتر بازداشته شود. این امر، ویکسل را برانگیخت تا معیار تعادل پولی را براساس مفهوم نظام پولی و بانکی که سطح قیمتها را ثابت نگه میدارد، تحلیل کند. ویکسل سپس با بحثی که با یکی از اقتصاددانان به نام دیوید دیویدسون (۱۹۴۲-۱۸۵۴) کرد، این بحث را تا آنجا پیش برد که نظریه مقداری پول را به یک نظریه جامع اقتصاد کلان در مورد تعیین سطح قیمتها تبدیل کرد. این البته بسیار از نظریه کینز در مورد تعیین درآمد فاصله دارد، ولی در عینحال شامل همه عناصری است که شاگردان او از جمله برتیل اوهلین و گونار میردال برای چیدن ثمرات تلاشهای ویکسل بدان نیاز داشتند.
ارسال نظر