انتخابات آمریکا و ما ایرانیان
به لحاظ کمی نیز باید گفت بیشترین سرچ اینترنتی درباره انتخابات آمریکا به ترتیب متعلق به کوبا، ایرلند و ایران است. ایرلندیها از این جهت که آقای بایدن اصالت ایرلندی دارد به این انتخابات توجه داشتند، اما توجه مردم ایران و کوبا به انتخابات آمریکا حاوی معانی مهمی است. سوال اساسی این است که چرا انتخابات آمریکا این اندازه مورد توجه افکار عمومی ایران قرار گرفت؟ در پاسخ استدلال میشود توجه به مقوله سیاست خارجی بهطور عام و تحولات آمریکا بهطور خاص نزد افکار عمومی ایران به مثابه یک روند از ابتدای دهه ۱۳۹۰ آغاز، در گذر زمان تشدید شده و بدون شک در آینده نیز تحول و تکامل این روند ادامه پیدا خواهد کرد.
آغاز توجه گسترده افکار عمومی ایران به سیاست خارجی
در تاریخ جمهوری اسلامی ایران برای مدت زیادی رصد و پیگیری سیاست خارجی صرفا توسط نخبگان حاکم، جناحهای سیاسی و نیز بخش معدودی از کنشگران فعال جامعه انجام میشد. نقش اکثریت جامعه صرفا این بود که پذیرای نوع روایت و نگاه نخبگان حاکم به سیاست خارجی باشد و جامعه نیز عمدتا روایتهای ارائه شده را میپذیرفت. اساسا مانند بسیاری از کشورها حتی مانند آمریکا، حساسیت مردم ایران به موضوعات سیاست خارجی پایین بود. تحلیلگران سیاست خارجی به این گزاره علمی مقبول و پذیرفته شده باور دارند که مردم یک کشور زمانی به سیاست خارجی توجه میکنند که سیاست خارجی موجب ایجاد هزینههایی شود که باید مردم آن هزینهها را پرداخت کنند. موارد زیادی در تایید این گزاره وجود دارد. بهنظر میرسد شدت پیدا کردن حساسیت ایرانیها به سیاست خارجی را نیز باید از این منظر مورد بررسی قرار داد. بهنظر میرسد برای اولین بار در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ بود که این گزاره برای مردم ایران محقق شد که سیاست خارجی موجب ایجاد هزینههایی شده که بر سرنوشت آنها نیز اثرگذاشته است؛ به این معنی که به دنبال تشدید تحریمهای سازمان ملل در کنار تحریمهای آمریکا و متحدان آن، بازار ارز ایران به هم ریخت و بهدنبال آن دیگر بخشهای اقتصادی نیز متاثر شد. افزایش سه برابری قیمت دلار به معنی افزایش حداقل سه برابری قیمت و ارزش دیگر کالاها و خدمات موجود در اقتصاد ایران بود. شوک اقتصادی ناشی از تحریمهای بانکی و نفتی به این معنی بود که مردم ایران نیز باید هزینه آنچه که در سیاست خارجی درحال وقوع است را پرداخت کنند. این وضعیت شاید برای نخستین بار موجب طرح سوالاتی در ذهن بخش زیادی از جامعه ایران شد که چرا ایران باید مورد تحریم قرار گیرد؟ چرا اصلیترین منبع درآمد کشور یعنی نفت و محصولات پتروشیمی مورد تحریم قرار گیرد و به تبع آن ورودی ارز به کشور کاهش پیدا کند و ارزش ریال سقوط کند؟ سوالات و تردیدهای از این دست توجه مردم را به سوی آنچه که در سیاست خارجی درحال وقوع بود، جلب کرد. این نخستین بار بود که به شکل گسترده توجه مردم به این حوزه از سیاستورزی و سیاستگذاری جلب شد. بهترین دلیل برای این مدعا، پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲ بود. حسن روحانی در سال ۹۲ تجلی فردی که بهدنبال توسعه سیاسی، توسعه اقتصادی یا گسترش عدالت باشد نبود او تجلی و نماد فردی مذاکرهکننده در سیاست خارجی بود یا آنگونه که برخی عنوان داشتند او «شیخ دیپلمات» بود. در واقع آقای روحانی با بهرهگیری از افزایش حساسیت جامعه ایران روی سیاست خارجی بود که موفق به کسب رای مردم شود. بنابراین مردم ایران در انتخابات ۱۳۹۲ از منظر سیاست خارجی حل مشکلات خود را دنبال میکردند. در واقع فارغ از صحت یا غلط بودن قضاوت افکار عمومی، آنها نگاه به بیرون را به نگاه به داخل ترجیح دادند. از طرفی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲ و در مناظرهها و تبلیغات انتخاباتی موضوع سیاست خارجی بسیار برجسته بود. سابقه اصلی سه نفر از کاندیداهای ریاستجمهوری دیپلمات بودن، بود. به این خاطر، در این سال، مردم صرفا به سیاست خارجی توجه نکردند، بلکه شکل و نوع سیاست خارجی را نیز انتخاب کردند. به این معنی که سیاست خارجی مدنظر آقای روحانی و ولایتی بر سیاست خارجی مدنظر آقای جلیلی ترجیح داده شد. آقای جلیلی معتقد به سیاست خارجی مبتنی بر مقاومت بود و سیاست خارجی طرف مقابل را گرایش به سازش میدانست. در مقابل آقای روحانی و ولایتی معتقد به تعامل سازنده با دنیا بودند و سیاست خارجی مدنظر آقای جلیلی را هزینه ساز برای کشور میدانستند. بنابراین میتوان گفت در انتخابات ۱۳۹۲، مقوله سیاست خارجی بسیار پرنگ بود و در نهایت جامعه انتخاب کرد که مایل به اعمال چه شکلی از سیاست خارجی است.
برجام و تقویت قضاوت افکار عمومی
با امضای برجام و تعلیق تحریمها، قیمت ارز در ایران به ثبات رسید و به تبع آن در دیگر بخشهای اقتصاد ایران نیز ثبات نسبی حاکم شد. آقای روحانی در جریان انتخابات ۱۳۹۶ از برجام بهعنوان دستاورد سیاست خارجی خود استفاده کرد و کاندیداهای رقیب را به این متهم کرد که بهدنبال زمینهسازی برای بازگشت به آن نوع از سیاست خارجی هستند که منجر به تحریم دوباره ایران میشود. سخت است بگوییم که در دور دوم آقای روحانی، سیاست خارجی و برجام چه میزان در موفقیت او اثرگذار بوده است اما بدون شک یکی از عوامل مهم موفقیت او در دور دوم بود. با خروج آمریکا از برجام، منازعه بر سر سیاست خارجی بار دیگر آغاز شد. جناح رقیب که شکست در انتخابات سال ۹۲ و حتی ۹۶ را بهخاطر تبلیغ روایت خاصی از سیاست خارجی توسط آقای روحانی میدانست، تلاش کرد که خروج آمریکا از برجام را گواهی بر درستبودن نوع نگاه خود به سیاست خارجی بداند. آنها با بهرهگیری از توان کارشناسی و تبلیغاتی خود این گونه وانمود کردند که سیاست خارجی راهحل مشکلات داخلی ایران نیست و حسن روحانی به اشتباه همه امور را به سیاست خارجی گره زده است. در واقع آنها مایل و علاقهمند بودند که از این طریق توجه مردم را از سیاست خارجی به سیاست داخلی سوق دهند. تبلیغ روایت ضرورت نگاه به داخل و نه بیرون، از زمان خروج آمریکا از برجام بهشدت دنبال میشد. آیا این تلاشها موفق شد؟پاسخ به این سوال منفی است. زیرا افزایش میزان حساسیت و توجه مردم ایران به انتخابات آمریکا گویای این واقعیت است که قضاوت جامعه این است که ریشه عمده مشکلات آن همچنان در سیاست خارجی است، لذا اگر در مرحله نخست در سال ۱۳۹۲ مردم ایران سیاست خارجی را بهعنوان یک مفهوم کلی در سرنوشت خود اثرگذار میدیدند در سال ۱۳۹۹ یک مرحله جلوتر رفتند و آمریکا و مشخصا حزب جمهوریخواه را بهعنوان ریشه مشکلات خود ارزیابی میکردند. ممکن است گفته شود که این امر در اثر تبلیغات شبکههای اجتماعی، شبکههای ماهوارهای یا تبلیغات دولت روحانی است اما باید به این نکته نیز توجه داشت که روایت رقیب یعنی توجه بهداخل نیز به اندازه کافی و چهبسا بیشتر نیز مورد تبلیغ قرار گرفت و اساسا اگر ملاک تبلیغ باشد، تبلیغ روایت رقیب قدمت بسیار دیرینهتری دارد. بهنظر میرسد موضوع فراتر از تبلیغ است.
مردم ایران در مقطع سالهای ۱۳۹۰و ۱۳۹۱ و نیز در مقطع سالهای ۱۳۹۷ تاکنون، درک کردهاند که تشدید تحریمها مساوی است با افزایش قیمت دلار و کاهش ارزش ریال. فارغ از اینکه قضاوت افکار عمومی درباره وزن سیاست خارجی چه اندازه با واقعیت تطابق داشتهباشد باید گفت همزمانی تحریم و بههم ریختن اقتصاد داخلی ایران مردم ایران را نسبت به اهمیت سیاست خارجی حساستر کرده است.
دورنمای نگاه افکار عمومی ایران به سیاست خارجی
اشاره شد که نوع نگاه جامعه به سیاستخارجی تاکنون دو مرحله را طی کرده است. مرحله نخست از ۱۳۹۰ تا ۹۲ بود که جامعه سیاست خارجی بهعنوان یک مفهوم کلی را اثرگذار بر شرایط اقتصادی خود میدانست و تجلی بارز آن انتخاب حسن روحانی بود. این نگاه در پرتو امضای برجام تقویت شد. مرحله دوم از ۱۳۹۷ تاکنون بود که افکار عمومی ایران در سیاست خارجی دولت آمریکا و شخص ترامپ را مسوول مشکلات خود میدانست و تجلی بارز آن افزایش حساسیت به انتخابات آمریکا و آرزوی شکست ترامپ در انتخابات بود. بهنظر میرسد تحول و تکامل شناخت افکارعمومی جامعه به این دو مرحله محدود نماند. به این معنی که اولا جامعه بهدنبال کنکاش درباره علت مشکلات در سیاست خارجی باشد و حتی ریشه مشکلات سیاست خارجی را در سیاست داخلی ایران جستوجو کند و ثانیا ممکن است به دیگر ابعاد سیاست خارجی مانند سیاستهای منطقهای ایران یا سیاست ایران در قبال شرق نیز حساستر شود. آنچه که روشن است وجود مشکلات اقتصادی سبب توجه و حساسیت جامعه به سیاست خارجی شده و تا زمانی که بهخاطر تحریمها و فشارهای بیرونی، هزینههای جامعه افزایش یابد از میزان توجه آنها به سیاست خارجی نهتنها کاسته نمیشود، بلکه شدت نیز پیدا میکند و در جستوجوی پاسخ به این سوال خواهد بود که چرا از سمت دنیای بیرون تحتفشار و تحریم است. افکار عمومی نشانداده با ذهن باز به این سوال مینگرد و هر پاسخی را نمیپذیرد.