دنیای اقتصاد- رفیعه هراتی: اتاق فکر آمریکایی «موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک» که بر سیاست خارجی ایالات‌متحده در خاورمیانه تمرکز دارد، مقاله‌ای را به قلم سیمون هندرسون مدیر برنامه خلیج‌فارس و سیاست انرژی موسسه واشنگتن، درباره تنش به‌وجود آمده بین کشورهای عربی و قطر و احتمال وقوع جنگ با ایران اختصاص داده است. در این مقاله آمده است:

آیا دوحه ۲۰۱۷ به سارایوو ۱۹۱۴ تبدیل خواهد شد؟ احتمالا جهان در لحظه تاریخی مانند سال ۱۹۱۴ قرار دارد. در آن سال ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند، وارث تاج و تخت پادشاهی اتریش-مجارستان و همسرش در سارایوو منجر به جنگ جهانی اول شد. اما این‌بار درگیری احتمالی بین نیروهای عربستان-امارات متحده عربی و ایران است. واشنگتن به‌جای آنکه صبر کند تا خونریزی آغاز شود، باید به سرعت برای جلوگیری از آغاز جنگ اقدام کند. هدف ظاهری عربستان سعودی و امارات، قطر است که مدت‌ها است در مورد مساله ایران از اجماع کشورهای حوزه خلیج‌فارس فاصله گرفته است. ریاض و فهرست فزاینده‌ای از کشورهای عربی روابط خود را با قطر، این کشور غنی از گاز، قطع کرده‌اند و عربستان سعودی اعلام کرده است حریم هوایی، مرز زمینی و حریم دریایی خود را به روی قطر می‌‌بندد. این اقدامات با هر تعریفی عامل جنگ هستند. «جنگ ۶ روزه» اعراب و رژیم صهیونیستی که ۵۰ سال پیش تقریبا در چنین روزهایی روی داد، به‌دلیل بسته شدن تنگه تیران توسط مصر و قطع دسترسی رژیم صهیونیستی به دریای سرخ آغاز شد. پس از قطع ارتباط کشورهای عربی با قطر، تهران اعلام کرد به قطر اجازه خواهد داد از سه بندر ایران برای واردات مواد غذایی استفاده کند. ریاض و ابوظبی این موضع‌گیری ایران را تاییدی برای روابط ویژه دوحه و تهران قلمداد خواهند کرد. دو روایت درمورد علت تنش به‌وجود آمده در روابط کشورهای عربی و قطر وجود دارد. اگر گفته دولت قطر را باور کنیم، خبرگزاری رسمی قطر در تاریخ ۲۴ مه(۳ خرداد) هک شده است و یک خبر جعلی به نقل از تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر قطر، منتشر شده است مبنی بر اینکه: «دلیلی برای دشمنی اعراب با ایران وجود ندارد» و گزارش‌های جعلی منتشر شده است که حمایت قطر از اخوان المسلمین و حماس را تایید می‌کند و مدعی است دوحه با رژیم صهیونیستی روابط خوبی دارد.

اما رسانه‌های دولتی عربستان و امارات روایت دیگری را پذیرفتند و این اخبار را درست دانستند و به سرعت و با خشم به آن واکنش نشان دادند. این اظهارات امیر قطر به‌طور مکرر تکرار شد و دسترسی اینترنتی به رسانه‌های قطری مسدود شد و درنتیجه تکذیب این خبر از سوی مقامات قطر دیده نشد. به اعتقاد سیمون هندرسون، نویسنده این مقاله، این احتمال وجود دارد که هک اولیه سایت خبرگزاری قطر از سوی برخی افراد ایرانی انجام شده باشد که از موضع ضد ایرانی اجلاس ریاض که با حضور دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا و نمایندگان کشورهای اسلامی برگزار شد، خشمگین شده‌اند. این در شرایطی است که در تاریخ ۳ ژوئن(۱۳ خرداد) حساب توییتر شیخ خالد بن احمد آل خلیفه، وزیر خارجه بحرین، برای ساعت‌ها هک شد اما دولت بحرین به جای گرفتن انگشت اتهام به سمت ایران، فعالان شیعه مخالف دولت را مسوول این هک دانست. گرچه در سال ۲۰۱۴ نیز روابط دیپلماتیک کشورهای عربی با قطر به مدت ۸ ماه قطع شده بود، اما مسیرهای هوایی، دریایی و مرزهای زمینی باز بودند. ریشه مشکلات امروز به سال ۱۹۹۵ برمی‌گردد. در آن زمان حمد، پدر امیر فعلی، پدر خود را از قدرت برکنار کرد. عربستان و امارات این کودتای خانوادگی را یک رویه خطرناک برای خانواده‌های حاکم خلیج‌فارس دانستند و علیه حمد دسیسه کردند. با توجه به این زمینه‌های تاریخی، هرگونه بدگمانی از سوی امیر تمیم قابل توجیه است. اخیرا یک روزنامه اماراتی گزارش داده است که شیخ سعود بن ناصر، عضو مخالف خانواده حاکم تمیم در قطر، قصد دارد از دوحه دیدار و به‌عنوان میانجی عمل کند.

با توجه به این مساله که قطر حدود ۲میلیون نفر جمعیت دارد، توضیح اهمیت این کشور کمی مشکل است. افق دوحه در شب با آسمان‌خراش‌های اغلب خالی از سکنه احاطه شده است. با این وجود قطر دارای بالاترین درآمد سرانه در کره زمین است. پس از ایران، این امیرنشین دارای بزرگ‌ترین ذخایر گازی جهان است و به بازارهای گسترده‌ای از بریتانیا گرفته تا ژاپن صادرات دارد. این کشور همچنین میزبان پایگاه بزرگ هوایی العدید است. هواپیماهای آمریکا در جنگ عراق و افغانستان از این پایگاه استفاده می‌کردند و اکنون مرکز فرماندهی کمپین آمریکا علیه گروه تروریستی داعش است. برای امیر تمیم ۳۷ ساله که در سایه پدرش حکومت می‌کند، احتمالا اولویت اصلی این است که متحدی خوب برای آمریکا بماند و در عین حال موجب رنجش ایران نشود. اکثر ذخایر گازی قطر در دریا و در میدان مشترک با ایران قرار دارد. تاکنون، برداشت قطر از این ذخایر گازی، بیشتر از برداشت ایران بوده است.

واشنگتن می‌تواند نقش مهمی در خنثی کردن این موقعیت انفجاری ایفا کند. شاید مقامات آمریکا بر این باور باشند که قطر در ایفای نقش موازنه‌گر بین ایالات‌متحده و ایران بی‌طرفانه عمل نکرده است، اما تشدید درگیری بین ریاض و دوحه یا نبردی که قطر را به سمت ایران هل دهد، به نفع هیچ‌کس نخواهد بود. در این رابطه، رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا، مسلما موضع درستی اتخاذ می‌کند. شرکت نفت و گاز آمریکایی اکسون‌موبیل که تیلرسون پیش از پیوستن به دولت مدیرعامل آن بود، بزرگ‌ترین بازیگر خارجی در بخش انرژی قطر است؛ بنابراین او احتمالا منافع تصمیم‌گیرندگان اصلی را می‌داند.

از سوی دیگر به نظر می‌رسد ریاض و امارات با ارائه سایت‌های جایگزین برای نیروهای آمریکایی، حسن‌نیت خود را نشان می‌دهند. در سال ۲۰۰۳، عربستان سعودی به منظور مقابله با نیروهای افراطی خود، نیروهای آمریکایی را از پایگاه هوایی شاهزاده سلطان بیرون کرد. ابوظبی در حال حاضر میزبان نفتکش‌ها و هواپیماهای شناسایی آمریکا است، اما مدتی طول خواهد کشید تا یک مرکز فرماندهی کاملا مجهز به منظور جایگزینی پایگاه العدید ایجاد کند.

تنش‌های به‌وجود آمده آزمونی برای دولت تازه به قدرت رسیده ترامپ محسوب می‌شود. چند هفته پیش، در ریاض محمد بن‌زاید آل‌نهیان، ولیعهد ابوظبی و تمیم، امیر قطر، شانه به شانه هم در کنار رئیس‌جمهوری آمریکا، عکس گرفتند. اما اکنون، عربستان سعودی و امارات تلاش می‌کنند در صحنه بین‌الملل این کار را انجام دهند. از میان همه بحران‌های احتمالی خاورمیانه، احتمالا مشاوران ترامپ هرگز از چنین بحرانی نام نبرده بودند.