«دنیای اقتصاد» راهبردهای موثر برای مواجهه با عملیات تروریستی تهران را بررسی میکند
دو سناریوی حمله تروریستی به تهران
کامران کرمی: حملات تروریستی دیروز تهران که به زخمی و شهید شدن تعدادی از هموطنان انجامید، اولین حمله گروهکهای تروریستی در ایران در این مقیاس عملیاتی بود که این پرسش را مطرح کرده که هدف از این عملیات در مقطع کنونی چیست و چرا تروریستها ایران را بهعنوان گزینه خود انتخاب کردهاند؟ در پاسخ به این پرسشها باید این اقدام را در راستای دو سناریوی اصلی مدنظر قرار داد: سناریوی اول که به استناد تحلیلگران و کارشناسان محتملترین سناریو است، اقدام عربستان برای ضربه زدن به ایران بعد از اظهارات مقامات سعودی برای کشاندن جنگ در داخل ایران است.
کامران کرمی: حملات تروریستی دیروز تهران که به زخمی و شهید شدن تعدادی از هموطنان انجامید، اولین حمله گروهکهای تروریستی در ایران در این مقیاس عملیاتی بود که این پرسش را مطرح کرده که هدف از این عملیات در مقطع کنونی چیست و چرا تروریستها ایران را بهعنوان گزینه خود انتخاب کردهاند؟ در پاسخ به این پرسشها باید این اقدام را در راستای دو سناریوی اصلی مدنظر قرار داد: سناریوی اول که به استناد تحلیلگران و کارشناسان محتملترین سناریو است، اقدام عربستان برای ضربه زدن به ایران بعد از اظهارات مقامات سعودی برای کشاندن جنگ در داخل ایران است. در مقابل سناریوی دوم معتقد است که تکفیریهای داعش خود به صورت مستقیم و بدون هماهنگی با دولتهایی چون عربستان سعودی اقدام به این حمله کردهاند، چرا که ضرباتی که از ایران در عراق و سوریه خوردهاند، آنها را به سمت انتقام کشانده است. در این نوشتار همچنین پیشنهادهایی برای اتخاذ یک رویکرد منسجم در قبال چنین حوادثی نیز ارائه شده است.
سناریوی اول: اقدام عربستان سعودی
محتملترین سناریویی که در این فضا مطرح شده است، اقدام عربستان سعودی برای ضربه زدن به ایران بهخصوص بعد از اظهارات محمد بنسلمان جانشین ولیعهد و وزارت دفاع سعودی است که ماه گذشته در گفتوگو با شبکه «امبیسی» با رد گفتوگو با ایران، ابراز کرد که ما منتظر نخواهیم ماند که ایران جنگ را به داخل مرزهای عربستان بکشد، بلکه این عربستان است که نبرد را به داخل ایران خواهد کشاند. همچنین توئیت دیروز صبح عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان چند ساعت قبل از وقوع حمله تروریستی مبنی بر اینکه ایران باید بهخاطر حمایت از تروریسم تنبیه شود، سند دیگری از این تمایل و گرایش مقامات سعودی به انجام عملیاتهای مستقیم در ایران است که نشان میدهد مقامات سعودی از حملات تروریستی آگاهی کامل داشته و به احتمال زیاد این حملات را مدیریت کردهاند.
این اظهارات از سوی مقامات سعودی بهخصوص بنسلمان مرد همه کاره عربستان نشان میدهد که سعودیها همواره مصمم به عملیات تخریبی علیه تهران در سطوح مختلف بودهاند که پیشتر نمونههای آن را در شرق ایران مشاهده کردیم. این راهبرد در واقع بهدلیل آنچه نفوذ تهران در پایتختهای عربی بهخصوص در بغداد و دمشق خوانده میشود، صورت گرفته و در چند سال اخیر ریاض به انحای مختلف درصدد بوده تا با فشار و وارد کردن ضربه بر ایران، رقیب خود را مجبور به عقبنشینی کند. در تحلیل این سناریو باید گفت که یکی از ابزارهای اصلی عربستان سعودی برای پیشبرد سیاست خود در منطقه بهخصوص پس از اشغال عراق و افغانستان، استفاده از گروهها و گروهکهای تروریستی برای ضربه زدن و مدیریت رفتار رقبایش در سطح منطقه بوده است. عربستان هم در سطح گفتمانی-ایدئولوژیک و هم در سطح پشتیبانی- لجستیک از این گروهها حمایت کرده و امروزه در بسیاری از کشورهای اسلامی، عربی و آفریقایی و حتی برخی کشورهای اروپایی، سلفیهای مرتبط با عربستان حضور و فعالیت پررنگی دارند که بخشی از آن در عملیاتهای تروریستی نمود پیدا کرده است.
سناریوی دوم: اقدام خودسرانه تروریستها
در مقابل، اما سناریوی دیگری که در این فضا مطرح میشود، به اقدام مستقیم و خودسرانه تروریستها برای انتقام از ایران بر میگردد. حضور میدانی ایران در عراق و سوریه برای پاکسازی تروریستها که بسیار موفق بوده و توانسته سرزمینهای این دو کشور را با کمک دولت عراق، روسیه و سوریه آزاد کند، باعث کینه و انتقامجویی تروریستها از این رویکرد ایران شده است که نمود خود را در حمله دیروز نمایان ساخته است.
فارغ از این واقعیت که ایران امروزه در جنگ مستقیم علیه تروریسم هم در سطح فردی و هم در سطح ائتلاف با متحدانی چون روسیه، عراق و سوریه قرار دارد که این مساله باعث اقدام متقابل تروریستها شده است، اما نکته دیگری که باعث شده ایران همواره در سیبل اقدامات و اتهامات گروههای تروریستی قرار بگیرد، ماهیت شیعی بودن آن و حمایت تهران از منافع و ارزشهای شیعیان در سطح منطقه است.
تحلیل و تبیین منظومه فکری و راهبردی گروههای تروریستی بهعنوان یک جریان سیاسی با گستره منطقهای و بینالمللی نشان میدهد یکی از اهداف اصلی تمامی گرایشهای سلفی و وهابی بهخصوص طیف رادیکال و تکفیری آنها، مبارزه با شیعیان بهخصوص در کشورهای مسلمان بهطور ویژه دولتهای شیعه چون ایران است. بنابراین تروریستها فارغ از اینکه مورد حمایت دولتهایی چون عربستان قرار بگیرند یا نگیرند، خود به لحاظ مولفههای ذهنی-ادراکی نسبت به طراحی عملیات برای ضربه زدن به منافع و ارزشهای شیعیان اقدام کرده و خواهند کرد، اگرچه در این مورد هم باز پیکان اتهامات متوجه عربستان است که به لحاظ گفتمانی مادر تمامی جریانهای برآمده از دل اندیشه سلفی-وهابی است.
نکته سومی که این سناریو را به واقعیت نزدیک میکند، فیلم منتشر شده از تروریستها است که گفته میشود به زبان عربی نزدیک به تونس و لیبی صحبت میکنند. بهخصوص که داعش شاخه لیبی نیز مسوولیت این اقدام تروریستی را بر عهده گرفته است. بنابراین میتوان گفت که پس از آنکه داعش در عراق و سوریه در روند ضربات ائتلاف علیه تروریسم هم از سوی ایران و متحدانش و هم از سوی غرب و برخی دولتهای عربی قرار گرفت، مجبور به انتقال نیروهایش به سرزمینهای مستعد همچون لیبی و یمن شد. از اینرو میتوان نوعی ارتباط بین عاملان این حمله و داعش شاخه لیبی برقرار ساخت.
راهبردها
از اینرو و پس از تبیین دو سناریوی موجود، موضوعی که مطرح میشود؛ اتخاذ راهبردهای فوری، مناسب و موثر ایران در کوتاه مدت و همچنین میان مدت برای پرهیز از تکرار چنین حوادثی است. از آنجا که پاسخ مفید و فوری به این عملیات باید در کوتاهمدت صورت بگیرد، اما اقدامات مناسب و موثر در میانمدت باعث ضریب اطمینان و امنیت بیشتری خواهد شد. در این میان میتوان این راهبردها را هم در سطوح داخلی، منطقهای و بینالمللی بهعنوان پیشنهاد مطرح کرد:
- انسجام و وحدتبخشی ملی در داخل کشور بهخصوص حمایت یکپارچه و همگرایانه از دولت و نیروهای نظامی و امنیتی که در فضای موجود، مسوول برقراری امنیت و مبارزه با تروریسم هستند. بنابراین پرداختن به موضوعات حاشیهای و جناحی مبنی بر اینکه دولت نتوانسته در برقراری امنیت برای جلوگیری از چنین حادثهای مبادرت ورزد، اقدامی خلاف منافع ملی در شرایط حساس کنونی است. از سوی دیگر عامل دیگری که باید در کوتاه مدت در دستور کار قرار بگیرد تا بتوان از نتایج آن در میانمدت بهرهمند شد، وحدت دینی-مذهبی و حمایت از اقوام و اقلیتها بهخصوص در مناطق اهل سنت است. در واقع نباید این موضوع به محملی برای تفرقه و واگرایی تبدیل شود و در این خصوص باید به اقلیتها توجه بیشتری شود.
- تمهیدات کنترلی در پیرامون مرزها و اماکن حساس که همواره از سوی تروریستها برای ضربه زدن به نمادها در دستور کار قرار میگیرد.
-افزایش همکاریهای منطقهای و بینالمللی با کشورهایی که دغدغه و تهدید امنیتی مشترک از ناحیه تروریسم و مشخصا داعش دارند عامل بسیار مهمی در قطع کردن شبکهها و هستههای گروههای تروریستی بهخصوص داعش است.
- جهت دادن به دیپلماسی رسانهای و رسمی کشور مبنی بر اینکه ایران خود قربانی تروریسم است و پاسخ دادن به برخی ادعاهای بیمفهوم در قبال ایران. بهخصوص با توجه به استقبالی که مقامات اروپایی از نقش ثبات بخش ایران در منطقه دارند، این موضوع میتواند در دستور کار قرار بگیرد. همزمان افشای نقش عربستان در حمایتهای مالی و عقیدتی از تروریستها که امروزه معترف و مورد استناد مقامات و محافل فکری آمریکایی نیز قرار دارد. -ائتلافسازی برای مقابله و مبارزه با تروریسم بهخصوص مشارکت فعالتر در راهبردهای ضدتروریسم در سطح منطقهای و بینالمللی به شرط تعهد جدی بازیگران مشارکتکننده در ائتلاف برای تمرکز و مبارزه موثر ائتلاف بر پدیده تروریسم و پرهیز از اقدامات فرقهگرایانه.
افزایش همبستگی ملی
حشمتالله فلاحتپیشه
نماینده مجلس
جناحی کردن اقدامات تروریستی تهران خیانت به منافع ملی و امنیت ملی کشور است. تروریستهایی که وارد مجلس شدند و در مرقد امام همه را به گلوله بستند اصلیترین هدفشان ناامن جلوه دادن ایران بود تا بتوانند از این منظر بر طبل تبلیغاتی خود بکوبند. آنها با اقدام روز گذشته خود در صدد برآمدند شکست خط امنیتی تهران را اعلام کنند و حال آنکه اگر این اقدام تروریستی در کشور در فاز جناحی و سیاسی مطرح شود علاوه بر آنکه خیانتی آشکار به منافع ملی است، در دام همنوایی با تروریستها و دشمنان ایران گرفتار میشویم. واقعیت آن است که داعش ایران را یکی از مهمترین عوامل شکست آرمانش برای ایجاد دولت اسلامی عراق و شام میدانند و از آن زمان سیاستهای تروریستی علیه ایران را آغاز کرده و در دستور کار دارد. به یاد داشته باشیم داعش این روزها حتی در انتحار هم در سراشیبی سقوط است. با این شرایط اقدام داعش در تهران نتیجهای مهم خواهد داشت؛ افزایش همبستگی و وحدت ملی مردم ایران که بهعنوان سرمایه ملی برای دولت و نیروهای نظامی اعم از سپاه و ارتش در برخورد با تروریسم شناخته میشود؛ این یکی از مهمترین موضوعاتی است که ایران را میتواند از این بزنگاه به سلامت عبور دهد.
از منظر دیپلماسی هم جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یکی از قربانیان ترور همواره راهبرد حمایت از سیاست جمعی مبارزه با تروریسم را مورد نظر قرار داده است. به نظر میرسد در شرایط کنونی مسوولان در عرصه سیاست خارجی باید اصل مقابله با ترور را بهعنوان یک هدف برای ایجاد همراهی ایران و دیگر کشورها که نگاه وحدتگرایانه و همسو برای مبارزه با ترور دارند، مورد توجه قرار دهند.
نمادی از جنگ نیابتی عربستان
دکتر ابراهیم متقی
استاد دانشگاه تهران
حوادث ۱۷ خرداد ۱۳۹۶ در ایران، نمادی از جنگ نیابتی عربستان سعودی و ایالاتمتحده آمریکا در برخورد با جمهوری اسلامی محسوب میشود. چنین موضوعی را در مه ۲۰۱۷ یعنی حدود یک ماه قبل عادل الجبیر در قالب عبارات هشدارآمیز به ایران اعلام داشت. الجبیر گفت که عربستان بیثباتی سیاسی را به داخل ایران خواهد کشاند. انجام این عملیات بدون حمایت سرویسهای اطلاعاتی عربستان قابل تحلیل نیست. الگوی رفتاری، مبتنی بر جنگ کم شدت تلقی میشود؛ بنابراین ایران میتواند دو آموزه را در دستور کار قرار دهد. آموزه نخست مبارزه با تروریسم است؛ عربستان و آمریکا تلاش دارند تا ایران را بخشی از تروریسم جهانی معرفی کنند. انگاره ذهنی آنها مبتنی بر محدودسازی قدرت ایران در محیط منطقهای است. چنین انگارهای حتی زمینههای لازم برای بیثباتی ساخت حکومتی را نیز امکانپذیر میکند؛ بنابراین ایران در گزینه اول باید اقدام انجام شده را در چارچوب نوعی عملیات تروریستی در فضای بینالمللی تبیین کند و روی این موضوع تاکید داشته باشد که برای مقابله با تروریسم اقدامات بازدارنده و محدودکننده را ایجاد خواهد کرد. گزینه دوم مربوط به سازوکارهایی است که محدودیتهایی را برای کنش و تحرک گروههای تروریستی در داخل ایجاد کند و هرگاه چنین نیروهایی به کنشگری مبادرت کردند با اقدامات پرشدت با آنها به مقابله برخیزد. اما از آنجا که فضای موجود و این عملیات ماهیت جنگ نیابتی دارد، بنابراین بازدارندگی در داخل بدون قدرت امنیتی محدودکننده و همچنین دیپلماسی پویا امکانپذیر نیست. ایران و روسیه، دو کشوری محسوب میشوند که با چنین نشانههایی از کنش تروریستی روبهرو بودهاند، در نتیجه ایران میتواند جبهه ضدتروریستی حوزه سیاست خارجی و امنیتی خود را ارتقا دهد. چنین موضوعی بر مشروعیت مقابله با گروههای تروریستی در محیطی خارج از حوزههای سرزمینی ایران تاکید خواهد کرد.
تقویت گفتمان وحدت ملی
امیر محبیان
تحلیلگر سیاسی
طبیعیترین موضعی که پس از حوادث دیروز تهران میتوان اتخاذ کرد، تاکید بر تقویت گفتمان انسجام و وحدت ملی است. هر سخن و موضعی در این شرایط که وحدت مردم را در مقابل اقدامات تروریستی از میان بردارد و با بخشینگری در پی برجسته کردن اختلافات سیاسی و جناحی باشد ناخودآگاه با تروریستها و جریانهای مخالف کشور همراه و همسو شده است. طبیعتا در این شرایط آن چیزی که میتواند بهعنوان یک مانع جدی مقابل دشمنان کشور و تروریستها عرض اندام کند، انسجام و وحدت ملی است. در سطح ملی اختلافات جناحی کنار میرود و همه ما به صورت واحد از کشور دفاع خواهیم کرد.
لزوم اجماع جهانی علیه تروریسم
عباسعلی منصوری آرانی
نماینده سابق مجلس
راهبرد ایران برای مقابله با چنین حوادث تروریستی در برهه کنونی حائز اهمیت است. با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران در مقابله با تروریستها پیشقراول است و تجارب بسیار زیادی نیز در این زمینه کسب کرده، تهران میتواند علیه تروریسم یک اجماع جهانی ایجاد کند و همکاریهای مستمر در زمینههای امنیتی، دفاعی و نظامی تداوم داشته باشد تا بتوانیم یک چتر امنیتی در تمام دنیا ایجاد کنیم. در زمینه داخلی نیز باید از طریق خبرگزاریها و رسانهها مردم را آگاه کرد تا تکتک مردم ایران نسبت به مسائل امنیتی کاملا آشنا شوند.
ارسال نظر