در مقاله وزیر امور خارجه ایران درباره تروریسم مطرح شد
فرمول ظریف برای ریشهکنی تروریسم
دنیای اقتصاد: وزیر امور خارجه ایران در مقالهای که اخیرا منتشر شده، تروریسم و افراطگرایی را نتیجه طبیعی ناکارآمدی وضعیت کنونی بینالمللی دانسته و بر مقابله با زمینههای گسترش افراطی گری و تروریسم تاکید کرده است. در متن مقاله محمدجواد ظریف که به زبان انگلیسی در مجله ایرانی «Iranian Review of Foreign Affairs» به چاپ رسیده، درخصوص عوامل و راهکارها بحث و بررسی شده است.
محمدجواد ظریف با طرح شالودهشکنی پیش انگاشتهها معتقد است که باید ابتدا، توهمات نادرست از ذهنها زدوده شوند، دوم، مقصر دانستن یکدیگر راهگشا نخواهد بود و سوم این تصور که میان دیکتاتوری و تروریسم رابطه مستقیمی وجود دارد و از سوی دیگر دموکراسیها با یکدیگر نمیجنگند، نیز اصلاح شود.
دنیای اقتصاد: وزیر امور خارجه ایران در مقالهای که اخیرا منتشر شده، تروریسم و افراطگرایی را نتیجه طبیعی ناکارآمدی وضعیت کنونی بینالمللی دانسته و بر مقابله با زمینههای گسترش افراطی گری و تروریسم تاکید کرده است. در متن مقاله محمدجواد ظریف که به زبان انگلیسی در مجله ایرانی «Iranian Review of Foreign Affairs» به چاپ رسیده، درخصوص عوامل و راهکارها بحث و بررسی شده است.
محمدجواد ظریف با طرح شالودهشکنی پیش انگاشتهها معتقد است که باید ابتدا، توهمات نادرست از ذهنها زدوده شوند، دوم، مقصر دانستن یکدیگر راهگشا نخواهد بود و سوم این تصور که میان دیکتاتوری و تروریسم رابطه مستقیمی وجود دارد و از سوی دیگر دموکراسیها با یکدیگر نمیجنگند، نیز اصلاح شود. ظریف سپس به ریشههای شکلگیری پدیده تروریسم پرداخته و آنها را در ۹ عامل «شرایط موثر در عرصه جهانی، داخلی و منطقهای، فقدان امید، محرومیت و فقدان احترام، مداخله و گرایشهای سلطهگرا، عناصر داخلی، ناکارآمدی دولت، تلاش برای انحراف، ایدئولوژی حذف و عوامل منطقهای دستهبندی کرده است.» وزیر خارجه ایران در پایان درخصوص راهحلهای پایدار نیز بهطور مبسوط سخن گفته و اصلاح ادراکی و بازی برد-برد را پیشنهاد داده است.
شالودهشکنی پیش انگاشتهها
محمدجواد ظریف در مقاله مفصل خود در ابتدا با تبیین چالش سهمگین تروریسم و افراطگری که جامعه جهانی با آن روبهرو است، معتقد است که صرفنظر از اینکه کشورهای مختلف چه موضعی نسبت به این دو پدیده دارند، جامعه جهانی با این باور مشترک هم داستان است که باید به فوریت به این معضلات پرداخت و با موثرترین شکل ممکن از دست آنها خلاصی یافت. وزیر امور خارجه با بیان اینکه تصورات نادرست، تحریفها و اتهامزنیهای نابجا، بسیار زیادند، با طرح شالودهشکنی پیشانگاشتهها معتقد است که باید سه تصور غلط اصلاح شود. محمدجواد ظریف نوشته است: «برای فهم شرایط اجتماعی و زمینههای جهانی، ابتدا باید توهّمات نادرست از ذهنها زدوده شوند. رهیافت غالب و رسمی درباره تروریسم، چه در ایالاتمتحده یا دیگر کشورها، عموما ساختگی، برای مصرف داخلی یا ابزاری در جهت خطمشیها و اقدامات سیاسی مشخص است.» او در بیان اصلاح تصور دوم میگوید: «تصور دیگری نیز باید زدوده شود. برای ما در غرب آسیا، آسان است که غرب را به واسطه اقداماتش بهعنوان مقصر شوربختیهایمان سرزنش کنیم. تاریخ این پهنه از زمین پر از شواهدی بر این مدعا است. متهم کردن هر یک از طرفین از سوی دیگری، میتواند آسانترین راه برای انحراف از اصل موضوع باشد. اما چنین کاری نه صحیح است و نه راهگشا. چراکه جهان امروز ما بسیار پیچیدهتر از گذشته شده است.» رئیس دستگاه دیپلماسی با اشاره به عامل سوم نوشته است: «سومین تصور غلطی که باید رفع شود، اعتقاد به این باور است که از یک سو میان دیکتاتوری و تروریسم رابطه مستقیمی وجود دارد و از سوی دیگر دموکراسیها با یکدیگر نمیجنگند؛ عباراتی که از فرط تکرار به ظاهر بدیهی و مسلم مینمایند.» او معتقد است: «امروزه ما شاهدیم که کودکانی که در محیطهای دموکراتیک پرورش یافتهاند، به راحتی همسایگان خود و حتی یکدیگر را میکشند. در نتیجه دیگر نمیتوان به راحتی متقاعد شد که چنین قساوت خونباری منحصر به یک دین یا اعتقاد مشخصی است، یا اینکه آن را مختص یک نظام سیاسی و تربیتی خاص در جوامع غرب آسیا تلقی کرد.» ظریف در ادامه به ۹ عامل شکلگیری تروریسم اشاره کرده و به جزئیات آنها پرداخته است.
1- شرایط موثر در عرصه جهانی، داخلی و منطقهای
او در بیان عامل اول میگوید: «اگرچه میتوانیم اتهامات و سرزنشهای بسیاری به یکدیگر وارد کنیم، اما لازم است عادت انداختن توپ به زمین یکدیگر را کنار بگذاریم. اگر به واقع اراده کردهایم که این معضل را مورد تعمق و بررسی جدی قرار دهیم، همه ما باید از این نقطه آغاز کنیم که به تروریسم بهعنوان یک معضل و مشکل مشترک همگانی بنگریم و آن را مشکل ویژه یک منطقه، نژاد، دین یا مذهب خاص ندانیم.»
2- فقدان امید
محمدجواد ظریف با تبیین دلیل دوم شکلگیری تروریسم افزوده است: «با در نظر گرفتن شرایط تاثیرگذار، امید و در واقع فقدان امید، مساله اصلی است. این دقیقا همان جایی است که فرضیات سادهانگارانهای را که این معضل را به سطح منطقهای، اجتماعی، کشورهای توسعه یافته یا درحال توسعه، غربی یا شرقی، مسلمان یا غیرمسلمان، تقلیل میدهد، با خلل مواجه میکند. این امر به حقیقتی ثابت و همهگیر تبدیل شده و یک نظریه محض یا حتی تحلیل آکادمیک نیست که وجه مشترک تمامی کسانی که به دام خشن تروریسم گرفتار شدهاند آن است که احساس میکنند در جوامع خود و حتی در عرصه جهانی، از احترام محروم هستند و به حاشیه رانده شدهاند. آنها امیدی به فردای بهتر نداشته و هیچ امکان واقعی و عملی برای شکوفایی در شرایط اجتماعی انسانی نمییابند.» ظریف ادامه میدهد: «موج احساسات ملی گرایانه که طی سالهای اخیر در نتایج انتخابات اروپا و آمریکا تجلی یافته تنها میتواند این پدیده را تشدید کند. از سوی دیگر در منطقه غرب آسیا، حتی با پذیرش تفاوتها میان جوامع در مورد نحوه برگزاری انتخابات بهعنوان روش مشارکت مردمی در تعیین سرنوشت، صرفا در معدودی از کشورهای غرب آسیا، برای توده مردم امکان ابراز نارضایتی شان از طریق صندوق رأی وجود دارد. به واقع صندوق رأی یا حتی تصوری از مفهوم آن، در بسیاری از کشورهای منطقه ما وجود خارجی ندارد.»
3- به حاشیه رانده شدن، محرومیت، فقدان احترام
وزیر امور خارجه ایران سومین عامل موثر در شکلگیری تروریسم را محرومیت و فقدان احترام میداند و مینویسد: «وقتی بخشهای مهمی از جمعیت که بهصورت نهادینه به حاشیه رانده شدهاند، خود را در سمت بازنده حس میکنند و بدتر آنکه میبینند باورها، ارزشها و مقدسات آنها بهصورت منظم در معرض حمله است، نباید متعجب شویم که برخی از آنها - که حتما اقلیت ناچیزی از جوامع اسلامی در غرب هستند - به روشهایی غیر از اعتراض مسالمتآمیز روی میآورند.»
محمدجواد ظریف در تبیین این عامل با ذکر یک مثال نوشته است: «اخیرا یک سیاستمدار اروپایی در تشریح این وضعیت گفت: در غرب، اگر به سیاه پوستان حمله کنید، شما یک نژادپرست هستید؛ اگر به یهودیان حمله کنید، شما یک ضد یهود هستید؛ اما اگر به مسلمانان حمله کنید، شما از حق آزادی بیان خود استفاده میکنید.» ظریف با بیان اینکه با کنکاش و تعمق بیشتر در مییابیم که مجموعهای از متغیرهای موثر دیگر هم وجود دارند، میافزاید: «برخی از افرادی که بدترین اعمال وحشیانه را به نام اسلام مرتکب شدهاند، حتی به موازین شریعت اسلامی هم عمل نمیکنند. بهعنوان مثال، فردی که به خواربارفروشی ویژه یهودیان در پاریس وارد شد و شروع به تیراندازی به مردم کرد، همراه با دوست دختر خود بود، در حالی که میدانیم نه تنها یک مسلمان متعصب، بلکه یک مسلمان عامل به اعتقادات نیز وارد چنین رابطهای نمیشود.» او با اشاره به مثال سوم نوشت: «حمله نیس در فرانسه ـ حمله به مردان، زنان و کودکان با کامیون ـ نیز از سوی فردی انجام شد که بهطور مرتب به مشروبفروشی میرفت. همانگونه که اکثر مردم میدانند، نوشیدن الکل نیز با اصول ایمان سازگار نیست. بنابراین، ما در اینجا با یک مشکل اجتماعی ـ فرهنگی و نه یک پدیده دینی مواجه هستیم. یک پدیده اجتماعی که با حس عمیق محرومیت، بیگانگی و به حاشیه رانده شدن در محیطی مرفه و توسعه یافته ایجاد شده و عملا افراد، گروهها و جوامع را از امنیت، احترام، مشارکت و امید محروم میکند.»
4- مداخله و گرایشهای سلطهگرا
رئیس دستگاه دیپلماسی در بیان دلیل چهارم مینویسد: «مشکل مزمن و قدیمی تهاجم خارجی و اشغال و پیامدهای آن است. اشغال هفتاد ساله سرزمین فلسطین مهمترین معضل در این باره است. این مشکل با مداخلات سیاسی و نظامی سازمان یافته ایالاتمتحده آمریکا برای حفظ، تداوم و شکلدهی ترتیبات و معماری مورد نظر منطقهای و «نظم نوین جهانی» خود تشدید شده است. هنگامی که جورج دبلیو بوش رئیسجمهوری وقت آمریکا طی سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد ظهور «نظم نوین جهانی» را اعلام کرد، او در این توهم بود که ایالاتمتحده آمریکا پیروز جنگ سرد شده است. در حالی که در واقع اتحاد جماهیر شوروی تا حد زیادی به دلیل پوسیدگی داخلی از هم فرو پاشیده بود.» ظریف ادامه میدهد: «برخی ممکن است عملیات نظامی عمده تقریبا سالانه آمریکا طی دهه ۱۹۹۰ در عراق، تهاجم به سومالی، حمله به لیبی، کوزوو و جاهای دیگر در اروپا را در دهه اول پس از جنگ سرد فراموش کرده باشند؛ همه این عملیاتها بازتابی از تمایل ایالاتمتحده آمریکا برای استفاده از نیروی نظامی برتر خود در جهت نهادینه کردن برتری موقتی اش در نظم جهانی درهم ریخته بود. روند استفاده فعال ایالاتمتحده آمریکا از نیروی نظامی در سال ۲۰۰۱ و با غلبه نو محافظهکاران در واشنگتن به نقطه اوج خود رسید. تراژدی ۱۱ سپتامبر به تهاجم و اشغال تمام عیار افغانستان و سپس حمله به عراق و اشغال آن انجامید. ماجراجویی نظامی در عراق نیز باعث شکلگیری زنجیرهای از حوادث و اوضاع غیرقابل مهار از جمله ظهور و یورش گروههای تروریستی مانند داعش و جبهه النصره و زنجیرهای از خشونتهای کاملا بیسابقه بیرحمانه و وحشیانه آنها در همسایگی ما شده است.» او با بیان اینکه ضروری است از ماجراجوییهای نظامی بد فرجام در غرب آسیا یک نتیجهگیری گستردهتر ارائه کنیم، مینویسد: «دوران هژمونی و سلطه طلبی به سر آمده است. تحولات جهانی در عصر پساجنگ سرد، بهویژه تعدد کنشگران صحنه جهانی، تلاش هر یک از قدرتهای جهانی برای اقدام بهعنوان یک قدرت مسلط و هژمون را غیرممکن ساخته است.»
5- عناصر داخلی
محمدجواد ظریف در ادامه در تبیین دلیل پنجم مینویسد: «چنانچه برای فهم وضعیت جوامعی که دچار درگیری و خشونت هستند، صرفا به عوامل خارجی تمرکز کرده یا بر نظریههای توطئهای اتکا کنیم، راه به صواب نبردهایم. حقایق مشخص و مشهود پیرامون ما کافی است: جوامع در حال توسعه با تهاجم و اشغال دچار شکاف شدند، روندهای توسعهای آنها با مانع مواجه شد، فقر در آنها در حال گسترش و وخیمتر شدن است، پیامدهای منفی فقر برای بافت اجتماعی، مشتمل بر بیکاری گسترده و چشم انداز ضعیف برای آیندهای بهتر و سالم تر، همگی به محیط اجتماعی ناسالمی اشاره دارند که زمینه را برای تولید و تکثیر اشکال مختلف بیماریهای اجتماعی و خشونت سیاسی فزاینده و خودافزا فراهم و بارور میکنند.»
6- ناکارآمدی دولت
او در بیان دلیل ششم هم نوشته است: «مهمترین عنصر داخلی موزاییک پیچیده پیش روی ما، ناکارآمدی سازمان و نظام دولت در پاسخگویی و تامین درخواست بنیادین توده مردم برای برخورداری از کرامت است. واقعیت آن است که برخی از شریرترین بمب گذاران انتحاری از مرفهترین جوامع غرب آسیا و برخی از خانوادههای دارای شرایط نسبتا خوب آمدهاند. داستان کامل عوامل حادثه یازده سپتامبر را همه میدانیم؛ از ۱۹ نفر عوامل این حادثه، ۱۵ نفر از عربستان سعودی، ۲ نفر از امارات متحده عربی و یک نفر از مصر و لبنان بودند. بنابراین، به نظر میرسد فقر و محرومیت نمیتواند همه چیز را توجیه کند.»
7- تلاش برای انحراف
وزیر امور خارجه در تحلیل هفتمین عامل موثر در شکلگیری پدیده تروریسم مینویسد: «احساس ناامیدی و افسردگی در جوانان موقتا و بهصورت ماهرانه توسط عوامفریبان افراطی و حامیان مالی آنها به شکل خشونتهای بیمنطق و وحشیانه علیه مردم بیگناه منحرف شده است؛ ولی در نهایت این خشم بنیاد دولتهای منطقه را نشانه گرفته است. بنابراین، تلاش برخی دولتها برای خنثی کردن این تهدید داخلی و حیاتی از طریق فرافکنی و منحرف کردن خشم اجتماعی به سمت دشمنان جعلی خارجی اشتباهی خطرناک است.»
8- ایدئولوژی حذف
محمدجواد ظریف هشتمین عامل را ایدئولوژی حذف میداند و در تبیین آن مینویسد: «فراتر از ناکارآمدی، بیتوجهی و عدم پاسخگویی دستگاههای دولتی و تلاش برای انحراف تمرکز از سوی آن دولتها، یک عنصر شبه ایدئولوژیک مبتنی بر تفرقه، نفرت و طرد و حذف «طرف دیگر» وجود دارد. این ایدئولوژی به پیام حقیقی و اصیل اسلام - آنگونه که در کتاب قرآن و سنت پیامبر (ص) منعکس شده است - هیچ ارتباطی ندارد. متاسفانه، در درون جامعه مسلمان، ایدئولوژی مبتنی بر مفهوم «تکفیر» یا طرد وجود دارد که در تضاد با آموزههای بنیادین قرآنی است. گروههای تکفیری شامل القاعده، طالبان، داعش، النصره و دیگر گونههای جدید کوچکتر، بهطور کامل و با گشاده دستی با دلارهای نفتیای تامین مالی میشوند که به راحتی قابل ردیابی هستند.»
9- عامل منطقهای
ظریف در تبیین نهمین و آخرین عامل موثر در شکلگیری تروریسم نیز نوشته است: «امروزه به روشنی یک عنصر منطقهای نیز در خشونتهای افراطگرایانه فعلی، به ویژه در عراق و سوریه وجود دارد. سقوط صدام حسین و ظهور یک دولت منتخب مردمی در عراق نگرانیهایی را در برخی از کشورهای منطقه نسبت به تغییر موازنه در غرب آسیا به نفع ایران ایجاد کرد که حداقل از دید آنها نیاز بود با هر هزینهای چنین روندی معکوس شود. القاعده عراقی، به رهبری الزرقاوی، در یک ازدواج مصلحتی با ژنرالهای باقی مانده از حزب بعث به رهبری عزت ابراهیم الدوری، بیثباتی و خشونت را در عراق پس از صدام دامن زدند. مدتی بعد این ائتلاف در شکل داعش و گروههای مشابه دیگر ظهور یافت. حمایت آشکار برخی کشورهای منطقهای که اتفاقا متحدان غرب هستند، از این نیروها را نمیتوان نادیده گرفت. این نگرانی بعد از سقوط حکومتهای «دوست»، مشخصا در شمال آفریقا و قیام در یمن تشدید و به وحشت تبدیل شد.»
در جستوجوی راه حلهای پایدار
وزیر امور خارجه ایران پس از تبیین عوامل موثر در شکلگیری پدیده تروریسم به راه حلها نیز پرداخته است و با اشاره به ابتکارات ایران در این زمینه نوشته است: «ابتکار گفتوگوی تمدنها» که در سال ۱۹۹۸ - قبل از حادثه یازده سپتامبر و فراگیر شدن مفهوم «برخورد تمدنها» در میان عموم مردم - از طرف ایران پیشنهاد شد و ابتکار «جهان علیه خشونت و افراطگری» (WAVE) که از سوی رئیسجمهور روحانی در سال ۲۰۱۳ پیشنهاد شد و هر دو به تایید مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسیدهاند، با درک صحیح و به هنگام شرایط اجتماعی، فرهنگی و جهانی که منجر به شکلگیری و گسترش خشونت افراطگرایانه میشوند، ارائه شدند. موفقیت در این زمینه به مشارکت تمام کنشگران، در هر دو سطح منطقهای و بینالمللی بستگی دارد.» محمدجواد ظریف به برخی راهکارهای منطقهای اشاره کرده و مینویسد: «گرچه گروههایی مانند داعش و شاخههای آن باید بهطور موثری تضعیف شده و شکست داده شوند، ترمیم و بازسازی جدی و معنادار صلح و ثبات در غرب آسیا و بهویژه منطقه خلیجفارس، به پذیرش مجموعهای از اصول مشترک برای فهم متقابل و همکاریهای امنیتی منطقهای و دسته جمعی پیوند خورده است.» ظریف با تبیین سازوکاری به نام مجمع گفتوگوی منطقهای میافزاید: «چنین مجمعی باید مبتنی بر اساس اصول کلی شناخته شده و اهداف مشترک، مشخصا احترام به حق حاکمیت، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی تمام کشورها، تغییرناپذیری مرزهای بینالمللی، عدم دخالت در امور داخلی دیگران، حلوفصل مسالمت آمیز اختلافات، ممنوعیت تهدید یا استفاده از زور و نیز ترویج صلح، ثبات، پیشرفت و رفاه در منطقه باشد. چنین مجمعی میتواند به ترویج درک و تعامل در سطوح حکومتی، بخشخصوصی و جامعه مدنی کمک کند و منجر به توافق در طیف گستردهای از مسائل، از جمله تدابیر اعتمادساز و امنیت ساز، مبارزه با تروریسم، افراطگرایی و فرقه گرایی، تضمین آزادی کشتیرانی و جریان آزاد نفت و سایر منابع و حفاظت از محیطزیست شود. این مجمع گفتوگوی منطقهای در نهایت میتواند باعث توسعه ترتیبات رسمیتر همکاری امنیتی و عدم تجاوز شود.» رئیس دستگاه دیپلماسی ادامه میدهد: «در حالی که این گفتوگو باید به ذی نفعان مرتبط منطقهای واگذار شود، چارچوبهای نهادی موجود برای گفتوگو و بهویژه سازمان ملل متحد نیز میتوانند برای تحقق این هدف استفاده شوند. نقش منطقهای برای سازمان ملل متحد که پیش از این در قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت پیشبینی شده است، میتواند به کاهش دغدغهها و نگرانیها، به خصوص نزد کشورهای کوچکتر، تمهید تضمینها و سازوکارهایی برای حفظ منافع مشروع جامعه بینالمللی و پیوند هرگونه گفتوگوی منطقهای با مسائلی که ذاتا فراتر از مرزهای منطقه میروند، کمک کند.»
اصلاح ادراکی
ظریف در پایان با اشاره به اصلاح ادراک و ذهنیتها مینویسد: «با بهرهمندی از تجربه گذشته و با نگاهی به وضعیت گستردهتر جهانی، لازم است دو نگاه متضاد برای بررسی بحرانهای منطقهای و بینالمللی بهطور کامل شناسایی و تفکیک شود: ذهنیت با حاصل جمع صفر در مقابل رهیافت با حاصل جمع غیرصفر.» او در تبیین این دو رویکرد میافزاید: «در دنیای جهانی شده که در آن همه چیز از محیطزیست تا امنیت جهانی شده، تقریبا غیرممکن است که به هزینه دیگران بتوان دستاوردی داشت. رهیافتهای با حاصل جمع صفر به برآیندهای با حاصل جمع منفی منجر میشوند. به عبارت بسیار ساده، باید بین سناریوی «باخت - باخت» در مقابل سناریوی «برد - برد» یکی را انتخاب کرد. هیچ حد وسطی وجود ندارد.» ظریف ادامه میدهد: «تحولات مثبت در لبنان برای انتخاب رئیسجمهوری جدید، پس از دو سال طولانی منازعه تلخ سیاسی و همچنین تحول اخیر در سازمان اوپک که در آن تمام طرفها برای رسیدن به یک راهحل دارای منفعت متقابل، اختلافات خود را کنار گذاشتند - یا به عبارت دقیقتر از یک برآیند کاملا فاجعه بار جلوگیری کردند - یک درس سیاسی ساده اما مهم را به نمایش گذاشت: طرفهای ذینفع، انتظارات حداکثری - با حاصل جمع صفر - خود را به نفع یک مصالحه کارآمد رها کردند.» او اضافه میکند: «با نگاهی به موقعیتهای دیگر، بهویژه در سوریه و یمن، میتوان از تجربه مردم لبنان آموخت و امیدوار بود که مجموعه روند سیاسی - که تعاملی همراه با بده بستان و روندی مستلزم مصالحه و فراگیر بودن است - میتواند به کشتار دهشتناک جاری پایان دهد. هر چه زودتر در این زمینه اقدام کنیم، بهتر است. هنگامی که یک مساله از دیدگاه حاصل جمع غیرصفر تعریف شد، مهمترین گام به سوی حلوفصل آن برداشته شده است. چالش در درجه اول ماهیتی شناختی و ادراکی دارد. هنگامی که کنشگران آماده کنار گذاردن پیشداوریهای خود باشند و متفاوت فکر کنند، سیاستها و اقدامات مناسب نیز بهدنبال خواهند بود.»
ارسال نظر