یادداشت
اهمیت سفر دکتر ظریف و هیات همراه به توکیو
دکتر فرهاد تقی زاده حصاری
عضو هیات علمی و استاد اقتصاد دانشگاه کیو ژاپن
یکی از خصوصیات مردم ژاپن و به تبع آن شرکتهای ژاپنی، مطالعه و تحقیق دقیق و موشکافانه و در نظرگرفتن کلیه جوانب یک کار، پیش از تصمیم بر اجرای آن است. با وجود جذابیت اقتصاد ایران و پربازده بودن فعالیت اقتصادی در ایران، چه در بخش تجارت کالا و چه از حیث اجرای پروژههای مختلف و سرمایهگذاری در آنها، شرکتهای ژاپنی از آن جمله شرکتهایی هستند که هنوز بهصورت گسترده به ایران ورود پیدا نکردهاند.
دکتر فرهاد تقی زاده حصاری
عضو هیات علمی و استاد اقتصاد دانشگاه کیو ژاپن
یکی از خصوصیات مردم ژاپن و به تبع آن شرکتهای ژاپنی، مطالعه و تحقیق دقیق و موشکافانه و در نظرگرفتن کلیه جوانب یک کار، پیش از تصمیم بر اجرای آن است. با وجود جذابیت اقتصاد ایران و پربازده بودن فعالیت اقتصادی در ایران، چه در بخش تجارت کالا و چه از حیث اجرای پروژههای مختلف و سرمایهگذاری در آنها، شرکتهای ژاپنی از آن جمله شرکتهایی هستند که هنوز بهصورت گسترده به ایران ورود پیدا نکردهاند. عمده شرکتهای ژاپنی فعلا در مرحله رصدکردن شرایط، مطالعات بازار، سنجش پتانسیل بخشهای مختلف اقتصاد ایران و در برخی بخشها در مرحله جستوجو برای انتخاب شریک یا نمایندگان مناسب داخلی و پروژههای جذاب هستند.
این موضوع با توجه به خصوصیت فرهنگی و اجتماعی ژاپنیها طبیعی است. اما واقعیت این است که پس از تصویب تمدید تحریمهای معروف به داماتو، برای ١٠سال آینده ازسوی کنگره آمریکا در ماه جاری، احتیاط و حتی عقبگردی در برخی از شرکتها برای ورود به ایران مشاهده میشود. در این برهه از زمان، سفر بالاترین مقام دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران به ژاپن و دیدار در سطح نخستوزیر و از طرف دیگر اعلام رسمی مواضع مثبت دولت ژاپن از طرف نخستوزیر درباره برجام، برای تغییر فضا به نفع ایران، بسیار مثبت بود. گویی روحی تازه حتی برای بازه زمانی کوتاه مدت در روابط سیاسی و اقتصادی دو کشور دمیده شد و یک اطمینان خاطر برای شرکتهای ژاپنی ایجاد کرد. پس، این سفر در بعد سیاسی بهویژه در این برهه از زمان از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بود.
درباره ترکیب افراد هیات همراه و برنامههای تدارک دیده شده نکاتی در این یادداشت، ارائه میشود:
١) درباره ترکیب افراد هیات: این امر نکته مثبتی بود که بخش قابل ملاحظهای از افراد هیات همراه دکتر ظریف را مدیران بخش خصوصی اقتصاد ایران از اتاق بازرگانی تشکیل میدادند. اما نکته مهم این است که در چشمانداز اقتصادی ایران و ژاپن سهم قابل ملاحظهای برای ورود ژاپن به پروژههای حوزه نفت، گاز، پتروشیمی، زیرساخت و سایر پروژههای کلان ایران در نظر گرفته شده است. حال آنکه بسیاری از شرکتهای ایرانی حاضر در هیات، از شرکتهای سایز متوسط بودند که شاید حضور آنها در جلساتی که عمدتا شرکتهای بزرگ ژاپنی (سوگو شوشا) نظیر میتسوبیشی، میتسویی، ایتوچو ماروبنی شرکت دارند، خیلی مناسب و مفید فایده نباشد.
٢) ژاپنیها در چند ماه گذشته حتی پیش از نهایی شدن برجام مطالعات خود را درباره ایران شروع کرده بودند. این بدان معنی است که حتی در برخی از بخشها، اقتصاد کشورمان را بهتر از خودمان میشناسند. از این رو یک شرکت ژاپنی که در سمیناری که با زحمات فراوان سفارت و سایرین شرکت میکند، فرصت و علاقهمندی برای شنیدن کلیات اقتصاد ایران ندارد. اینکه GDP ایران چه میزان است و ارائه فکتهایی از گزارشهای منتشره از سوی شرکتهای مشاوره مدیریتی بینالمللی، شاید خیلی جدید نباشد! از طرفی شرکتهای خارجی علاقهمند هستند که ارائهها و مذاکرات، عملیاتیتر و پروژه محور باشند. خوب است که شرکتهای معظم ایرانی، هر کدام دو، سه پروژهای را که اطلاعاتش کامل است، طرحهای توجیهیاش موجود است و توجیهپذیر هستند، ارائه دهند تا از این فرصت مغتنم برای ارتباطات سرمایهگذاری (investment matchmaking) استفاده شود.
٣) درباره شرکتهای ایرانی و تجار ایرانی فعال در ژاپن، با همکاری و زحمات سفارت جمهوری اسلامی ایران سمینار خوبی ترتیب داده شده بود. عمده سوالات شرکتکنندگان در این سمینار درباره مشکلات گمرکی و نقل و انتقالات پول بود. حال آنکه هیات حاضر در این سمینار که عمدتا از اتاق بازرگانی بودند، امکان پاسخ به این سوالات را نداشتند؛ چراکه از تصمیمگیرندگان این حوزهها نیستند. خوب بود در این جلسه از مسوولان گمرک و بانک مرکزی نیز حضور مییافتند. حتی مسوول اتاق بازرگانی که به سوالات پاسخ میداد، از وجود رابطه کارگزاری بین بانکهای ژاپنی و بانکهای ایران نیز اظهار بیاطلاعی میکرد!
٤) بخشی از اقتصاد ژاپن که میتواند فرصتهای خوبی را برای همکاری تجاری با شرکتهای ایرانی فراهم آورد، شرکتهای کوچک و متوسط هستند. این دسته از شرکتها، حساسیت کمتری نسبت به شرکتهای بزرگ دارند. بسیاری از شرکتهای بزرگ ژاپنی از آنجا که بازار قابل ملاحظهای در غرب و سهامدار عمده غربی دارند، بیشتر تحت تاثیر سیاستهای آمریکا هستند. اما شرکتهای کوچک و متوسط که در ژاپن تعداد آنها به ٤ میلیون شرکت میرسد و بیش از ٥٠ درصد از اقتصاد این کشور را تشکیل میدهند، لزوما ممکن است در غرب بازار بزرگی نداشته باشند. به نظر نگارنده، شایسته است در برنامههای آتی یک رویداد Business matchmaking بین اتحادیههای شرکتهای کوچک و متوسط ژاپنی، نهادهای تامین مالیکننده آنها(JFC) و اتاق بازرگانی و سازمان صنایع کوچک ایران برگزار شود، تا این پتانسیل بالا را که کمتر در گزند تحریمهای احتمالی است، بتوان فعال کرد.
ارسال نظر