نقد منصفانه صحبتهای رئیسکل
دکتر حجتالله صیدی
مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری خوارزمی
این روزها هر گاه رئیسکل بانک مرکزی در مجمعی بینالمللی از محدودیتهای بانکی سخن میگوید و تعهد مقامات سیاسی و اقتصادی غربی - و بهویژه آمریکایی - را به رفع موانع بانکی یادآور میشود، دو گروه منتقد با رویکردی متفاوت، اما با صدایی بلند زبان به شکوه گشوده و نکات نادرستی را طرح میکنند که جای تامل دارد. گروهی از طرفداران دولت، از آنجا که مواضع سیف را متفاوت با دولت - و حتی گاه مخالف آن - تلقی میکنند، سخنان ایشان را بهنوعی تضعیف دولت به حساب میآورند و اما گروهی از مخالفان نیز دلواپسانه، سخنان سیف را شاهدی بر ضعیف بودن دستاوردهای برجام تصور کرده و فرصت را برای نقد برجام و از این منظر تاختن به دولت و دستاوردهای آن غنیمت میشمرند.
دکتر حجتالله صیدی
مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری خوارزمی
این روزها هر گاه رئیسکل بانک مرکزی در مجمعی بینالمللی از محدودیتهای بانکی سخن میگوید و تعهد مقامات سیاسی و اقتصادی غربی - و بهویژه آمریکایی - را به رفع موانع بانکی یادآور میشود، دو گروه منتقد با رویکردی متفاوت، اما با صدایی بلند زبان به شکوه گشوده و نکات نادرستی را طرح میکنند که جای تامل دارد. گروهی از طرفداران دولت، از آنجا که مواضع سیف را متفاوت با دولت - و حتی گاه مخالف آن - تلقی میکنند، سخنان ایشان را بهنوعی تضعیف دولت به حساب میآورند و اما گروهی از مخالفان نیز دلواپسانه، سخنان سیف را شاهدی بر ضعیف بودن دستاوردهای برجام تصور کرده و فرصت را برای نقد برجام و از این منظر تاختن به دولت و دستاوردهای آن غنیمت میشمرند. شگفت آنکه برخی از اصحاب اندیشه و عمل در اقتصاد و سیاست نیز از این مواضع نادرست تاثیر پذیرفته و گاه سخنان و رویکرد رئیسکل بانک مرکزی را حمل بر اشتباه میکنند.
بهنظر میرسد دلیل اتخاذ چنین مواضعی، ترکیبی از سادهاندیشی، عدم اشراف بر مسائل فنی و تسویه حسابهای سیاسی باشد. این نوشته بر آن است تا نادرستی هر دو رویکرد پیشگفته را تشریح کند و این نکته مهم را روشن سازد که سخنان سیف چه در شورای روابط خارجی آمریکا، چه در مصاحبههایی که در سفر اخیر واشنگتن صورت پذیرفته و چه در کنفرانس یورومانی که در روزهای اخیر در لندن برگزار شد، اگر قدری عمیق نگریسته شده و دقیق تحلیل شود، نهتنها متفاوت با مواضع دولت و نظام درخصوص دستاوردهای برجام نیست؛ بلکه این سخنان، خود یکی از دستاوردهای متعدد و مثبت برنامه جامع اقدام مشترک بوده و در راستای تقویت مواضع اقتصادی کشور به نحوی فنی و هوشمندانه مطرح میشود.
قبل از هر چیز باید یادآور شد که به برجام باید از دو منظر نگریست: منظر سیاسی و حقوقی و منظر فنی و عملیاتی. نگاه یک سویه به برجام از اهل نظر و اهل فن انتظار نمیرود. سند برنامه جامع اقدام مشترک در عین اینکه دستاورد سیاسی و حقوقی بسیار ارزشمندی برای جمهوری اسلامی ایران بهشمار میرود، صرفا یک بیانیه یا قطعنامه سیاسی نبوده و ابعاد فنی بیشماری دارد که بخش مهمی از آن در اقتصاد است. انتظار اینکه صرف انتشار برجام مسائل مبتلا به کشور در اثر تحریمها و محدودیتهای بینالمللی را یکشبه و حتی یک ماهه یا چند ماهه حل کند، انتظاری سادهاندیشانه است. به یاد بیاوریم که تدوینکنندگان غربی تحریمهای ظالمانه علیه ایران، بارها این تحریمها را خصوصا در بعد اقتصادی، تحریمهای هوشمند نام نهاده بودند که نشان از پیچیدگی آنها داشت و از آنجا که یکی از پیچیدهترین نظامهای اقتصادی در جهان، نظامهای پولی و دریافت و پرداخت و انتقال وجوه است، نباید تصور داشت که با اعلام رفع تحریمها، عملیات بانکی بینالمللی ظرف چند هفته باید برقرار شده و بهعنوان مثال باید همانند آنچه پانزده سال پیش عمل میشد، اکنون نیز به سرعت تحقق یابد.
اگر دریافت یک وام ازدواج از بانک داخلی نیازمند طی مراحلی است که نخستین آنها افتتاح حساب است که مدارک خاص خود را لازم دارد و سپس تکمیل فرمها و بررسی اسناد ازدواج و تایید احراز صلاحیت و معرفی ضامن و تودیع اسناد ضمانت و تخصیص وجه و در نهایت پرداخت وجه که گاه روزها و هفتهها به طول میانجامد، میتوان تصور کرد که حتی برقراری یک ارتباط ساده کارگزاری بین دو بانک تجاری بینالمللی، حتی برای کشورهایی که تحت هیچ تحریم و محدودیتی نبودهاند چه مراحل فنی و چه بازه زمانی مناسبی را نیاز دارد. اهل فن میدانند که به دلیل قوانین و مقررات بانکی بینالمللی - بهویژه مقررات بازلهای یک و دو سه، قوانین ضد پولشویی و ضد تامین مالی تروریسم که ربطی به ایران نداشته و شامل همه کشورها است - حتی اگر یک بانک اروپایی با یک بانک آسیای جنوب شرقی هم بخواهد رابطه کارگزاری برقرار کند گاه هفتهها طول میکشد، چه برسد به کشوری که سالها تحت تحریم بانکی بوده و در گذشته نیز برخی از بانکهای بزرگ اروپایی به دلیل انجام عملیات مالی با ایران در دادگاههای آمریکا به پرداخت جریمههای سنگین محکوم شدهاند. از این رو، برقراری روابط بانکی عادی با غرب در خوشبینانهترین شرایط طبیعی است که ماهها به طول انجامد و رئیسکل بانک مرکزی ایران نیز برای تسریع این امر، در مجامع مختلف جهانی بر انتظارات ایران پای فشرد. این نکته مهم نباید مغفول بماند که حتی نفس طرح این سخنان و اعتراضهای سیف نیز از پیامدهای پربار برجام است. آیا امکان طرح چنین مسائلی در سه سال پیش اصلا وجود داشت؟ یا اگر طرح میشد از سوی کشورهای غربی جدی گرفته میشد؟ در این رابطه به تاکیدهای مکرر وزیر خارجه آمریکا مبنیبر عدم مانعتراشی - حتی اگر فقط در حرف باشد- باید توجه کرد و آن را ناشی از تعهدی دانست که برجام بر طرفهای توافق تحمیل کرده است.
نکته دوم این است که برای قضاوت درخصوص مواضع سیف باید ابتدا به جایگاه گوینده این سخنان و سپس محل طرح آنها توجه داشت. باید دقت کرد که رئیسکل بانک مرکزی یک مقام سیاسی نبوده و جایگاهی حرفهای و عملیاتی دارد و اتفاقا باید در راستای اقدام و عمل گام بردارد و سخنانی فنی بر زبان راند و نه سخنانی کلی و سیاسی. در سراسر جهان یکی از تلقیهای رایج از بانکهای مرکزی این است که بانک مرکزی بانکدار بانکها است. از مقام بانکدار بانکها انتظار میرود که به وظیفه بانکداری خود عمل کرده و موانع عملیاتی بانکی را از سر راه بانکهای تجاری و تخصصی بردارد. اکنون موانع بانکداری بینالمللی برای بانکهای ایرانی از نظر سیاسی تاحدود زیادی برداشته شده و از نظر حقوقی نیز در حال حل و فصل است، اما آنچه مهم است رسیدن به مرحله عمل است که موانع خاص خود را دارد. ابتدا باید دید که مراد از برقراری ارتباط بانکی چیست. در سراسر جهان، بانکهای بینالمللی در بخشهای متعددی با بانکهای محلی معاملاتی را انجام میدهند که دو معامله مهم، درصد قابلتوجهی از آن را تشکیل میدهد که عبارتند از تامین مالی تجاری - که معمولا در قالب اعتبار اسنادی انجام میشود - و تامین مالی طرحها - که با نرخهای مناسب برای مدت زمانهای طولانیتری انجام میشود. اکنون کشور به هر دو روش تامین مالی نیاز دارد. باید یادآوری کرد که بسیاری از طرحهای عظیم نفتی و پروژههای پتروشیمی بهویژه در پارسجنوبی و طرحهای فولاد و سایر فلزات در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد خورشیدی از محل وامهای چند صد میلیون یورویی از بانکهای بزرگ اروپایی به بهرهبرداری رسیدند که درخصوص برخی از آنها هنوز هم پرداخت اقساط ادامه دارد.
توجه شود که صرف راهاندازی مجدد سوئیفت - که صرفا وسیلهای ارتباطی است - یا بازگشایی اعتبارات اسنادی کوچک تجاری در حد چند میلیون یورو، به نیازهای اساسی کشور برای توسعه جواب نمیدهد؛ بلکه نظام بانکی ایران باید هر سال میلیاردها دلار منابع مالی خارجی را جذب کند تا بتوان با تخصیص آنها به طرحهای پیشران، سرعت پیشرفت کشور را بهبود بخشید.
باز اهل فن و بانکداران حرفهای میدانند که هر طرح تامین مالی بینالمللی نیازمند طی کردن چه مراحل و ایستگاههایی است و از این روی باید از رئیسکل بانک مرکزی تشکر کرد که به جای قرائت بیانیههای کلی، تمامی تمرکز خود را در مجامع بینالمللی متوجه گره گشایی از کار فروبسته نظام پولی ایران در عرصه جهانی کرده است و با زبان فنی بانکی با دنیا سخن میگوید. این هنر سیف است که مسالهای فنی را - که برای هر بانکی در جهان، حتی بانکهایی که هیچگاه با محدودیت مواجه نبودهاند، نیز بارها اتفاق افتاده - به سطح عمومی کشانده و بر مواضع خود اصرار میکند و از این طریق مقامات غربی را به پاسخگویی وامیدارد.
فراموش نکنیم که مقام معظم رهبری بهعنوان عالیترین مقام نظام جمهوری اسلامی در عین حال که بارها به بیاعتمادی به آمریکا و برخی کشورهای غربی اشاره داشتهاند - که سراسر تاریخ معاصر ایران و منطقه موید این موضعگیری است - بارها بر پیگیری مجدانه حقوق ایران بهویژه در سندبرجام نیز تاکید کردهاند. پیام کتبی رهبر فرزانه انقلاب به ریاست محترم جمهوری در رابطه با سند برنامه جامع اقدام مشترک یکی از محکمترین این شواهد است. باید دید که مقامی اجرایی مانند رئیسکل بانک مرکزی از چه طریقی میتواند حقوق مالی و پولی ایران را در مجامع بینالمللی پیگیری کند و غربیان را به چالش بکشد. اتفاقا نهتنها روش درست همین است؛ بلکه باید از سیف خواست که در این رابطه سماجت تمام به خرج داده و از اصرارورزی خود تا تحقق تمامی انتظارات تکنیکی و عملیاتی پای پس نکشد.
نکته آخر اینکه از نظر نباید دور داشت که در یک کشور نظاممند مانند جمهوری اسلامی ایران، هر مسوولی تخصص و وظایفی دارد که باید در آن حوزه گام بردارد. هرگونه خلط مبحث و تداخل وظایف، به تحقق اهداف آسیب جدی میرساند. ادعای اینکه مشکلی در نظام بانکی نداریم و موارد اساسی رفع شده است، نشان قهرمانی نیست؛ بلکه قهرمانی آن است که در مجامع بینالمللی به طرفهای خود با متانت و صلابت یادآوری کنیم که به تعهداتشان باید عمل کنند و از انجام وظایف خود طفره نروند. این یادآوری و خواسته، از آنجا که با ادبیاتی حرفهای و فنی نیز طرح میشود نشان برخورداری از موضع قدرت است و موجب تقویت مواضع دولت و رئیس جمهور نیز میشود. این همان راه درستی است که رئیسکل بانک مرکزی و همکارانش پیش گرفته و عمل میکنند.
ارسال نظر