اورژانس کشور فقط 4 نیروی متخصص دارد

ندا گنجی

این داستان واقعی است:

«مدت‌ها بود وخامت حال پدر، همه‌مان را به حالت آماده‌باش می‌خواباند در یکی از شب‌های بهاری امسال صدای ناله او سکوت خانه را شکست، با اینکه شب‌های گذشته نیز این اتفاق تکرار شده بود. اما باز هم سایه بهت به وجودمان سنگینی می‌کرد. ۴۵ دقیقه از اولین تماس با اورژانس گذشت که بالاخره راننده آمبولانس زنگ در را نواخت؛ اما دیگر خیلی دیر شده بود. حتی شوک‌های پزشکان در بیمارستان هم نتوانست پدر را برگرداند و پای گواهی فوتش مهر تایید خورد.

... تنها چیزی که از آن لحظات تاریک ذهنم را می‌آزارد و مانند شماته ساعت مقابل چشمانم رژه می‌رود، تصویر پزشکی است که رخ به رخم ایستاد و گفت: «اگر ده دقیقه زودتر می‌رساندیدش، نجاتش حتمی بود.»

ترافیک تهران اگر سرتاپایش برای پایتخت‌نشینان دردسرساز است،‌اما تنها حسنی که دارد و به تمام بدی‌هایش می‌چربد؛ بهانه خوبی است که نمی‌گذارد انگ بدقولی بر پیشانی آدم‌های این شهر جا خوش کند.

بهانه‌ای که این روزها همه به آن متوسل می‌شوند وحتی شنیدن آن از زبان کسی که پشت رل خودروی آژیرکشی نشسته تا بیماری را که در خود جای داده به بیمارستان برساند یا راه باز می‌کند تا بیماری را که در حال احتضار است از مرگ نجات دهد، عادی شده است. که البته ترافیک در اغلب مواقع همچون چسبی قوی پای خودروهای امدادی را نیز در خود گرفتار می‌کند. از سوی دیگر مسوولان سیستم فوریت‌های پزشکی نیز بر این عقیده‌اند که اورژانس کشور در سال‌های اخیر به توفیقات بسیاری نایل آمده و رسانه‌ها هم بهتر است نیمه پر لیوان را ببینند، اما دست و پای ذهن را که نمی‌شود بست؛ هرگاه نام آمبولانس می‌آید ناخودآگاه «دیر رسیدن» و عواقب آن در ذهن تداعی می‌شود.

برای مثال اتفاقاتی که در داستان واقعی ابتدای این گزارش به وقوع پیوسته همه در ساعاتی است که خیابان‌ها در اوج سکوت بوده‌اند و از ترافیک هم خبری نبوده است؛ بنابراین اورژانس با چه توجیهی با ۴۵ دقیقه تاخیر خود را بر بالین بیمار می‌رساند؟ فرزاد پناهی که تا چندی پیش ردای ریاست بر اورژانس کشور را به تن داشت، معتقد است: «منطقی نیست ایران را با آمریکا مقایسه کنیم، چرا که این مقایسه باید واقع‌بینانه و بر مبنای امکانات موجود باشد اگر کشورمان را با کشورهای در حال توسعه مقایسه کنیم در این ارزیابی درخواهیم یافت که این کشورها فاقد سیستمی هستند که مراقبت‌های پیش بیمارستانی را برعهده گرفته باشد، با این حال ایران در میان کشورهای هم‌قطارش از جایگاه نسبتا خوبی برخوردار است.»

او می‌گوید: در کشورهای توسعه‌یافته به کاهش زمان می‌اندیشند و برای حوادث ترافیکی حداکثر ۵ دقیقه و بیماری‌‌های قلبی، عروقی ۸ دقیقه را تعیین کرده‌اند.

پناهی جملاتش را به سوی ایران روانه کرده و تاکید می‌کند که در سال‌های اخیر، زمان رسیدن آمبولانس بر سر بالین بیمار در ایران هم به مقدار چشمگیری کاهش یافته است به طوری که در شهرهای بزرگ ابتدا ۱۵ دقیقه بود که سپس به ۱۰ دقیقه کاهش یافت و در‌حال‌حاضر نیز به ۸ دقیقه رسیده است و در جاده‌ها نیز این زمان را از ۲۵ دقیقه به ۱۲ دقیقه رسانده‌ایم.

او در ادامه از برنامه‌هایی که در زمان ریاستش بر این حوزه طراحی کرده بود می‌گوید: «طبق ارزیابی که کرده بودم می‌بایست تا انتهای برنامه پنج‌ساله توسعه، زمان رسیدن آمبولانس را در جاده‌ها به ۱۰ دقیقه کاهش می‌دادیم که این نیازمند ۲هزار دستگاه آمبولانس بود، اما در‌حال‌حاضر یک هزار و ۷۰۰ دستگاه آمبولانس در کشور در حال فعالیت هستند و طبق همان برنامه‌ریزی سالانه ۲۵۰ آمبولانس نیز باید خریداری شود تا جای آمبولانس‌هایی که هر سال از رده خارج می‌شوند را بگیرد.»

پناهی می‌افزاید: «برای آنکه ۲هزار دستگاه آمبولانس در کشور فعال شوند نیازمند ۲۰هزار نیروی انسانی هستیم که باید به تعداد نیروهایی که در‌حال‌حاضر در این حیطه فعالیت می‌کنند، حدود ۱۳هزار نفر بیفزایم.» این در حالی است که کارشناسان طب اورژانس بر این امر اذعان دارند که ایران در زمینه تربیت نیروی انسانی نیز فاصله زیادی تا سطح استانداردهای جهانی دارد.

۴ متخصص در اورژانس کشور

بیداری مدیر گروه آموزشی طب اورژانس دانشگاه علوم پزشکی ایران می‌گوید که تنها ۳ تا ۴ نفر نیروی انسانی متخصص در سیستم اورژانس کشور فعال هستند و به طور کلی در طول چند سال اخیر تنها ۴۰ تا ۵۰ نفر در این رشته فارغ‌التحصیل شده‌اند که از این میزان نیز ۱۰درصد وارد اورژانس کشور شده‌اند.

او معتقد است در کنار مولفه‌های غیرقابل تردید تبحر نیروی انسانی نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. اما در میان پیشرفت‌های کمی که مسوولان نسبت به آن تاکید دارند، ابعاد کیفی همسان با ابعاد کمی رشد نکرده است.

شاید نوعی عادت باشد که اغلب مسوولان کشور از مقایسه ایران با کشورهای توسعه یافته امتناع می‌کنند تا جایی که کشورمان را یا با کشورهای هم وزنش مقایسه می‌کنند یا با کشورهایی که هنوز قدم در راه توسعه یافتگی نگذاشته‌اند؛ اما حسین‌علی شهریاری، عضو کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی ضمن آن که تاکید می‌کند ایران در زمینه «اورژانس» به افتخارات مطلوبی دست یافته است، مقایسه‌ای را هم در میان جملاتش جای می‌دهد و می‌گوید: در کشورهای توسعه یافته هنگامی که بیمار در آمبولانس راه بیمارستان را طی می‌کند پزشکی در بیمارستان به وسیله رایانه با آمبولانس در تماس است و برای مثال نوار قلب بیمار را از دور بررسی می‌کند و لیست اقداماتی که باید روی بیمار اعمال شود به اطلاع گروه امداد آمبولانس می‌رساند.

هر دستگاه آمبولانس ۷۰میلیون تومان

شهریاری که از جایگاه قانونگذاری سخن می‌گوید و تاکید می‌کند: در بودجه سال ۸۷ براساس پیشنهاد کمیسیون تلفیق مقرر شد حداقل ۳۰۰ دستگاه آمبولانس برای مراکز درمانی خریداری ‌شود که برای این ۳۰۰ دستگاه نیز ۲۱میلیارد تومان اعتبار تصویب شده است. او سخنانش را این گونه به پایان می‌رساند که رسیدن به استانداردهای جهانی شاید در آینده نزدیک مقدور نباشد.

ایران اولین بود

ایران در میان کشورهای خاورمیانه اولین کشوری است که سیستم اورژانس را راه‌اندازی کرده است. این اتفاق مقارن بود با سال ۱۳۵۴ که سقف فرودگاه مهرآباد فرو ریخت. با وقوع این حادثه خلاء چنین سیستمی احساس شد و اولین پرسنل سازمان اورژانس کشور توسط مدرسان آمریکایی تربیت شدند و تا سالیان سال آنها تنها افراد تحصیل کرده‌ای بودند که در اورژانس فعالیت می‌کردند که هم‌اکنون نیز دوران بازنشستگی را می‌گذرانند.