ماجرای کارخانه جهان چیت
گروه تاریخ و اقتصاد- هشتم اردیبهشت ۱۳۵۰ ماموران امنیتی رژیم شاه با حمله به شماری از کارگران کارخانه جهان‌چیت کرج که به اعتراضی صنفی دست زده بودند، آنها را به رگبار بستند.

روزنامه کیهان در هفتم اردیبهشت ۱۳۵۹، در آستانه نهمین سالگرد سرکوب اعتصابیون جهان‌چیت گزارشی کامل از ماجراهایی که منجر به این واقعه شده بود، منتشر کرد. در این گزارش آمده بود:
سه روز بود که ۱۵۰۰ کارگر کارخانه پارچه‌بافی جهان‌چیت دست از کار کشیده بودند و برای احقاق اندکی از حق بسیار خود در محوطه کارخانه متحصن شده بودند. نه وعده‌ها و تهدیدات مهندس کارخانه و نماینده فرمایشی کارگران و نه اهانت‌های صاحب کارخانه هیچ‌کدام نتوانسته بود اراده آهنین کارگران را در هم بشکند و آنها را به داخل سالن‌ها بکشاند. کارگران به رئیس کارخانه سه روز مهلت داده بودند تا به برآوردن خواست‌های آنان اقدام کند و حلقه‌هایی کوچک از زنجیر بزرگ روابط ظالمانه را از دست و پای آنان بگشاید. سرهنگ منصوری با یک اکیپ سرباز در محوطه کارخانه بالا و پایین می‌رفت و به کارگران گوشزد می‌کرد که چنان بلایی بر سر آنان خواهد آورد که دیگر هوس اعتصاب نکنند. این وضع تا نزدیکی‌های ظهر ادامه پیدا کرد و سرانجام سربازان که مقاومت کارگران را دیدند با خشونت آنها را از کارخانه بیرون انداختند.
کارگران در این وقت تصمیم گرفتند که برای رسانیدن صدای رسای خود به گوش دیگر کارگران به طرف تهران حرکت کنند. راهپیمایی در میان فریادهای حق‌طلبانه و تکبیرهای کارگران ساعت‌ها ادامه یافت. کارگران به مقابل پاسگاه ژاندارمری جاده تهران- کرج رسیده بودند، آنجا ژاندارم‌ها بازو به بازو در سه ردیف ایستاده بودند. کارگران خواستند زنجیر دست‌ها را پاره کنند و به راه خود ادامه دهند که ناگهان باران چوب و چماق بر سرشان فرود آمد و به دنبال آن اسلحه‌ها نشانه رفتند و با فرمان آتش سرهنگ منصوری با شلیک هر گلوله فریادی در گلو خفه شد و پیکری به خاک افتاد و بعد همه چیز به ظاهر آرام شد، نه فریادی برمی‌خاست و نه گلوله‌ای شلیک می‌شد، حتی بادی که از چند لحظه پیش شروع شده بود و گرد و غبار و کاغذ پاره‌های جاده را به هوا بلند می‌کرد دیگر نمی‌وزید. زمان توقف کرده بود و نمی‌خواست از این لحظه بزرگ به آسانی بگذرد و آنگاه صدای باران بود که سکوت سنگین لحظه‌ها را می‌شست و خاک‌های جاده تهران- کرج را در جویبارهای خون تطهیر می‌کرد.
ماموران غروب همان‌ روز، زخمی‌ها را که هفتاد، هشتاد نفر می‌شدند تحت‌الحفظ به بیمارستان ۵۰۱ ارتش بردند و بی‌آنکه از تعداد دقیق کشته‌شدگان اطلاع دقیقی به دست آمده باشد شهیدان را به خاک سپردند تا آن آتش مقدس را که در سینه از هم دریده کارگران هنوز زبانه می‌کشید به خیال خود خاموش‌سازند.
فردا، روزنامه‌های تحت سانسور نوشتند: «بعدازظهر دیروز به علت اجتماع عده‌ای از کارگران چیت‌سازی کرج (جهان‌چیت) در محل کاروانسرای سنگی، راه عبور و مرور وسایل نقلیه بسته شد و چون کارگران با وجود مذاکرات و اخطارهای متعدد ماموران، حاضر به خروج از جاده و گشودن راه نشدند، سرانجام کار به خشونت کشید...»
کارخانه پارچه‌بافی جهان‌چیت در سال ۱۳۳۴ در چهارصد دستگاه کرج تاسیس شد. کارخانه با چند دستگاه ساده پارچه‌بافی شروع به‌کار کرد اما بر اثر سود کلان این حرفه و ارزانی کارگران، این کارخانه خیلی زود توسعه پیدا کرده و به سه قسمت کامل ریسندگی، بافندگی و تکمیل پارچه تقسیم شد. فشار اقتصادی بر کارگران این کارخانه در سال ۴۵ به اوج خود رسید به طوری که کارگران با روزی ۳۰ ریال و ۱۲ ساعت کار طاقت‌فرسا به‌کار گرفته می‌شدند. اولین اعتصاب کارگران در همین زمان و با هدف کم ‌کردن ساعات کار و اضافه کردن دستمزد انجام شد، اعتصابی که موفق بود و توانست ساعات کار کارگران جهان‌چیت را به هشت ساعت در روز برساند. اما به دنبال پیروزی اعتصاب یک گروه ۱۲ نفری از کارگرانی که در جریان اعتصاب فعال‌تر بودند، اخراج شدند.