دیدارهای سیدجمالالدین اسدآبادی و امینالضرب
همگرایی جمهوریت و تجارت
گروه تاریخ اقتصاد- سیدجمالالدین اسدآبادی خود تصریح کرده است که چون از تحصیل بهرهای نگرفت، مدت پنج سال در اطراف عالم سفر کرد و با طبقات مختلف مردم از هر مذهب و مملکت مجالست نمود. سید دو بار، در سالهای ۱۳۰۴ و ۱۳۰۷ق، به ایران آمد و هر دو بار در منزل امینالضرب رحل اقامت افکند. نخستینبار که وارد ایران شد، حدود ۳ ماه در بوشهر ماند و چون ناصرالدین شاه او را به تهران دعوت کرد، از راه اصفهان وارد تهران شد و در منزل حاج محمد حسن امینالضرب اقامت گزید؛ در همانجا، سید با میرزا رضا کرمانی- قـاتـل ناصرالدین شاه که امینالضرب به خدمت جمالالدین گماشتـه بود- آشنا شد.
گروه تاریخ اقتصاد- سیدجمالالدین اسدآبادی خود تصریح کرده است که چون از تحصیل بهرهای نگرفت، مدت پنج سال در اطراف عالم سفر کرد و با طبقات مختلف مردم از هر مذهب و مملکت مجالست نمود.
سید دو بار، در سالهای ۱۳۰۴ و ۱۳۰۷ق، به ایران آمد و هر دو بار در منزل امینالضرب رحل اقامت افکند. نخستینبار که وارد ایران شد، حدود ۳ ماه در بوشهر ماند و چون ناصرالدین شاه او را به تهران دعوت کرد، از راه اصفهان وارد تهران شد و در منزل حاج محمد حسن امینالضرب اقامت گزید؛ در همانجا، سید با میرزا رضا کرمانی- قـاتـل ناصرالدین شاه که امینالضرب به خدمت جمالالدین گماشتـه بود- آشنا شد.) جالب توجه آنکه سید که تا آن زمان خود را افغانی میخواند، در این سفر ادعا کرد که ایرانی و اهل اسدآباد همدان است (مجموعه، ۱۴۹، به نقل از اعتمادالسلطنه، یادداشت اول ربیعالاخر ۱۳۰۴).
به هر حال، او به همراه امینالضرب به حضور ناصرالدین شاه رسید. ناصرالدین شاه که گاهی به اصلاحات علاقهای پیدا میکرد، توجهی به دیدگاههای اصلاحی سید نشان داد، اما چون گزارشهایی از سخنان او مشتمل بر تحریک مردم برای خلع شاه و استقرار جمهوریت در محافل تهران به گوش وی رسید، به امینالسلطان دستور داد که از امینالضرب بخواهد مهمان خود را «به بهانهای به بیرون ببرد» (محیط، ۴۱). جمالالدین بعدها در زمان اقامت در مونیخ در مصاحبهای با مجلهای آلمانی ادعا کرد که شاه او را دانشمندترین مرد جهان خوانده و به او پیشنهاد صدارت عظمی یا وزارت قشون داده بوده است.
درباره سخنان و دیدگاههای سید در تهران چندان گزارشی به دست ما نرسیده است؛ گویا مخاطبان سید بیش از توجه به نظریات و افکار او، فریفته صورت ظاهر، آدابدانی و رفتار او میشدند. برخی نیز گفتهاند که وقتی سید به حضور ناصرالدین شاه رسید، فقط از او «دو گوش شنوا» خواسته بود؛ اما مخالفان جمالالدین به تدریج ذهن شاه را نسبت به هدفهای او مشوش کردند و سید با اطلاع از این بداندیشیها پیشدستی کرد و در نامهای به شاه از او اجازه سفر به اروپا خواست. شاه پذیرفت و انفیهدان الماسی نیز به او هدیه کرد (جمالالدین، نامهها...، ۲۱۳).
درباره سبب بیاعتنایی ناصرالدین شاه به سید، عباس میرزا ملکآرا در خاطرات خود مینویسد: نخستینبار که سید به حضور شاه رسید، خطاب به او گفته بود که «من مانند شمشیر برندهای هستم در دست شما؛ مرا عاطل و باطل مگذارید، مرا به هر کار عمده و بر ضد هر دولت بیندازید، زیاده از شمشیر برش دارم.» عباس میرزا (همانجا) میافزاید که «از وضع تکلم او شاه تنفر و خوف به هم رسانیده و دیگر اذن شرفیابی ندادند.» جمالالدین در نامهای به سلطان عبدالحمید عثمانی نیز خود را به شمشیری در خدمت او برای تایید مقام خلافتش تشبیه کرده است (نامهها، ۱۴۸). به هر حال، به دنبال ناخشنودی شاه، امینالضرب که برای تهیه مقدمات راهآهن محمودآباد به آمل، رهسپار محمودآباد بود، سید را با خود به آن شهر برد و از آنجا او را به همراهی گروهی از خدمتکاران که میرزا رضا کرمانی نیز در میان آنان بود، به بادکوبه گسیل داشت. بهزودی امینالضرب نیز به بادکوبه رسید و آن دو، راهی مسکو شدند.
پس از اقامتی کوتاه در مسکو، امینالضرب رهسپار بلژیک شد و کار خرید ملزومات راهآهن و مذاکره با روسها را به سید واگذار کرد. سید نیز به سن پترزبورگ رفت. در ۱۳۰۶ق/ ۱۸۸۹م که ناصرالدین شاه در سومین سفر خود به اروپا بود، وارد این شهر شد؛ سید طی نامهای به امینالسلطان از او خواست وسایل ملاقات او را با شاه فراهم کند (مجموعه، لوحه ۸۵)؛ اما به این نامه پاسخی داده نشد و با رفتن شاه از روسیه، مهلت اقامت سید نیز در خاک روسیه به سر آمد و ناچار برای تمدید گذرنامه از سن پترزبورگ راهی وین شد. امینالسلطان که به همراه شاه به وین رسیده بود، تدبیری بهکار برد تا سید را «به امیدی به ایران باز آورد و زیر نظر قرار دهد تا از شر زبان و قلم او در امان باشد» (محیط، ۴۲). گفته میشد که سید در روزنامههای روسیه مقالاتی برضد دولت ایران نوشته است؛ اما به گزارش اعتمادالسلطنه سید که به آلمان رفته بود، نگارش آن مقالات را تکذیب کرد. بدین سان، امینالسلطان بار دیگر با او بر سر مهر آمد و شاه را بر آن داشت که دومین بار سید را به تهران دعوت کند.
در این زمان، به سبب امتیازاتی که انگلستان برای کشتیرانی در خلیجفارس و تاسیس بانک شاهنشاهی از دولت ایران تحصیل کرده بود، مناسبات ایران و روسیه به وخامت گراییده بود و روسها امینالسلطان را مسوول این امر میدانستند. به نظر امینالسلطان، سیدجمالالدین که در محافل مسکو حسننظری نسبت به او وجود داشت، میتوانست واسطه خوبی برای مذاکره با دربار سن پترزبورگ باشد. بدینسان، او سید را مامور کرد تا از آلمان به روسیه رود و با مقامات آن کشور مذاکره کند و نتیجه را در تهران به اطلاع برساند. سید رهسپار سن پترزبورگ شد و براساس گزارشی که به شاه نوشت، مدت دو ماه، ۲۰ بار با صدر اعظم روسیه و مشاوران او دیدار کرد و ضمن ابلاغ مراتب حسن نیت امینالسلطان، از مقامات روسیه خواست نسبت به ایران سیاستی توام با حسن نیت داشته باشند. روسها پاسخ صریحی به پیشنهاد سید ندادند، اما قرار شد پیش از حرکت او به تهران، پس از رایزنی با امپراتور و وزیر جنگ، راه حلی را پیشنهاد کنند تا سید در تهران به اطلاع مقامات ایرانی برساند (همو، ۱۳۱-۱۳۳).
جمالالدین در جمادیالاول ۱۳۰۷/ ژانویه ۱۸۹۰، به تهران رسید و در نامهای به شاه اظهار امیدواری کرد که این بار اقامت او در پایتخت به مانعی برخورد نکند؛ و شاه نیز قول مساعد داد. سید این بار نیز در منزل امینالضرب اقامت گزید و در ۱۹ جمادیالاول ۱۳۰۷ق/۱۱ ژانویه ۱۸۹۰م، به حضور شاه رسید. شاه از سید درباره نوع قطاری که امینالضرب قرار بود خریداری کند، سوالاتی کرد. همان روز، سید به همراه پسر امینالضرب به حضور امینالسلطان رفت؛ اما صدر اعظم روی خوشی به او نشان نداد (مجموعه، ۱۳۰). درحالیکه، روسها منتظر دریافت خبر لغو امتیاز با انگلستان بودند، امینالسلطان علاقه چندانی به نتیجه مذاکرات سید در سن پترزبورگ نشان نمیداد و میکوشید او را از تهران دور کند. در حقیقت اعطای امتیازات بیشتر به انگلستان، مذاکرات سید با روسیه را عملا بیفایده کرده بود و در این زمان امینالسطان از هر فرصتی برای جلب نظر شاه به پیامدهای مخاطرهآمیز حضور سید در ایران استفاده میکرد. سرانجام ناصرالدین شاه در نامهای به صدر اعظم نوشت که دستور دهید امینالضرب مقدمات خروج سید را از کشور تدارک ببیند. عباس میرزا ملکآرا سخنان سید درباره محاسن سلطنت
مشروطه و جمهوری را سبب خشم شاه نسبت به او دانسته است (ص ۱۸۰؛ درباره بیانات سید در تهران، ن.ک امینالدوله، ۱۳۷).
جمالالدین همراه خادم وفادار خود از تهران بیرون رفت و به آستانه حضرت عبدالعظیم پناهنده شد و از آنجا نامهای به شاه نوشت و سبب بیاعتنایی او به خود را جویا شد. در این باره برخی از نویسندگان با استناد به نوشته اعتمادالسلطنه آوردهاند که انگلیسیها پس از دریافت امتیازهای جدید، از شاه خواستند جمالالدین را از ایران اخراج کند (پاکدامن، ۱۳۸؛ مجموعه، ۱۵۱؛ درباره برخی از مصائب سید به هنگام اخراج او از ایران، ن.ک جمالالدین، نامهها، ۵۲-۵۳؛ نیز امینالدوله، ۱۴۲-۱۴۳).
پیامدهای امتیاز لاطاری، که ناصرالدین شاه به پیشنهاد میرزا ملکم خان در سفر به اروپا واگذار کرده بود و نیز ناخشنودیهایی که اعطای امتیاز رژی (تنباکو) به دنبال آورد، موجب شد که سید در صف نخست مخالفان این امتیازها قرار گیرد، و از عواملی بود که موجب خروج او شد. بدین سان، جبههای از مخالفان داخلی، اعم از رجال، روحانیان و عامه مردم ایران، و نیز کسانی مانند ملکم خان، وزیر مختار ناصرالدین شاه در لندن، در مخالفت با سیاستهای شاه و امینالسلطان به وجود آمد، اگرچه هر گروهی با توجه به منافع و دیدگاههای خاص خود در آن شرکت داشتند.
منبع:
- سید جمال الدین اسد آبادی، جواد طباطبایی
دایره المعارف بزرگ اسلامی
ارسال نظر