مصادره‌های رضاخانی!
گروه تاریخ اقتصاد- در طول دوران حاکمیت رضاشاه منابع درآمدزا به تدریج و یکی پس ازدیگری تحت انحصار حکومت درآمد. این روند از زمان قدرت گیری رضاخان با انضمام دواداره پردرآمد غله و نان و خالصجات به وزارت جنگ (در سال 1300 ش) آغاز شد و تا پایان حکومت وی ادامه یافت. طی این مدت بیست وهفت نوع انحصار دولتی برقرار شد. مهم‌ترین انحصارها عبارت بودند از:
۱. انحصار دولتی قند و چای مصوب ۹ خرداد ۱۳۰۴.
۲. انحصار دولتی تریاک مصوب ۲۶ تیر ۱۳۰۷.
۳. انحصار دولتی دخانیات مصوب ۲۹ اسفند ۱۳۰۸.
۴.واگذاری انحصار تجارت خارجی به دولت مصوب ۶ اسفند، ۱۳۰۹ و.... علاوه‌بر انحصار مستقیم دولتی که- شکل غالب انحصار منابع اقتصادی بود- در برخی موارد دولت با دریافت حق السهم، امتیاز انحصاری برخی از منابع درآمدزا را به افراد حقیقی و حقوقی واگذار می‌کرد. برخی از این امتیازهای انحصاری واگذارشده عبارت بودند از؛ انحصار استخراج و فروش خاک سرخ جزایر هرمز، قشم، لارک و هنگام به حاج معین‌التجار بوشهری در ۲۸ حوت ۱۳۰۱ و انحصار استخراج انتیمون انارک و نائین به شرکت مختلط شونمان و شرکای اصفهان در ۲۸ مهر ۱۳۱۱.
علاوه‌بر انحصار، مصادره هم یکی از منابع کسب درآمد دولت بود. مصادره‌ها در این دوره به دو صورت مصادره برای دولت و مصادره برای ثروت‌اندوزی شخص شاه صورت می‌گرفت.
مصادره دولتی که شکل رایج مصادره پیش از ریاست وزرایی و به سلطنت رسیدن رضاشاه بود، اقدامی از سوی حکومت در جهت تامین هزینه‌های مورد نیاز ارتش به شمار می‌رفت.
رضاخان تا پیش از رسیدن به ریاست وزرایی برای تامین هزینه‌های ارتش و وزارت جنگ، همواره با دولت در جدال بود. به همین دلیل وی سعی می‌کرد با استفاده از قوه قهریه و به‌کارگیری ارتش هزینه‌های مورد نیاز خود را از طریق مصادره تامین کند. این مصادره‌ها نظیر آنچه در مورد مصادره اموال خان ماکو اتفاق افتاد، تنها شامل افراد حقیقی نمی‌شد. بلکه به مصادره اموال سایر نهادهای دولتی به نفع ارتش نیز می‌انجامید. به عنوان مثال در آذر سال ۱۳۰۰ رضاخان که فکر می‌کرد اعتبار مورد نیاز وزارت جنگ را دریافت نکرده است، پول متعلق به دولت را که توسط بانک شاهنشاهی انگلیس از مشهد به تهران حمل می‌شد، مصادره کرد. این پول که قرار بود به وزارت مالیه تحویل داده شود، در ورامین توسط یک واحد از سربازان قزاق مصادره و به حسابداری ارتش تحویل داده شد. رضاخان در پاسخ به اعتراض مسوولان بانک شاهنشاهی به آنان پاسخ داد: «پول متعلق به دولت ایران است و من! از طرف دولت رسید آن را به شما می‌دهم!»
روند مصادره اموال در سال‌های بعد یعنی در دوران ریاست وزرایی و سلطنت رضاشاه، شکل دیگری به خود گرفت و از مصادره به نفع دولت و وزارت جنگ، به مصادره شخصی با هدف ثروت‌اندوزی شخص شاه تبدیل شد.
همانند دوره قبل، این بار نیز مصادره از افراد حقیقی و حقوقی صورت گرفت، با این تفاوت که در دوره قبل این اموال به صورت مستقیم صرف ارتش می‌شد، ولی در این دوره صرف ثروت‌اندوزی شخص‌شا می‌شد. مصادره اموال از افراد حقیقی این بار نه تنها شامل مخالفان و سرکردگان قدرت محلی مانند امیر موید سوادکوهی و شیخ خزعل و افراد مغضوبی چون تیمورتاش، سردار اسعد بختیاری و فیروزمیرزا می‌شد؛ بلکه گریبانگیر افرادی چون معین التجار بوشهری شد که همچنان در بدنه حاکمیت به عنوان وکیل مجلس فعالیت می‌کرد.
در کنار مصادره اموال افراد حقیقی، مصادره اموال دولتی- مخصوصا در دوران سلطنت- نیز به صورت چشمگیری صورت می‌گرفت. این نوع مصادره، اموال مختلف از خالصه‌ها و هتل‌ها گرفته تا کارخانه‌های دولتی را در برمی‌گرفت. نگرش رضاشاه به منابع مالی دولتی به گونه‌ای بود که وی خود را در آنها شریک می‌دانست. به همین دلیل مصادره و دست‌اندازی به آنها را حق مسلم خود می‌دانست.
بلوشر- سفیر آلمان در ایران- ضمن شرحی از یکی از مصادره‌های رضاشاه، گفته وی را این چنین نقل می‌کند؛ «یکی از کارمندان من اخراج شد به علت آنکه اختلاس کرده بود، من هم چیزهای بسیاری عایدم می‌شود. منتها این دو با هم فرق دارد. با اصلاحاتی که من در مملکت کرده‌ام کشور به رونق بی سابقه رسیده است. پس بدیهی است که من در آن شریک باشم.»
پس با چنین نگرشی رضاشاه توانست در دوران حاکمیت خود از یک فرمانده حقوق‌بگیر قزاق به بزرگ‌ترین ثروتمند عصر خود با چهل وچهارهزار پارچه آبادی، پنجاه وهشت میلیون پوند سپرده خارجی در بانک‌های انگلیس و شصت وهشت میلیون تومان سپرده در بانک ملی تبدیل شود.
به نقل از مقاله «تاثیر تمرکزگرایی بر اقتصاد سیاسی عصر پهلوی اول» نوشته سهراب یزدانی و سید حسن شجاعی دیوکلائی.
منابع:
- محمدعلی همایون کاتوزیان، اقتصادی سیاسی ایران، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی.
- همایون کاتوزیان، دولت و جامعه در ایران.
- رضا نیازمند، رضاشاه از تولد تا سلطنت.
- محمود پورشالچی، قزاق عصر رضاشاه پهلوی، براساس اسناد وزارت خارجه فرانسه.
- ویبرت فون بلوشر، سفرنامه بلوشر، ترجمه کیکاوس جهانداری، (تهران: خوارزمی، ۱۳۶۳).