شکل گیری اتحادیه‌ها در شهرها
یرواند آبراهامیان ترجمه: بهرنگ رجبی دو عامل جمعیت‌های عصر پسارضاشاه ایران را از جمعیت‌های عصر پیشارضاشاه متفاوت کرد. یکی ساختار اجتماعی‌ای بود که به دلیل روند مدرنیزاسیون و صنعتی شدن کشور تغییر کرده بود. دیگری رواج سوسیالیسم بود، ایدئولوژی‌ای که نه فقط طبقه کارگر متجدد و اقشاری از روشنفکران تازه، بلکه مزدبگیران سنتی بازار را هم جذب خود کرده بود. آگاهی طبقاتی تازه کارگر را از کارفرما بیگانه کرد، کارآموز را از صنعتگر، کارمند را از صاحب‌کار و بنابراین نظام صنفی سابق را از هم گسست که در جریان انقلاب مشروطه و بحران جمهوری‌خواهی سال ۱۳۰۳ آن‌قدر کارآمد و موثر نشان داده بود.
اصناف در گذشته تنش‌ها و گرفتاری‌هایی هم داشتند؛ اما بر همه مشکلات فائق آمده بودند؛ مواردی هر از گاه حاکی از پیوستن به مخالفان بود اما این موارد هم دسته‌جمعی اتفاق افتاده بود و در هر کدام از اصناف، اتحاد سنتی میان کارفرما و کارگر حفظ شده بود. حالا این دومی دیگر دلش نمی‌خواست دنباله‌رو رویکردهای سیاسی اولی باشد و به عوضش مطالبه «انجمن‌هایی» را داشت که «منافع طبقاتی‌اش را نمایندگی کند»(۱) و در مقاطع تورم شدید، دستمزد او را در اولویت کاری‌اش بگذارد. بسیاری کسان از اصناف بیرون آمدند و اتحادیه‌های کارگری خودشان را تشکیل دادند. آنهایی هم که ماندند، دیگر تسلیم خواسته‌های کارفرما‌هایشان نبودند. به علاوه، حرف‌های علمای بازار هم دیگر جهتشان نمی‌داد، علمایی که کماکان ارتباطی نزدیک و صمیمانه با دنیای تجارت داشتند؛ کارگران حالا پی سخنگویان تندروتری بودند. چنانکه خبرنگاری غربی گزارش می‌داد: «توده‌ها برای نخستین بار برانگیخته شده‌اند که خودشان به سیاست فکر و عمل سیاسی کنند.»(۲)
پیش از انتخابات سال ۱۳۲۸، تحقیقی در مورد اصناف سنتی تهران که به سفارش نخست‌وزیری انجام شد، نشان می‌داد که در میان معدودی از این اصناف، کارفرما و کارگر هر دو به یک نامزد رأی می‌دهند؛ در بیشترشان اولی طرفدار رقبای محافظه‌کار و مذهبی است اما دومی تندروهایی غیرمذهبی را ترجیح می‌دهد که حزب توده حامی‌شان است.(۳) این محیط تغییرکرده را می‌شود به‌عینه و به وضوح از طریق مقایسه جمعیت تا حدی مسخره جمهوری‌خواه‌ها در سال ۱۳۰۳ با راهپیمایی‌های عظیمی که حزب توده در این دوره برگزار می‌کرد، دریافت. میزان آدم‌ها خیلی با هم فرق می‌کرد؛ اما ترکیب اجتماعی‌شان نه. در هر دو، غالب آدم‌ها از طبقه متوسط و طبقه کارگر متجدد بودند. دیگر پشتیبان اغلب تجمع‌های حزب توده، «شورای متحده مرکزی اتحادیه کارگران و زحمتکشان ایران» بود که در اوج دوران فعالیت‌هایش در سال ۱۳۲۳، ادعا کرد سرجمع ۴۰۰ هزار عضو دارد.(۴) اگرچه «شورای متحده مرکزی اتحادیه کارگران و زحمتکشان ایران» سازمانی بود تا حد زیادی دربرگیرنده طبقه کارگر متجدد ـ کارگران کارخانه‌ها، رسانه‌ها و صنعت نفت ـ اما کلی عضو هم از مزدبگیران سنتی بازار و ارتباطات کاری بسیاری هم با گروه‌هایی چون اتحادیه کارمندان، اتحادیه معلمان، انجمن وکلا، سندیکای مهندسان و متخصصان و جامعه پزشکان داشت.سال ۱۳۲۵ در تجمعی که به یاد تقی ارانی در محل مزار او برگزار شد، ۱۵ هزار نفر شرکت کردند و ۲۸ تشکیلات مختلف نماینده داشتند: ۱۱ سندیکا از کارخانه‌ها، ۴ اتحادیه صنفی بازار، ۵ گروه دانشجویی، انجمن زنان و ۷ شاخه از احزاب سیاسی.(۵) در راهپیمایی پنجمین سالگرد تاسیس حزب، ۱۰۰ هزار نفر شرکت کردند. برآورد یکی از گزارشگران این بود که از کل جمعیت، ۷۰ درصد مزدبگیرند و ۱۷ درصد دانشجو، کارمند اداری و روشنفکر.(۶) در مراکز صنعتی چون آبادان و اصفهان، چهره‌های کارگری حتی بیشتر عرض‌اندام می‌کردند. یکی از نمایندگان حزب کارگر در مجلس بریتانیا که به مناطق نفتی ایران سفر کرده بود، نوشت: «با رواج و فراگیری ادبیات کمونیستی، کارگران بی‌سواد و بگذارید بگویم کم‌سواد ایرانی شروع کردند به گوش سپردن به گفته‌های این ایدئولوژی و طی ۴ سال برای خودشان یک نهاد صنفی کم ‌و بیش زیرزمینی تشکیل دادند... و از میان نفراتشان آنهایی را که ایدئولوژی کمونیستی داشتند به رهبری برگزیدند. در روز کارگر سال ۱۳۲۵، اتحادیه‌شان صراحتا اعلام موجودیت کرد و راهپیمایی ۸۱ ‌هزار نفره‌ای در آبادان برگزار کردند، ۸۱ ‌هزار نفری که در کارشان جدی و مصمم‌اند، نیروهایی صنعتی که باید به حسابشان آورد.»(۷)
این نکته که در کارشان جدی‌اند، وقتی به عینه معلوم شد که ۱۲۰ اتحادیه مرتبط با صنعت نفت و ۲۰ اتحادیه از بازار، که سرجمع ۵۰ هزار کارگر را در شمول خودشان داشتند، فراخوان اعتصابی عمومی دادند. تلاش شرکت نفت در پول دادن به اعتصاب‌شکنان برای شکستن اعتصاب، به بلواهایی خشونت‌بار در آبادان و اهواز انجامید که در جریانشان مجموعا ۱۹۶ کارگر کشته شدند.(۸) در اصفهان هم وضع همین بود. شاخه محلی حزب توده، عمده نیرویش را از تحرکات صنفی ۹ کارخانه نساجی بزرگ می‌گرفت که ۱۱ هزار کارگر داشتند و در حدی کمتر از ۳۵ هزار مزدبگیر بازار این شهر.(۹) در تیرماه ۱۳۲۲، فقط ۱۸ ماه بعد از ورود پدیده اتحادیه‌ها به شهر، جنبش کارگری ایران به نخستین پیروزی‌ معظمش رسید: اتحادیه‌های دست‌چپی کارگری موفق شدند عضویت کارگران در اتحادیه‌ها را اجباری کنند، حق مذاکره از سوی جمع به دست بیاورند و صاحبان کارخانه‌های نساجی و دولت هم به رسمیتشان شناخت.(۱۰) ۳ سال بعدش به بیان یکی از افسران ارتش بریتانیا که آنجا مستقر بود، سال‌های «مبارزه میان مدیران و کارگر‌ها بود.» (۱۱) وقتی صاحبان کارخانه‌ها تلاش کردند اتحادیه‌هایی زیر نظر خودشان تاسیس کنند، نبرد به بیرون محوطه کارخانه‌ها و خیابان هم کشیده شد؛ مقام‌های محلی حالا رویارو با «قیام کارگران» بودند.(۱۲) اتحادیه‌ها نه فقط کارخانه‌ها و انبارهای آنها بلکه کل شهر را گرفتند. طبقات ملاک و زمیندار وحشت کردند: «مفهوم مالکیت خصوصی نقض شده بود.»(۱۳)
ترکیب اجتماعی شرکت‌کنندگان در راهپیمایی‌های حزب توده در فهرست منتشر شده ۱۶۷ تظاهرکننده بازداشتی تجمعات مسالمت‌آمیز اصفهان، آبادان و شیراز در سال‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۳۱ بازتاب یافته است. در میان ۲۸ بازداشتی اصفهان، ۲۳ نفر کارگر بودند، یک روزنامه‌نگار، یک کارمند، یک روحانی برجسته، یک دانشجو و یک کارگر بیکار شده(۱۴) از ۱۱۰ نفری که در آبادان زندانی شدند، ۳۵ نفر دانشجوی یکی از دانشکده‌های صنعتی بودند، ۱۶ نفر کارگر کارآموز، ۱۵ نفر کارگر، ۱۵ نفر دانش‌آموز دبیرستان، ۱۵ نفر دیگر کارمند ادارات، ۱۰ نفر معلم، ۳ نفر مهندس و یکی کاسب بود.(۱۵) در شیراز ۲۹ نفر را گرفتند: ۱۰ دانشجو، ۶ معلم، ۳ کارگر، ۳ روزنامه‌نگار، ۳ کارمند، یک صنعتگر، یک هنرمند، یک کشاورز و یک کارگر مزرعه.(۱۶)
پی‌نوشت‌ها:
۱- نقل قول از یکی از جزوه‌های صنفی آن دوران، رهبر، ۱۰ بهمن‌ماه ۱۳۲۲.
۲- The New York Times, ۱۷ Mar. ۱۹۴۵.
۳- «تحقیق انتخاباتی»، خواندنی‌ها، سال شانزدهم، شماره ۵۳، ۳ بهمن‌ماه ۱۳۴۴.
۴-World Federation of Trade Unions, «Report on Iran», Report on the Activities of the W.F. T.U. (۱۹۴۹), pp. ۱۰۵-۷۰.
۵- مردم، ۱۲ بهمن ماه ۱۳۲۴.
۶- رهبر، ۱۴ مهرماه ۱۳۲۵.
۷- J. Jones, «My Visit to the Persian Oil Fields», Royal Central Asian Journal (January,۱ ۹۴۷), vol. xxxiv, part I, p. ۶o.
۸- ظفر، ۲۵ خرداد ماه ۱۳۲۵.
۹- رهبر، ۱۳ اسفند ماه ۱۳۲۳.
۱۰- رهبر، ۸ خرداد ماه ۱۳۲۳.
۸- Major E. Sykes, «Isfahan», Journal of the Central Asian Society, xxxiii (January-October۱ ۹۴۶), p. ۳۱۲.
۱۲- فاطمی، همان، ص۲۱۶.
۱۳- نقل قول از سیف‌پور فاطمی، یکی از متنفذان شهر، رعد امروز، ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۲۳.
۱۴- به سوی آینده، ۲۲ مهرماه ۱۳۳۰.
۱۵- به سوی آینده، ۱۱ اسفندماه ۱۳۳۰.
۱۶- به سوی آینده، ۲۳ فروردین ماه ۱۳۳۱.