در آغاز قرن بیستم تعداد واحدهای تولیدی در بعضی از شعب صنایع هنوز زیاد بود. چند تا از این صنایع دستی بار دیگر بازارهای داخلی و حتی خارجی خود را به دست آوردند. اگر فقط پارچه‌های پنبه‌ای، پشمی و ابریشمی را در نظر بگیریم صادرات آن در سال 13-1912 م حدود 100000 لیره بود.
اگرچه تجارت خارجی به آن صنایع دستی که در رقابت با واردات بود لطمه وارد ساخت، در عوض موجب ارتقای صنایعی شد که در رابطه با صادرات بود که منجر به برقراری کارگاه‌هایی برای تولید چرم، تریاک، حنا، ابریشم و سایر محصولات صادراتی گردید، ولی مهم‌ترین صنعت یدی که از گسترش بازارهای خارجی سود برد، قالیبافی بود که مقدار معتنابهی از سرمایه داخلی و خارجی را به طرف خود جذب کرد و ارزش صدور آن در سال ۱۹۱۴ م. به ۱۰۰۰۰۰۰ لیره رسید.
در کشورهای دیگر خاورمیانه نیز تجارت خارجی منجر به رشد صنعت معادن گردید؛ ولی در ایران فواصل زیاد و حمل ونقل نارسا باعث عقب‌ماندگی این رشته از صنعت شد و معادن آن نیز به مقدار بسیار کمی و با تکنیک‌های بسیار ابتدایی، به بهره برداری رسید. به جز نفت، تنها محصول معدنی که صادر می‌شد اکسید آهن بود که آن هم از جزایر خلیج فارس به دست می‌آمد.ایران در زمینه صنایع کارخانه‌ای، حتی با معیارهای خاورمیانه‌ای، عقب افتاده بود. پیدا کردن دلایل این مساله زیاد مشکل نیست. اول از همه پراکندگی جمعیت در نواحی وسیع و فقدان آب یا حمل ونقل ماشینی از رشد یک بازار ملی جلوگیری می‌کرد. اثرات این مساله تولید پایین و فقر روستاییان و تماس کم آنان را با بازار تقویت می‌کرد.
برگرفته از تاریخ اقتصادی ایران، نوشته چارلز عیسوی