گروه تاریخ اقتصاد - نامه های میرزا آقاخان نوری به محمود خان ناصرالملک، سفیر وقت ایران در مسکو، از حیث تاریخی دارای اهمیت است. میرزا آقاخان نوری که پس از عزل امیر کبیر به عنوان صدر اعظم ناصرالدین شاه انتخاب شده تلاش می کند که چهره ای توسعه گرا از خود نشان دهد! او در این نامه امر می کند که « کارخانه کاغذسازی بسیار خوب به مبلغ بیست و دو هزار تومان» از روسیه خریداری شود.
مقرب‌الخاقانا نور چشما؛ از قراری که نوشته بودید از بابت پانزده هزار تومان وجهی که به‌جهت ابتیاع کارخانه‌های برده بودید سه هزار تومان آن را به عالی‌ شأن حاجی‌میرزا محمد برار از برای خریدن اسباب کارخانه قندسازی و شکرسازی داده‌‌اید و دوازده هزار تومان آن را دارید. اگرچه هنوز مشارالیه وارد به خاک ایران نشده و خبری از او ندارم و نمی‌دانم، تعهدی را که کرده است از قوه‌اش به فعل می‌آید یا نه، ولی به شما می‌نویسم که اگر از او کارسازی نشود، باید شما استاد با سررشته دیده، معین نموده، زود روانه دارید که اسباب‌هایی را که مشارالیه خریده مثل چرخ ریسمان‌ریسی بی‌مصرف نشود. حاجی میرزا محمد در این مدت توقف آن صفحات البته این قدر سررشته به هم رسانیده است که اسباب‌هایی که به کار کارخانه مزبوره می‌آید از روی بصیرت و بینایی خریده باشد که اگر استادی بعد بیاید، نگوید این اسباب‌ها بی‌مصرف است. در هر صورت عالیجاه آقا میرعلی‌اصغر معین‌التجار که پول را بی‌اذن شما، یعنی قبل از حصول اطمینان شما، به حاجی‌میرزا محمد داده است، ضامن است که اگر کاری از مشارالیه ساخته نشود و اسباب‌ها بی‌کاره بشود، باید به تدارک آن اقدام نمایند.
در باب کارخانه کاغذسازی شما خود حضورا مذکور می‌داشتید که چهار پنج هزار تومان کافی است. حالا ده دوازده هزار تومان هم کفایت نمی‌کند و این هم درست نیست که آن عالیجاه تعهدی نماید و از قوه به فعل نیاورد. مبلغ ده هزار تومان دیگر از دولت داده می‌شود که آن عالیجاه روی آن دوازده هزار تومان گذاشته، اسباب کارخانه کاغذسازی بسیار خوب به مبلغ بیست ودو هزار تومان خریده، انفاذ دارید، اما صریح و واضح می‌نویسم که بدون استاد هیچ مصرف ندارد. استاد با سررشته کاملی را ببینید و قرار مواجب و مخارج او را بدهید و هم شرط کنید که به چند نفر از اهالی ایران تعلیم نماید. بلکه عیبی ندارد که یک شاگرد با سررشته هم با خود بیاورد که اگر استاد بمیرد اقلا آن شاگرد چند وقتی کار راه بیندازد، تا استاد دیگر برسد. رقعه به عالیجاه آقا میر علی‌اصغر نوشتم، ده هزار تومان از او قرض کرده اسباب کارخانه را خریده، با استاد زود روانه دارید و معطل ننمایید، در ۱۴ جمادی‌الاول ۱۲۷۰.
منبع: مرکز اسناد مجلس