گروه تاریخ اقتصاد- 9 آذر ۱۳۵۰، یادآور روزی است که نیروهای دریایی ارتش ایران به جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک وارد شدند و این جزایر پس از ۸۰ سال بار دیگر تحت حاکمیت ایران قرار گرفت.
در سال ۱۶۰۲ میلادی صفویان توانستند پرتغالی‌ها را شکست داده و حاکمیت ایران را بر خلیج‌فارس و جزایرش برقرار سازند. این حاکمیت تا ۱۷۲۰ میلادی ادامه داشت. پس از صفویان در مرزهای ایران به ویژه در خلیج فارس آشفتگی بسیاری به وجود آمد، اما با ظهور کریم‌خان زند شرایط بار دیگر تثبیت شد. با این حال در پی ظهور ابرقدرت‌هایی چون روس و انگلیس و بعضا فرانسه در قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی که با ضعف و ناتوانی حکومت‌های حاکم بر ایران همراه شد، ایران هرگز نتوانست از نظر حقوقی، خود را بر مرز‌هایش به اثبات برساند. در سال ۱۹۳۴ با قرار و مدارهای محرمانه، شیخ راس‌الخیمه پرچم خود را در حضور ایرانیان پایین کشید، اقدامی که با اعتراض بریتانیا مواجه شد. با این حال مدتی بعد جزایر قشم و هنگام نیز از انگلستان پس گرفته شد. در مقابل این شرایط بریتانیا مانع از گشایش دفا‌تر دولتی ایران در این سه جزیره شد.
در سال ۱۸۸۷ میلادی برای اولین بار انگلستان بر این جزایر ادعای حاکمیت کرد. در سال ۱۹۴۹ شایع شد که ایران پرونده جزایر سه‌گانه را به سازمان ملل متحد خواهد برد. در ۱۹ مه همین سال دولت ایران حقوق خود را در بخش فلات قاره اعلام کرد، اما فعالیت خاص دیگری انجام نشد تا اینکه حدود ۴ سال بعد، یعنی در سال ۱۹۵۳ همزمان با دوره نخست‌وزیری دکتر محمد مصدق یک رزم‌ناو ایرانی گروهی را در ابوموسی پیاده کرد و گزارش رسید که ایران سرگرم تدارک نیرو جهت اشغال کامل سه جزیره است، شایعه‌ای که باعث شد نیروی هوایی بریتانیا تا چند هفته پرواز شناسایی انجام دهد. در سال ۱۹۶۱ میلادی که با دوره نخست‌وزیری دکتر علی امینی همزمان بود هم یک فروند هلی‌کوپتر در تنب بزرگ فرود آمد که دو نفر آمریکایی جزو مسافرانش بودند.
یک سال بعد دولت اسدالله علم موفق شد که جزیره سیری را پس بگیرد. حدود ۴ ماه بعد سفارت انگلستان اعتراض شیخ راس‌الخیمه را به اطلاع ایران رساند. اعتراضی که سپتامبر همان سال با پاسخ محکم ایران همراه شد که حاکمیت خود را مجددا یادآور می‌شد.
در سال ۱۹۶۸ میلادی دنیس رایت، سفیر انگلیس در تهران به دربار رفت و گفت: «در خصوص بحرین مذاکرات هم اکنون شروع شده با این هدف که نظرات دولت ایران تامین شود...و جزایر قطعا به ایران داده خواهد شد.» این چنین بود که تا سال ۱۹۷۱ میلادی ایران سیاست دوستانه خود را با امیرنشین‌ها ادامه داد. در سال ۱۹۶۸ میلادی بود که حکومت بریتانیا اعلام کرد نیروهای خود را از شرق سوئز خارج خواهد کرد و پس از این امنیت خلیج‌فارس به عهده دولت‌های منطقه قرار خواهد گرفت.
در هشتم ماه مه ۱۹۷۱ میلادی یک سخنگوی دولت ایران گفت: «به کشتی‌های جنگی دستور داده شده که هر هواپیمای خارجی را بر فراز جزایر بزنند.» بریتانیا اعتراض کرد که هیچ پرواز تهدیدآمیزی نشده است.
در ۲۹ نوامبر ۱۹۷۱ میلادی، یعنی هفت ماه بعد، تفاهم میان انگلیس و شارجه از یک سو و ایران از سویی دیگر به این‌گونه بود که نه ایران و نه شارجه از ادعای خود بر ابوموسی صرف‌نظر نخواهند کرد و هیچ‌یک ادعای دیگری را نمی‌پذیرد، به این صورت تفاهم به‌صورت زیر صورت می‌گیرد:
۱- نیروهای ایرانی وارد ابوموسی خواهند شد و نواحی مورد توافق بر روی نقشه را اشغال خواهند کرد.
۲- ایران بر نواحی تحت کنترل خود پرچمش را خواهد افراشت.
۳- شارجه بر باقی جزیره صلاحیت کامل خواهد داشت و پرچمش را خواهد افراشت.
۴- ایران و شارجه حدود آب‌های سرزمینی جزیره را در ۱۲مایلی، مطابق قانون آب‌های سرزمینی ایران می‌پذیرند.
۵- موافقتنامه‌ای در مورد کمک مالی ایران به شارجه به امضا خواهد رسید.
به این‌ترتیب در تاریخ ۹ آذر ۱۳۵۰ برابر با ۳۰ نوامبر ۱۹۷۱ میلادی، نیروهای ایرانی در سه جزیره پیاده شده و مورد استقبال نماینده شیخ شارجه قرار گرفتند. این چنین بود که پس از هشتاد سال جدایی، جزایر تنب بزرگ، کوچک و ابوموسی مجددا تحت سلطه ایران قرار گرفتند و پرچم ایران بر فراز بلند‌ترین قله ابوموسی به اهتزاز در آمد.
منابع:
- پایگاه مجازی تاریخ ایرانی
- جزیره ابوموسی و جزایر تنب بزرگ و کوچک، ایرج افشار، انتشارات وزارت امور خارجه
- خلیج‌فارس و نقش استراتژیک تنگه هرمز، محمدرضا حافظ نیا، انتشارات سمت
- مشروح مذاکرات دوره بیست و سوم مجلس شورای ملی، جلسه ۱۷
- کشور‌ها و مرز‌ها در خلیج فارس، پیروز مجتهدزاده، انتشارات عطایی
- روابط خارجی ایران، علیرضا ازغندی، نشر قومس