بحران در غرب، رکود در ایران
دوران رونق اقتصادی در ایران خیلی زودتر از آنچه ما تصور میکردیم به پایان رسید. در نیمه سال ۱۹۷۵ ایران برای نخستین بار پس از افزایش درآمد نفت با مضیقههایی روبهرو شد و بودجهای که در نیمه دوم این سال به پارلمان ایران داده شد در حدود دو میلیارد دلار کسری داشت. این کسر بودجه از سویی ناشی از رکود و بحران اقتصادی ناشی از افزایش قیمت نفت در غرب و کاهش تقاضا برای نفت بود و از سوی دیگر تورم و کاهش قدرت خرید دلار، امکانات مالی ایران را برای اجرای برنامههای بلندپروازانه شاه محدود ساخته بود. طرحهایی که پیشبینی میشد با چند صد میلیون دلار هزینه به انجام برسد، اکنون میلیاردها دلار خرج داشت و در واقع تورم در غرب بسیاری از آثار ناشی از افزایش درآمدهای نفتی را خنثی کرده بود.
دوران رونق اقتصادی در ایران خیلی زودتر از آنچه ما تصور میکردیم به پایان رسید. در نیمه سال 1975 ایران برای نخستین بار پس از افزایش درآمد نفت با مضیقههایی روبهرو شد و بودجهای که در نیمه دوم این سال به پارلمان ایران داده شد در حدود دو میلیارد دلار کسری داشت.
این کسر بودجه از سویی ناشی از رکود و بحران اقتصادی ناشی از افزایش قیمت نفت در غرب و کاهش تقاضا برای نفت بود و از سوی دیگر تورم و کاهش قدرت خرید دلار، امکانات مالی ایران را برای اجرای برنامههای بلندپروازانه شاه محدود ساخته بود. طرحهایی که پیشبینی میشد با چند صد میلیون دلار هزینه به انجام برسد، اکنون میلیاردها دلار خرج داشت و در واقع تورم در غرب بسیاری از آثار ناشی از افزایش درآمدهای نفتی را خنثی کرده بود. فساد و فرار سرمایهها از کشور و کمبود نیروی کار ماهر و تنگناهایی که براثر اجرای برنامههای شتابزده به وجود آمده بود، بر مشکلات موجود میافزود. حجم پنجمین برنامه عمرانی پنج ساله کشور براثر افزایش درآمد نفت به دو برابر افزایش یافت؛ ولی برنامههای توسعه نظامی کشور و حرص و ولعی که برای به دست آوردن سلاحهای مدرن به کار میرفت با برنامههای عمرانی به رقابت برخاسته بود. در تابستان سال ۱۹۷۵ بعضی از برنامههای بلندمدت و دست نیافتنی حذف یا تعدیل شد. پروژههایی مانند طرح ایجاد بیمارستانهای مجهز با سازمان و پزشکان خارجی و تولید هزاران تخت بیمارستانی لغو شد و طرح بزرگ تجدید سازمان سیستم توزیع داخلی کشور کنار
گذاشته شد.
هزاران کامیون آمریکایی که برای ایجاد سیستم جدید توزیع در کشور سفارش داده شده بود در نمکزارهای اطراف بندرعباس مدفون شد و رانندهای برای حرکت دادن آنها پیدا نشد. دولت شروع به تعدیل و تقلیل مخارج خود کرد و تاریخ اجرای بعضی از پروژهها به علت کمبود امکانات مالی تمدید شد.
دولت برای کنترل تورم و گرانی در داخل که موجب نارضایی مردم شده بود، دست به اقدامات خشونتآمیزی زد و گروههایی که برای نظارت بر قیمتها تعیین شده بود با اعمال فشار و تهدید درصدد پایین آوردن قیمتها برآمدند. یک برنامه مبارزه با فساد با سروصدای تبلیغاتی زیاد به اجرا گذاشته شد و بعضی از بازرگانان و مدیران شرکتها مجازات شدند و در این جریان یکی از نزدیکان شاه هم مورد تعقیب قرار گرفت. از کمپانیهای خارجی خواسته شد سوگندنامههایی را امضا کنند که ضمن آن باید اعتراف کنند چه مبلغ و به چه کسانی «کمیسیون» پرداخت کردهاند. به طور خلاصه سال ۱۹۷۵ پس از بدمستیها و دیوانگیهای سال ۱۹۷۴ یک سال هوشیاری و ارزیابی تازه بود. فقط نیروهای مسلح از باد سرد خشم و تندخویی شاه مصون ماندند.
- خاطرات دو سفیر، غرور و سقوط، آنتونی پارسونز(آخرین سفیر انگلیس در زمان پهلوی دوم ) ترجمه محمود طلوعی. نشر علم
ارسال نظر