ایران، عرصه کشمکش روس و انگلیس
گروه تاریخ اقتصاد- نامهای که میخوانید از اسپرینگ رایس، وزیر مختار انگلیس در ایران است که در مورخ ۱۹ ژانویه ۱۹۰۰ به ویلیز (منشی مخصوص وزیر خارجه وقت بریتانیا و از دوستان بسیار نزدیک رایس) نوشته شدهاست: تدارکات برای مسافرت شاه به خارجه اسباب تفریح ما شده است. سفارت روسیه، همچنان که طبیعی است، میل داشت معظمله مرحله اول سفر خود را با رفتن به سنپطرزبورگ آغاز کند. سفارت آلمان (که قرار است شاه برای استفاده از آبهای معدنی به آلمان نیز سفر کند) هیچ مایل نبود کوچکترین دخالتی در جزئیات این برنامه کند؛ چون آلمانها دور ایران را خط کشیدهاند و این کشور را به عنوان بخشی از آسیا که منطقه نفوذ روسیه است، مینگرند.
گروه تاریخ اقتصاد- نامهای که میخوانید از اسپرینگ رایس، وزیر مختار انگلیس در ایران است که در مورخ ۱۹ ژانویه ۱۹۰۰ به ویلیز (منشی مخصوص وزیر خارجه وقت بریتانیا و از دوستان بسیار نزدیک رایس) نوشته شدهاست: تدارکات برای مسافرت شاه به خارجه اسباب تفریح ما شده است. سفارت روسیه، همچنان که طبیعی است، میل داشت معظمله مرحله اول سفر خود را با رفتن به سنپطرزبورگ آغاز کند. سفارت آلمان (که قرار است شاه برای استفاده از آبهای معدنی به آلمان نیز سفر کند) هیچ مایل نبود کوچکترین دخالتی در جزئیات این برنامه کند؛ چون آلمانها دور ایران را خط کشیدهاند و این کشور را به عنوان بخشی از آسیا که منطقه نفوذ روسیه است، مینگرند... با دولتهای اتریش، آلمان، فرانسه، روسیه، بلژیک، از طریق سفارتخانههای آنها تماس گرفته شده که از شاه دعوت رسمی به عمل آید. اما به سفارت ما هیچ گونه مراجعه رسمی نشده و هرچه شنیدهایم تصادفی، آن هم از طریق دکتر آدلینگ (پزشک انگلیسی شاه) بوده است. هدف ایرانیها از شیوهای که به کار گرفتهاند ظاهرا این است که ما را عاری از نزاکت دیپلماتیک جلوه دهند. منظور مغرضان همیشه این بوده است که پای انگلستان را بلغزانند. این تمایل به کوچک کردن انگلستان در چشم ایرانیان، گویی نوعی تمایل و آرزوی همگانی است که خارجیان مقیم کشور و ایرانیان هر دو طالب آن هستند. ما باید به زودی سیاستی مشخص برای خودمان در ایران تعیین کنیم و بگوییم هدف نهاییمان در این کشور چیست. اما اگر قرار شد چنین سیاستی تثبیت شود امیدوارم مقامات عالیرتبه کشور ما تعجیل نکنند و هیچ قدمی بیمشاوره قبلی با مقامات نظامی و دریایی انگلستان برندارند. مسالهای که در اینجا مطرح است به نظر من کلا نظامی است؛ به این معنی که اگر آمادگی اعزام قوا، آن هم قوایی منظم، به خلیج فارس را نداریم. که شرط میبندم چنین آمادگی را نداریم- در آن صورت باید به نتایج اجتنابناپذیر قضیه تسلیم شد که عبارت است از افتادن زمام اختیار حکومت ایران (بهطور مطلق) به دست یک قدرت بزرگ نظامی که هدف و آرزوی دیرینهاش همیشه این بوده که به سواحل جنوبی کشور برسد و راهی به آبهای گرم خلیج فارس باز کند. اما پیشبینی میکنم که مقامات مسوول کشورمان به جای اینکه قدمهای عملی در این زمینه بردارند فقط به نطقهای غرا و کشیدن شمشیرها از غلاف (بدون اینکه خیال به کار بردن آنها را داشته باشند) اکتفا خواهند کرد و سپس روزی متوجه خواهند شد که کار از کار گذشته و روسیه به کرانههای خلیجفارس رسیده است. بدبختی در این است که هیچ کس اهمیت زیادی برای این مساله قائل نیست، چون حکومت کنونی ایران به قدری بد و فاسد است که مردم کشور حاضرند حتی تبعیت امپراتور روسیه را هم بپذیرند و از تحقق چنین وضعی لااقل در بدو کار حسن استقبال خواهند داشت. منبع: نامههای خصوصی سرسسیل اسپرینگ رایس، ترجمه دکتر جواد شیخالاسلامی
ارسال نظر