از داستان قصاب‌ها تا امتیاز شرکت‌ها

گروه تاریخ اقتصاد - مذاکرات نمایندگان مجلس شورای ملی در روز پنج‌شنبه ۱۴ آذرماه سال ۱۲۸۵ عمدتا حول امتیاز تاسیس کارخانه‌ها و شرط و شروط آن صورت گرفته است. بخش‌هایی از مذاکرات جلسه دهم را در زیر می‌خوانید: رییس: آمدن وکلا در مجلس در وقت و موقع معین نیست. آقا سید مهدی: هر گاه این نحو تاخیر برای شغل است البته هر کس شغلی دارد. پس یک ساعت به غروب مانده تا یک ساعت از شب رفته قرار انعقاد باشد. آمیرزا محسن: آقا میرزا محمود عمل قصاب‌ها را به کجا رساندید. آقا میرزا محمود: قصاب‌ها درست حاضر نمی‌شوند برای ختم عمل و چوبدارها هم آن قدر ادعایی که دارند بی‌اصل است؛ چرا که سی هزار تومان ادعا دارند و از پیش هم وجهی گرفتند و معلوم نیست که چه شد. بلی حساب آنها قریب به ده دوازده هزار تومان باید باشد و ارباب محمد صادق هم اسنادی ابراز کرد در بابت پوست که خریده بودند و مدعی به ششصد هزار پوست بوده قرار این کار شده که حاکم قضیه سعدالدوله باشند و دو نفر وکیل از جانب قصاب‌ها در مجلس حاضر شده ختم عمل شود. حاج سید ابراهیم: استاد حسن پنجعلی در صورت اجازه و اذن متعهد می‌شود که بند ساوه را ببندد و درست نماید حال هم پول نمی‌خواهد. بعضی این عمل را تحسین کرده و بعضی ساکت ماندند. سپس آقا سید محمد تقی هراتی، دو رقعه که مشعر بر تشکر و امتنان از تشکیل بانک ملی و اظهار همراهی به آن بود خوانده یکی به امضای مستنصرالملک بود که در ضمن آن اظهار داشته بودند که هزار تومان به دارالتجاره طومانیانس که یکی از مواضع معینه از برای پرداختن وجه بانک است، ارسال شده و صدور قبض بانک را تمنا کرده بودند دیگری به امضای سهام السلطنه که یک صد تومان ارسال داشته بودند. حسنعلی خان: یکی از فصول نظامنامه مجلس این است که کلیه امتیازات باید به امضا و صوابدید مجلس باشد پس در این صورت در باب این دو امتیازی که این ایام بدون اجازه و تصویب مجلس داده‌اند که یکی امتیاز کارخانه نساجی و دیگر امتیاز معدن فیروزه و بوره کرمان است چه باید کرد. حاج سید محمد تقی: هر امتیازی که از چهاردهم شهر جمادی‌الثانی به این طرف بدون امضای مجلس باشد صحیح نخواهد بود. حاج سید نصرالله: رسما باید اظهار داشت به اولیای دولت که این مطلب چرا چنین وقوع یافته. صدیق حضرت: شخص صاحب امتیاز لابد می‌تواند امتیازش را به دیگری بفروشد پس باید به سفارتخانه‌ها اعلام شود که انتقال کلیه این امتیازات صحیح خواهد بود بی‌امضای مجلس. اسدالله میرزا: این امتیاز معدن که به شیخ الملک سیرجانی داده شده حق فروش و حق شرکت با خارجه را ندارند. حاج سید نصرالله: امتیاز نامچه اینجا است و صاحب امتیاز هم حاضر. قرائت شود. اسدالله میرزا: این اظهار امتیاز نامچه باید از طرف دولت باشد تا قرائت شود و الا با شخص کاری و گفت‌وگویی نداریم و بی‌جهت چرا صحبت کنیم. رییس: به موجب سند گفت‌وگو خواهد شد، چه ضرر دارد. سپس حاجی سید نصرالله امتیاز نامچه را قرائت کردند که مشتمل بود به این فصول و خلاصه آن چنین است: ۱- امتیاز دو معدن فیروزه و بوره به شیخ الملک داده می‌شود. ۲- صاحب امتیاز هر ساله از منفعت آن صدی بیست به دولت می‌دهد. ۳- باید مشترکین خارج از تبعیت دولت علیه نباشند. ۴- هر آلات و ادواتی که برای معدن از خارجه حمل می‌شود{ هزینه} گمرک ندارد. ۵- مهندس معادن از خارجه خواهد بود، ولی عمله‌ها از اهل ایران. ۶- هرگاه شرکت در دو سال نتوانست این امتیاز را تشکیل کند، امتیاز باطل است. ۷- برای رسیدگی و ممیزی این کار مخارج مامورین دولتی با دولت است. ۸- امنیت و اسکانات رعایا را دولت وعده می‌دهد. ۹- صاحب امتیاز باید کسانی را که در مکان معدن صاحب ملک هستند همه ایشان را به قانون شرع راضی کند. صدیق حضرت: در صورت اعتبار، این امتیاز محتاج است به دو چیز؛ امضای مجلس و فروختن و شرکت نکردن با خارجه. اسدالله میرزا: خوب است به صدارت نوشته شود. رییس: این امتیازنامه را داشته باشید تا پس فردا در مجلس قراری داده شود. منبع: کتابخانه مجازی مجلس شورای اسلامی

از داستان قصاب‌ها تا امتیاز شرکت‌ها